روزنامه خراسان
1403/02/09
یک هزارم درد کولبرها را نمایش دادیم
مجید حسین زاده | روزنامهنگار-همه ما چیزهای زیادی را درباره کار دشوار و پرمشقت کولبرها شنیده بودیم، اما به شکلی ملموس با ابعاد پررنج آن آشنا نبودیم تا اینکه در فصل اخیر «نون خ» چند قسمتی کولبرها مورد توجه قرار گرفتند و به بهانهای داستان سمت شغل خطرناک و پردردسرشان رفت تا مخاطب ببیند کار در آن شرایط چه ویژگیهایی دارد. در این فصل شخصیتهای داستان که برای رساندن داروی بچههای سرطانی به دل کوه زدهاند چندین ساعت در یک غار گیر میافتند. در حالی که آنها آماده مرگ بهخاطر تمام شدن اکسیژن در غار و یخ زدن از سرما هستند، 2 کولبر خانم به دادشان میرسند و آنها را نجات میدهند. بازیگر یکی از آنها، «هدی استواری» است که در فصل سوم سریال نون خ، نقش خانم وکیل را بازی کرده بود. او حالا در سریال نون خ 5 در نقش کولبر ظاهر شد. «استواری» اصالتا اهل کرمانشاه است و به خاطر زندگی در آن منطقه با درد این قشر از جامعه آشناست. در پرونده امروز زندگیسلام به سراغ او رفتیم تا برای ما از تجربیاتش به عنوان یک بازیگر نقش کولبر، چالشهایی که با آن مواجه شده، واکنش مردم و کولبرها به سکانسهای حضورش در سریال نون خ و ... بگوید. سختی کولبرها هزاربرابر چیزی است که دیدید بازیگر نقش کولبر در فصل پنجم سریال «نون خ» درباره سختیهایی از این کار که با پوست و استخوان لمس کرده، میگوید: «از بین چالشهایی که کولبرها با آنها مواجه میشوند، ما یک هزارم آن را متحمل نشدیم چون به هر حال، ما کارتنهای خالی را حمل میکردیم و بچههای پشت صحنه در همه لحظات کنار ما بودند. حتی همین کارتنهای خالی را هم، تا محل تصویربرداری برای ما میآوردند و در تمام مسیر ما را همراهی میکردند. از مسیرهای صعبالعبور هم ما فقط جاهای بسیار کوتاهی را رفتیم که در سریال هم نمایش داده شد بنابراین این طور نبود که مسیرهای بسیار طولانی را طی کنیم. اصلا این سختیها با آن چیزی که کولبرها با آنها مواجه هستند، قابل مقایسه نیست و آنها باید هزار برابر بیشتر از این چیزها را تحمل کنند». گردندرد و کمردرد امانم را برید حضور در کوهستانها و راه رفتن در سرمای استخوانسوز زیر بارش برف، کار سادهای نیست. بهخصوص اگر قرار باشد که یک کارتن را با خودتان حمل کنید. «استواری» در این باره میگوید: «چیزی که این وسط برای من خیلی عجیب بود، این است که همین بار بسیار سبک که من فقط برای دقایقی کوتاه باید در این مسیرهای پرپیچ و خم و سرد و برفی حمل میکردم، باعث می شد که شبها از گردن درد و کمردرد خوابم نبرد و امانم بریده شود. حالا درست است که سکانسهای کوتاهی بود اما ما باید مسیرهایی را تا محل فیلمبرداری میرفتیم و برای من باورنکردنی بود که باید در چنین شرایطی کار کرد. تجربه فوقالعاده عجیب و غمانگیزی بود که من با گذشت مدتی از آن بازهم خیلی به آن فکر میکنم که کولبرها، کارگرهایی هستند که برای یک لقمه نان، باید چه زجری بکشند و چه زندگی سختی دارند». هیچ چیز برای کولبرها قابل پیشبینی نیست او درباره چالشهایی که کولبرها با آنها مواجه هستند و او به عنوان یک بازیگر این نقش، تا حدودی با آنها دست و پنجه نرم کرده است، میگوید: «یکی از نکات کمتر مورد توجه درباره کولبری این است که هیچ چیزی در آن قابل پیشبینی نیست. من خودم به شخصه، 20 روز سر این کار بودم. در این 20 روز، بعدازظهرها میخوابیدم تا فردا که دوباره باید سر صحنه میرفتم و هیچ کار دیگری از دستم برنمیآمد. دلیلش هم خستگی و کوفتگی شدید بدنم بود. حالا تصور کنید که شما بخواهید چندین روز بدون استراحت به این کار ادامه دهید. در این کار، هر لحظه جان انسان در خطر است و احتمال مرگ وجود دارد. اگر سفر به هر دلیلی طولانی شود، آب و غذای فرد تمام خواهد شد و در آن جا، هیچ کسی صدای او را نخواهد شنید که به او کمک کند. احتمال اینکه یک نفر از خستگی یا به خاطر مصدومیت، خوابش ببرد و یخ بزند، بسیار زیاد است. به نظرم ساعتها می توانیم درباره این خطرات با یکدیگر حرف بزنیم». شبها با کلی قرص از فرط درد میخوابیدم «این روزها به وسایلی که استفاده میکنم از یخچال گرفته یا دیگر لوازمخانگی و بهطور کلی وقتی میشنوم که کالایی از بانه آمده، به این فکر میکنم که اینها را کولبرها چطور آوردهاند؟ چه سختیهایی کشیدند تا این کالا به دست من یا شما برسد؟ ذهنم این روزها، بارها درگیر این مسئله شده است». بازیگر سریال نون خ با این مقدمه ادامه میدهد: «البته من قبل از بازی در این سریال و در نقش کولبر، متوجه سختیهای این کار بودم و خیلی هم برایشان غصه میخوردم اما وقتی در این سریال بازی کردم، متوجه شدم که انگار هیچ چیزی درباره آن نمیدانستم! برایم عجیب بود که با یک کارتن بسیار سبک، شبها از گردن درد خوابم نمیبرد و آنها چگونه کارتنهای یخچال و تلویزیون و ... را در این مسیرهای مرگبار حمل میکنند؟ در آن مدتی که کوهها را بالا و پایین میرفتم، هم کل بچههای صحنه مراقب ما بودند، هم بارهایمان وزنی نداشت، با وجود این فراموش نمیکنم که روی برف از فرط خستگی در سرما خوابم برد، گردن درد و کمر درد و ... امانم را برید و شبها با کلی قرص از فرط درد میخوابیدم. باید اعتراف کنم که زندگی واقعی آنها در سرما با آن همه خطر قابل توصیف نیست». کولبرهای زیادی به من پیام تشکر دادند از این بازیگر سریال نون خ درباره واکنش مردم به این نقش پرسیدم و این که آیا در این مدت، کولبری هم بوده که به او پیام بدهد و انتقاد یا پیشنهادی داشته باشد که میگوید: «بله، علاوه بر خودم، حتی به پیج مادرم هم دایرکتهای زیادی رسیده که ما کولبر هستیم و نقشی که دخترتان بازی کرد، بسیار نزدیک به زندگی واقعی و چالشهایی بود که ما هر روز و هر لحظه با آنها مواجه هستیم. یک نفر هم به خودم گفت که حالوهوا و شرایطی که ما کولبرها تجربه میکنیم، شما به خوبی توانستید به تصویر بکشید و ذهنیت درستی از کولبرها در ذهن مخاطبان شکل بدهید. مردم هم بابت اینکه صدای این قشر مظلوم شدیم، پیامهای تشکر زیادی برای من فرستادند و قطعا برای دیگر عوامل سریال هم ارسال شده است». همه از مصدومیت «آقاخانی» شوکه شدیم دلیل حضور نداشتن شخصیت «نورالدین» با بازی «سعید آقاخانی» در بخشهایی از حضور بازیگران این سریال در کوهستان و سکانسهای کولبری، این است که از ابتدا قرار نبود از کوه بیفتد و جا بماند اما ناگهان از ارتفاع سقوط کرده و مهرههای کمرش آسیب جدی دیده است. بعدش هم چند روزی در بیمارستان بستری بوده و گفتند باید استراحت مطلق داشته باشد اما قبول نکرده است. از «استواری» میپرسم که آیا در لحظه مصدومیت آقاخانی سرصحنه بوده یا نه که میگوید: «بله، من آنجا بودم. تقریبا آخر کار بود که قرار شد از کوههایی که پر از برف بود، پایین بیاییم که متاسفانه از روی ارتفاع زمین خوردند. بعدش هم دچار آن مصدومیت شدید شدند. حالا در همین موقعیت شما توجه داشته باشید که آنجا خودرو بود و بلافاصله ایشان را به بیمارستان رساندند. تصور کنید که این اتفاق برای یک کولبر میافتاد. او چطور میتوانست خودش را به بیمارستان برساند؟ اصلا صدایش به جایی میرسید؟ آیا زنده میماند و امیدی به نجات داشت؟ همه از این اتفاق و ضربهای که به کمر ایشان خورد، شوکه شدیم اما او به هر سختی بود، برگشت و در کنار دیگر بازیگران، کارش را نیمه تمام رها نکرد». کولبرها برای امرار معاش مجبور به این کار هستند از او که فقط برای 20 روز، آن هم در شرایطی بسیار متفاوت نسبت به یک کولبر واقعی، با گوشهای از آن دردسرها روبهرو شده، میپرسم که آیا به نظرش کار، ارزشش را دارد که یک نفر کولبر شود که میگوید: «کولبرها مجبور هستند که این کار را بکنند. مردم مزرنشین معمولا کمتر مورد توجه قرار میگیرند و برنامهریزی برای آنها وجود ندارد. وقتی ما هیچگونه برنامهریزی معیشتی برای آنها نداریم، مجبورند برای امرار معاششان اینطور زندگی کنند. در واقع انتخاب دیگری ندارند. نه کارخانهای در آن شهرها هست و نه بازار کار درست و حسابی. آنها با این شغل زندگی میکنند بدون اینکه بتوان برای آیندهشان اتفاق خوبی را متصور بود، مثلا بازنشسته شوند یا .... . در واقع زندگی آنها تا زمانی جریان دارد که مشغول کار هستند و هر زمان که نتوانند به کولبری ادامه دهند، معلوم نیست که چه سرنوشتی برایشان رقم خواهد خورد تا بتوانند امرار معاش کنند».باورم نمیشود که کولبر خانم نوجوان و سالمند داریم از او درباره اصلیترین چالش و سختی که کولبرها با آن مواجه هستند، میپرسم که میگوید: «من اگر بر اساس همین نقش کوتاهی که بهعنوان یک کولبر بازی کردم و قطعا جنبههای بسیاری از این کار هست که نه تجربه کردم و نه در جریانم، باید بگویم که به هر حال غیرقانونی است و همین باعث میشود که هزاران مسئله برایشان به وجود بیاید. علاوه بر این، سلامت آنها در خطر جدی است و هر باری که برای کولبری به دل کوهستان میزنند، ممکن است آخرین باری باشد که به این سفر میروند. علاوه بر این به شدت عذابآور و سخت است. بنابراین هیچگونه جایی ندارد که من اولویتبندی کنم. اما میتوانم ادعا کنم که ناراحتکنندهترین موضوع درباره کولبرها که هنوز هم باورم نمیشود، حضور قشر سالمند، نوجوان و بانوان در این کار است. خانمهایی که در این کار هستند، سرپرست خانوار هستند و شرایطشان خیلی ناراحتکننده است و امیدوارم سریال نون خ و این صحبتهایی که الان با شما داشتم، باعث شود که مسئولان مقداری از این شرایط را درک کنند. من که در این حوزه تصمیمگیرنده نیستم اما سختیهای ایفای نقش یک کولبر را با جان و دل پذیرفتم و امیدوارم که بشود برای آنها کاری کرد تا این قدر در زندگی سختی نکشند».
سایر اخبار این روزنامه
یک هزارم درد کولبرها را نمایش دادیم
مریلا زارعی با نقاب مادر افسرده و قاتل مظلوم
نوبت پاسخگویی تمدن غرب !
عقبگرد دلار به کانال 61 هزار تومان
چرا گاهی تراپی اثر ندارد؟
رشد ۲۶ درصدی تامین ارز دارو در سال ۱۴۰۲
«نمایشگاه کتاب تهران» فرصتی برای رونق گردشگری ادبی
زیارت؛شورای «ملی» اعتبارات «محلی»
گام ایران در سرزمین «اقبال » و شرط سردار برای ماندن در رم!
خیز بلند برای هوش مصنوعی
لابی های سنگین در راهروهای مجلس
ماجرای سرقت مرگبار با نوشیدنی سمی!
ارز واردات خودرو در جیب مونتاژکاران