پایان عصر سیادت ناوهای هواپیمابر
[شهروند] عبور ناو بالگردبر شهید نادر مهدوی از مدار صفر درجه که همه آن را به نام خط استوا میشناسیم و باز شدن صفحهای جدید از تواناییهای نیروی دریایی سپاه، یعنی همانا تسلیم شدن نیمه جنوبی کره ارض برابر عزم دریادلان ایرانی را شاید بتوان دومین خبر مهم نظامی چند هفته اخیر، پس از حمله عظیم موشکی-پهپادی به اسرائیل قلمداد کرد. سیطره بر اقیانوسها که تا پیش از این ملک طلق قدرتهای بهرهمند از ناوهای هواپیمابر تلقی میشد، اکنون به لطف شجاعت و اعتماد بهنفس ایرانی، امری قابل دسترس و نیازمند اندکی خودباوری به نظر میرسد و دور نیست که این باور به دیگر کشورها نیز سرایت کرده و آنها را در برابر ویروس خودباختگی تکنولوژیکی-نظامی در برابر هیمنه قدرتهای نظامی دنیا خصوصاً ایالات متحده واکسینه کند. همچنین این تصور که مقاومت مقابل پادگانهای نظامی غولپیکر و شناوری که صدها هواپیما را روی خود جای میدهند بیفایده و ناممکن است، دیگر خیلی وقت است که محلی از اعراب ندارد. در حقیقت مشخص شده این شناورهای عظیم که در دنیا به نام ناو هواپیمابر شناخته میشوند بیخاصیتتر از آن چیزی هستند که به نظر میرسند و به قول معروف فصل آنها مدتهاست که گذشته است.
دژهای نظامی شناور، پرخرج و تقریباً نالازم
دورانی در دنیا داشتن ناو هواپیمابر سمبل چیرگی و قدرت نظامی برتر بود. این حقیقت مخصوصاً پس از پایان جنگ بینالملل دوم و تقسیم دنیا به دو بلوک شرق و غرب جای خود را در دکترین نظامی کشورها باز کرد. اما اینچنین نماند و به خاطر هزینههای هنگفت تعمیر-نگهداری این جنگافزار، اغلب قدرتهای جهانی از تولید آن بازماندند و فقط آمریکا به لطف بنیه اقتصادی خود توانست ناوگان ناوهای هواپیمابرش را توسعه دهد. امروز حدود 25 ناو هواپیمابر سنگین فعال در دنیا وجود دارد که از این تعداد ١2 فروند آن متعلق به ایالات متحده است. کشورهای چین، ایتالیا و هند هر کدام صاحب دو فروند از این ناوها هستند. کشورهای انگلستان، فرانسه، روسیه، برزیل، ژاپن، تایلند و اسپانیا نیز هرکدام یک ناو هواپیمابر در اختیار دارند. باید پذیرفت برای توسعه ناوگان ناوهای هواپیمابر نیاز به تخصیص یک بودجه هنگفت است، اما اگر فکر میکنید بیعلاقگی قدرتهایی چون انگلستان، روسیه و فرانسه به ساخت این ناوها تنها به خاطر هزینه آنهاست، به بیراهه رفتهاید.
پز قدرت با ناو هواپیمابر به حساب ملت آمریکا
در واقع ناوهای هواپیمابر اکنون دیگر گزینه تعیینکنندهای در محاسبات نظامی به حساب نمیآیند. ایالات متحده هر ازچندگاهی خبر ورود یکی از ناوهای هواپیمابر خود را به خلیج فارس اعلام میکند، در حالی که آمریکا در اکثر کشورهای عرب این منطقه دارای پایگاه نظامی با صدها هواپیما و هزاران نیروی نظامی است. به بیان سادهتر این روزهای وظیفه ناوهای هواپیمابری چون انترپرایز، آبراهام لینکلن و نیمیتز در به رخ کشیدن قدرت ماشین جنگی ایالات متحده خلاصه شده است. نمایشی پرهزینه که مخارج آن از جیب مالیاتدهندههای آمریکایی تامین میشود. زمانی حرکت دادن ناوهای هواپیمابر آمریکا و ورود آنها به منطقهای خاص به تیتر یک رسانههای جهان تبدیل میشد و مفسران سیاسی دست به انتشار انواع تحلیلها میزدند. اما اکنون اینگونه نیست، تا جایی که چند ماه قبل ورود ناو هواپیمابر آیزنهاور به دریای مدیترانه برای به رخ کشیدن حمایت نظامی آمریکا از اسرائیل حتی به اندازه فعالیت این روزهای ناو شهید مهدوی و عبور آن از مدار صفر درجه مورد توجه رسانهها قرار نگرفت.