دیپلمات انقلابی عملگرا

چیزی که برخی «انقلابی‌گری عملگرایانه» نامیده‌اند، در دوره حسین امیرعبداللهیان به پختگی و بلوغ رسید و در شخصیت او بروز و ظهور کرد. امیرعبداللهیان را باید تجلی فهم این گزاره کلیدی دانست که سیاست خارجی تداوم سیاست داخلی است و هم او، در هیئت یک دیپلمات انقلابی ولی عملگرا، توانست بین این دو ساحت پل بزند و سیاست خارجی خود را با چالش کمتری از اسلافش پیش ببرد. مناسبات دوستانه و البته شرافتمندانه او با قریب به اتفاق کسانی که منتقد سیاست خارجی‌اش بودند، مانع این شد که مقابلش زبان طعن و تمسخر بگشایند و امیرعبداللهیان نیز این را نیک می‌دانست که خط قرمز دیپلماسی، وارد کردن سیاست خارجی به حواشی سیاست داخلی است. سیاست همسایگی در دوره تصدی او به بلوغ رسید و نگاه به شرق، در صدارت او از شعار عملیاتی شد، هرچند نباید سمت و سوی رویداد‌های بین‌المللی را در این میان نادیده گرفت. ۲۸ سفر خارجی ابراهیم رئیسی در طول ۳۴ ماه ریاست جمهوری که اکثر آن‌ها به کشور‌های همسایه و دول آسیایی بود، نشانه قدرت اقناع‌گری وزیر خارجه‌ای بود که درک می‌کرد، الزامات سیاست همسایگی، از سیاستگذاری در سطوح دیگر متفاوت است و همین فهم بود که در اوج تاریخی بدبینی تهران - باکو، نه فقط دیپلماسی را متوقف نکرد، بلکه آن را به بالاترین سطوح سیاسی کشاند. توافق برای ازسرگیری مناسبات با عربستان، با وجود تنش سال‌های اخیر، نمونه دیگری از درک مناسب از الزامات سیاست خارجی بود. 
اوج انقلابی‌گری سیاست خارجی که امیرعبداللهیان به خوبی آن را با پراگماتیسم در هم آمیخت، در سمت‌وسوی سیاست خارجی ایران در برخورد با محور مقاومت ظهور کرد. نقش او، به‌عنوان بلندپایه‌ترین کارگزار سیاست خارجی در اوج‌گیری مقاومت به یک محور هماهنگ و یکپارچه، از موارد قابل‌بررسی است. در فاصله هشت ماه بعد عملیات هفتم اکتبر حماس علیه رژیم صهیونیستی، مقاومت از لبنان گرفته تا فلسطین و از جولان سوریه و عراق، تا یمن، به سازمان‌یافته‌ترین و سامان‌یافته‌ترین وضعیت خود رسید. جنبه عملگرایانه‌تر سیاست خارجی که امیرعبداللهیان توانست آن را به خوبی اجرا کند، تمرکز روی «چرخش ایران به سمت آسیا» بود. او جایگاه اروپا و غرب در معادلات بین‌المللی را می‌دانست، و از همین رو به لفاظی با آنان خو نگرفت ولی سیاست خارجی او، از تغییر در نقطه ثقل قدرت جهانی هم آگاه بود. نزدیکی استراتژیک بیشتر به بازیگران آسیایی به خصوص چین، در کنار نزدیکی و عضویت در ساختار‌های چندجانبه آلترناتیو جهانی مانند بریکس و شانگ‌های و ابتکار کمربند و جاده چین، در دوره وزیر خارجه دولت سیزدهم، بیش از هرموقع دیگری عملیاتی شد. عملگرایی سیاست خارجی رئیسی که در فاصله گرفتن او و وزیر خارجه شهیدش ظهور یافت؛ همچنین در فاصله گرفتن این دو از لفاظی‌های بیهوده و هزینه‌زا، با وجود تعهد به سیاست خارجی انقلابی بود. دولت رئیسی به رغم نگاه انتقادی به توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵، هیچ‌گاه مرگ آن را اعلام نکرد و تا ماه‌ها فعالانه مذاکرات احیای برجام را ادامه داد ولی در عین حال خواستار «نتایج ملموس» از مذاکرات شد. امیرعبداللهیان در عین حال، از این واقع‌گرایی نیز برخوردار بود که وقتی مذاکرات احیای برجام به نتیجه نرسید، در طی مسیر غنی‌سازی با خلوص ۶۰ درصدی تردید به خود راه نداد.