لنگرگاه جمهوری اسلامی  در بحران‌ها کجاست؟

«اتفاقی نخواهد افتاد»، این پاسخ کارشناس ایران‌اینترنشنال است، زمانی که مجری از او می‌پرسد پس از مرگ رئیس‌جمهور ایران چه اتفاقی برای نظام جمهوری اسلامی خواهد افتاد؟ 
این کارشناس اشاره کرد که بعد از فوت بنیانگذار جمهوری اسلامی، اتفاقی نیفتاد و سیستم قوی‌تر از قبل به حیات خود ادامه داد و در این ماجرا نیز چنین خواهد شد. 
کارشناس ایران‌اینترنشنال در ادامه بر این نکته تأکید کرد که جمهوری اسلامی مانند رژیم‌های توتالیتار (همچون نازیسم در آلمان یا فاشیسم در ایتالیا، اسپانیا و پرتغال) نیست که با مرگ اشخاص اتفاقی برای آن بیفتد. 
 از خطا‌های تحلیلی و تقلیلی این کارشناس که بگذریم، در بن آن یک واقعیت نهفته است که مدعیات او بر آن به نحو ضمنی دلالت و اشارت کرده است، آن نکته، مؤید ساختاری‌شدن و پیچیدگی خاص نظام یا به عبارت آخری، شخصی‌نبودن قدرت در آن است، هر چند این شخصی‌نبودن و در عوض نهادی‌بودن از نوع شخص‌زدایی و انسان‌زدایی در الگو‌های تنظیم‌مدار و فن‌سالار نیست؛ الگو‌هایی که جامعه را بدل به ماشین کرده و اراده انسانی و آزادی را به محاق و تنگنا می‌برند. 


الگوی جمهوری اسلامی در بطن خود (انقلاب اسلامی) ابتدا به نهاد و ساختار و سپس به فرد اهمیت می‌دهد، همچنان که تقدم رتبی را به جمع می‌دهد نه به فرد، اما با جمع‌گرایی خاص خود، نوع خاصی از فردگرایی را موجب می‌شود، این فرایند جز از رهگذر بودن‌در‌جمع و بودن‌با‌جمع، شدنی نیست. این فردگرایی در عین کانونی‌کردن اراده فردی، اما از تفرد و انزوا و تنهایی فرد یا بی‌توجهی او به جمع ممانعت می‌کند. 
روی این ملاحظات، در الگوی جمهوری اسلامی، ابتدا «چگونه حکومت‌کردن» مهم است و سپس «چه کسی حکومت می‌کند.» 
 قابل اشاره است حتی در الگوی حکومت پرولتاریا، چه کسی حکومت‌می‌کند (کارگران) بر چگونه حکومت‌کردن اولویت دارد. 
در جمهوری اسلامی هم مردم حکومت می‌کنند، اما فرایند این حکومت‌کردن، منوط به حقیقت و اسلام است. در دموکراسی‌های لیبرال نیز حکومت مردم (چه کسانی) منوط به اصول لیبرالیسم است. 
 از این حیث، جمهوری اسلامی و نظامات غربی به سمت نهادینگی رفته‌اند. همچنانکه ساموئل هانتینگتون در کتاب «سامان سیاسی در جوامع دستخوش دگرگونی» می‌گوید، اینکه با تغییر یا مرگ افراد یک سازمان و سامان بتواند ادامه حیات دهد و دچار اختلال جدی نشود، یکی از ملاک‌های نهادینگی است. 
او چندمحصولی‌بودن و پیچیدگی را از زیر عوامل نهادینگی می‌داند؛ دو عاملی که به وضوح در ایران قابل مشاهده است؛ از سویی نظام، پیچیدگی سیستمی کم‌نظیری دارد و از سویی دیگر، افراد به راحتی جایگزین می‌شوند و نظام هرگز خود را در افراد و فلان محصول سیاسی، اقتصادی و فکری محدود نکرده است.
ترکیب قدرت سخت و قدرت نرم که در ادبیات علمی به آن قدرت هوشمند (smart power) می‌گویند، در جمهوری اسلامی پیچیدگی و در‌هم‌تنیدگی خاصی دارد که مانع تک‌محصولی‌شدن یا تک‌هدفی‌شدن و نیز تک‌سالاری یا فردسالاری می‌شود. 
شخص رهبر معظم انقلاب نیز در طول حیات رهبری خود تلاش کرده‌اند رهبری را هر چه بیشتر به سمت نهادشدن پیش ببرند. ایشان به درستی در تمام سطوح در پی ساختارسازی بوده‌اند تا کشور و منافع ملی به افراد، خطا‌های انسانی و نظیر آن مشروط نشود، در عین حال بر ضرورت و بی‌بدیل‌بودن اراده فردی و اینکه هر فردی خود را کانون بداند، تأکید کرده‌اند. 
 فراتر از این، جمهوری اسلامی ایران از ابتدا حائز نهادینگی خاصی بوده است. شاهد این مدعا، به تأخیرنیفتادن انتخابات در تاریخ جمهوری اسلامی حتی در شرایط دفاع مقدس است؛ شرایطی که برخی شهر‌های ما زیر بمباران دشمن بود، این در حالی است که در آن سوی جهان در امریکا در اثر حمله محدود هواپیما‌های ژاپنی به خط ساحلی در بندر پرل هاربل، انتخابات دو ماه به تأخیر افتاد. 
 روی این ملاحظات، قطعی است که انتخابات ریاست‌جمهوری در بازه ۵۰‌روزه برگزار می‌شود و نیز با از دست‌دادن رئیس‌جمهور مردمی یعنی مرحوم آیت‌الله رئیسی، خللی در نظم کشور ایجاد نخواهد شد. 
معنای وعده رهبر حکیم انقلاب مبنی بر ادامه روند‌های کشور و تضمین اقتدار و آرامش مردم، ناظر بر همین نظم ساختاری و نهادینگی کم‌نظیر جمهوری اسلامی (مبتنی بر مردم و اسلام) است.