عرض ارادت ادبیات به امام رضا(ع)

الهه آرانیان- امروز بیست‌وسوم ماه ذی‌القعده، روز زیارتی امام رضا(ع) است و بنا بر روایتی سالروز شهادت ایشان هم هست. حال و هوای حرم مطهر علی‌بن‌موسی‌الرضا(ع) در این روز وصف‌ناشدنی است. هزاران زائر و مجاور در این روز خودشان را به حرم می‌رسانند تا به محضر امام هشتم عرض ارادت کنند و حرف‌های دلشان را بگویند. هر زائر این حرم قصه‌ای متفاوت با دیگران دارد. حرم امام رضا(ع)، پر از آدم‌هایی است که قصه‌هایشان را می‌توان از چشمانشان خواند وقتی رو به گنبد می‌ایستند. به مناسبت روز زیارتی امام مهربانی‌ها از آثار چند نویسنده نوشته‌ایم که شهر مشهد، حضرت رضا(ع) و حرم مطهر این امام را محور خلق داستان و رمان کرده‌اند؛ نویسنده‌هایی مانند مصطفی مستور، صادق کرمیار، سعید تشکری و محمود دولت‌آبادی.     اقتباس «بدون قرار قبلی» از «مشهد» مصطفی مستور مصطفی مستور از نویسندگان معاصر در سال 79 با «روی ماه خداوند را ببوس» در میان مخاطبان گل کرد و بعد از آن آثار داستانی متعددی از جمله «من گنجشک نیستم»، «تهران در بعدازظهر» و «من دانای کل هستم» را منتشر کرد. «بهترین شکل ممکن»، عنوان یک مجموعه داستان کوتاه از مستور است که نشر چشمه در سال 95 به چاپ رساند. این مجموعه شامل 6 داستان کوتاه با نام 6 شهر ایران؛ شیراز، تهران، بندرانزلی، مشهد، اهواز و اصفهان است. یکی از ویژگی‌های مهم این داستان‌ها پیوندشان با سینماست؛ گویی «بهترین شکل ممکن» ترکیبی از سینما و ادبیات است. همین ویژگی هم موجب شده که بهروز شعیبی از داستان «مشهد» این مجموعه در فیلم سینمایی «بدون قرار قبلی» اقتباس کند. این فیلم داستان پزشکی ایرانی به نام یاسمن است که به همراه پسرش در آلمان زندگی می‌کند و بنا به وصیت پدرش در مشهد مجبور می‌شود که به ایران برگردد و طی ماجراهایی متوجه می‌شود که پدرش قبری در حرم امام رضا(ع) را به او هدیه کرده‌است. حال و هوای حرم امام رضا(ع) و شهر مشهد به خوبی در فیلم به نمایش درآمده‌اند. خلاصه قصه «مشهد» مصطفی مستور هم از این قرار است که یک پسر جوان کتاب شعری با نام «گربه همسایه» منتشر می‌کند و پس از اتفاقاتی که برایش می‌افتد، یک قبر باارزش در حرم امام رضا(ع) هدیه می‌گیرد. فیلم بدون قرار قبلی از این داستانِ مستور و ایده بخشش قبر در حرم امام رضا(ع) استفاده کرده‌است؛ ایده‌ای چندوجهی برای پیوند قصه‌های فرعی فیلم و بیان مفهوم بازگشت به خانه پدری.   توصیف مشهد قدیم در «گلدسته‌ و سایه‌ها» محمود دولت‌آبادی، نویسنده بزرگ معاصر و خالق «کلیدر»، در سال 84 کتابی به نام «گلدسته و سایه‌ها» منتشر کرد که شامل 2 داستان بلند به نام‌های «پای گلدسته امامزاده شعیب» و «سایه‌های خسته» است. داستان «پای گلدسته امامزاده شعیب» درباره متولی امامزاده یک روستاست که پیش از آن‌که به این روستا بیاید، در حرم امام رضا(ع) سقا بوده و به مردم آب می‌داده است. دولت‌آبادی در بخشی از داستان، گذشته «سید» در مشهد و حرم امام رضا(ع) را این‌طور روایت می‌کند: «سید خودش نفهمید چطور شد که در آن سن و سال گذارش به مشهد افتاد. یک وقت چشمهایش را باز کرد و دید که سر از توی صحن رضا درآورده. چنان چشم‎بسته قاطی غریبه‌ها شده بود که نفهمید کدام امت محمدی دسته کوزه را طناب بست و به دوشش انداخت و جام برنجی به دستش داد و گفت بگو: «آب بدم تشنه». فقط یادش بود که خانواده آنها غفلتاً ترکید و هر تکه‌اش یک جایی افتاد. او هم که تکه ریزی بود، پرانده شد به مشهد و در شلوغی زوار بازار امام رضا گم شد. اصلا انگار از اول دنیا اسم او را در لوحه غلامان در خانه ائمه اطهار حک کرده بودند. وقتی هم که پنج شش سالش بیشتر نبود، اربعین و محرم پیراهن سیاه تنش می‌کردند و یک چارقد کردی به سرش می‌بستند و قاطی بچه های دیگر شتر سوار، راهی اش می کردند به گودی قتلگاه. به مشهد هم که افتاد صبح تا غروب توی صحن و کنار پنجره فولادی حضرت و دوروبر سقاخانۀ «اسمال طلایی» پرسه می‌زد و آب  می فروخت و با کبوترهای حضرتی بازی می‌کرد و غروب که می‌شد کوزه‌اش را زمین می‌گذاشت و به کوچه سیاوون می‌رفت». روایت دولت‌آبادی از مشهد قدیم و حال و هوای حرم در آن دوران خواندنی است.   داستان‌های بالابلند تشکری درباره امام رضا(ع) یکی از نویسنده‌های شاخص در زمینه داستان و رمان رضوی، زنده‌یاد سعید تشکری است. او بخش مهمی از عمر نویسندگی‌اش را در مسیر نوشتن درباره امام هشتم شیعیان صرف کرد و آثار متعددی از خود به جا گذاشت؛ «غریب قریب»، سه‌گانه «ولادت، سیمیا و شاه‌بهار»، «آبی‌ها» و «بار باران» به زندگی امام رضا(ع) و حوادث و وقایع دوران ایشان از زاویه داستان نگاه کرده‌است. برای نمونه، کتاب «آبی‌ها» رمانی تاریخی در دو جلد است و داستان پزشکی مسیحی به نام زکریای رومی را روایت می‌کند که در زمان هارون‌الرشید به محضر امام هشتم شیعیان می‌رسد. سعید تشکری در این رمان، راوی زندگی و احوال پزشکی مسیحی است که به دنبال امام و الگوی کامل زمانه خود می‌گردد. سه‌‌گانه ولادت به قلم تشکری نیز در سه جلد با نام‌های ولادت، سیمیا و شاه‌بهار داستانی از زندگی امام رضا(ع) و خواهر گرامی‌شان، حضرت فاطمه معصومه(س) را روایت می‌کند. کتاب «غریب قریب» هم از آخرین آثار زنده‌یاد تشکری، داستانی درباره بارگاه امام رضا(ع) است. نویسنده در این داستان چگونگی ساخت بارگاه و حرم امام رضا(ع) را در دوره‌های مختلف تاریخی از جمله نوغانیان، سامانیان، غزنویان، سلجوقیان، خوارزمشاهیان، مغول، ایلخانان، تیموریان، صفویان، افشاری و قاجاریه روایت می‌کند. «غریب قریب» یک داستان با پشتوانه پژوهش و تحقیق است و از این نظر اثری ارزشمند به شمار می‌آید.   «حریم» و «زیارت»، دو رمان امروزی با محوریت حرم صادق کرمیار را با داستان‌های دفاع مقدس و رمان‌های دینی می‌شناسیم. مشهورترین اثر این نویسنده رمان «نامیرا» است؛ اثری با محوریت کربلا و پیوستن مردی از قبیله بنی‌کلب به نام عبدا...بن عمیر به سپاه امام حسین(ع). رمان «حریم» نام اثر دیگری از صادق کرمیار است که بخشی از داستان شخصیت‌هایش در مشهد و حرم امام رضا(ع) می‌گذرد. فضای معنوی مشهد بر تصمیم‌گیری و رفتار شخصیت‌ها تاثیر می‌گذارد. «حریم» به نوعی روابط انسانی در جامعه امروز را آسیب‌شناسی می‌کند. این نویسنده درباره رمان «حریم» می‌گوید: «اگر بخواهیم وضعیت جامعه امروز را ارزیابی کنیم،‌ باید بگویم که به لحاظ اجتماعی و فرهنگی در وضعیت خطرناکی به سر می‌بریم،‌ نویسنده این وضعیت را به یک گونه می‌بیند،‌ جامعه شناس گونه‌ای دیگر. من با نگاهی که یک نویسنده می‌تواند به وضعیت فعلی جامعه امروز نگاه کند به این داستان پرداختم و فکر می‌کنم که شاید خواننده‌ها بتوانند لحظه‌ای در تنهایی به خود فکر کرده و درون خود را کنکاش کنند». دیگر اثر صادق کرمیار با محوریت امام رضا(ع)، «زیارت» نام دارد و اصلی‌ترین محور آن اعتماد میان آدم‌هاست.