روزنامه اعتماد
1403/03/19
زنان و مردانيكه ناشناسميميرند
بهاره شبانكارئياننيمي از آنها خانواده دارند، اما چنان رانده شدهاند كه خانوادهها حتي نميخواهند جسدشان را تحويل بگيرند. ۱۰ درصد به معناي واقعي بيكس هستند و كسي غريبانهتر از آنها زير خاك نرفته است. ۱۵ درصد هم خانواده دارند، اما كسي دنبالشان نميگردد كه بداند كجا جان دادهاند و مهر مجهولالهويه براي هميشه روي پيشانيشان خشك ميشود. اين آخرين ورق از زندگي و مرگ غريبانه آنهايي است كه تنها يك جا داخل آدم به حساب ميآيند، آن هم اينجا؛ آمار اجساد مجهولالهويه كه جواز دفن گرفتهاند.
مفقودان و اجساد مجهولالهويه
اجسادي كه به عنوان مجهولالهويه به پزشكي قانوني منتقل ميشوند به هيچ عنوان قابل شناسايي نيستند. اين اجساد اكثرا بر اثر تصادف، سوختگي، مثله شدن، فاسد شدن و... ناشناس ميمانند يا هويت مشكوك دارند؛ هويتهاي مختلف، اما در بيشتر مواقع ماجراي آنها از جايي شروع ميشود كه اعلام ميشود بعضي افراد گم شدهاند. مفقودان كساني هستند كه با اختيار خودشان، جبر روزگار يا به واسطه بيماريهايي كه دارند، گم ميشوند و اگر همين افراد بر اثر حادثه يا سانحهاي بميرند، جزو اجساد مجهولالهويه به حساب ميآيند.
«مرتضي نثاري» معاون مبارزه با جرايم جنايي پليس آگاهي تهران در مورد شناسايي و عدم شناسايي مفقودان و اجساد مجهولالهويه به «اعتماد» ميگويد: «گاهي مفقودان يا دچار سانحه ميشوند يا فوت ميكنند و چون هيچ كارت شناسايي همراهشان نيست جزو اجساد مجهولالهويه هستند. در بعضي پروندهها نيز جسد فرد پيدا ميشود، اما چون جسد مثله يا متلاشي يا دچار جمود نعشي (سفت و سخت شدن ماهيچههاي بدن پس از مرگ) شده، قابل شناسايي نيست. كارشناسان آگاهي در چنين مواقعي براي شناسايي مفقودي يا جسد زواياي ديگري را نيز در نظر ميگيرند؛ اظهارات خانواده فقداني يا متوفي كمككننده است. مثلا برادر فقداني اظهار ميكند؛ برادرش يك خال عقرب بر گردنش داشته و... گاهي نيز با توجه به محدوده جغرافيايي و زماني كه فرد در آن مفقود شده، بررسيهاي لازم انجام ميشود؛ جسدي در فروردين ماه پيدا ميشود، اما فردي ارديبهشت ماه به پليس اعلام ميكند كه برادرش گم شده است. امكان دارد تمام اطلاعات جسد كشف شده با اظهارات برادر فرد مفقودي مشابه باشد، اما چون اين دو مورد از نظر زماني مغايرت دارند، ارتباط آنها با هم منتفي ميشود. در برخي موارد نيز براي شناسايي اجساد مجهولالهويه از پزشكي قانوني درخواست ميكنيم محدوده سن جسد را تشخيص دهد. با اين حال حدود ۹۵ درصد از پروندههاي فقداني تعيين تكليف ميشود و فقط ۵ درصد بلاتكليف ميماند و جزو اجساد مجهولالهويه هستند.» «علي ضيايي» رييس گروه بررسي صحنه جرم سازمان پزشكي قانوني نيز در مورد شناسايي و عدم شناسايي مفقودان و اجساد مجهولالهويه به «اعتماد» ميگويد: «بسياري از اجساد مجهولالهويه جزو افراد مفقودي نيستند و اين طور نيست كه حتما مثله يا سوخته يا تصادف كرده باشند. گاهي بعضي افراد با مرگ طبيعي ميميرند، ولي جزو اجساد مجهولالهويه به حساب ميآيند؛ برخي از اين اجساد، معتادان متجاهري هستند كه كنار خيابان يا در حاشيه بزرگراهها و مكانهايي از اين دست ميميرند يا افراد بيخانماني هستند كه خانوادههاي آنها چه در زنده بودن و چه مرگشان پيگيرشان نيستند. حتي در اين مواقع خانوادهها مفقودي اين افراد را اعلام هم نميكنند، چراكه اكثر اين بيخانمانها، معتاد هستند و گاهي خانوادههاي آنها از نبودشان ناراحت نميشوند يا اصلا اين افراد بستگاني ندارند كه پيگيرشان شوند. در نتيجه اگر يكي از همين افراد بيخانمان يا معتادان متجاهر فوت كند هويت او مشخص نميشود و مجهولالهويه باقي ميماند، چون اثر انگشت او قبل از فوتش در هيچ سيستمي ثبت نشده است. مگر اينكه خانواده فرد پيگير او شوند و مشخصاتش را به آگاهي بدهند. بعضي مواقع نيز چون اثر انگشت جسد مجهولالهويه قبلا در سازمان ثبت احوال ثبت شده، كارشناسان مربوطه المانهاي اثر انگشت را با هم تطبيق ميدهند و هويت جسد شناسايي ميشود. با اين حال سالانه حدود ۶۰ الي ۷۰ هزار جسد به پزشكي قانوني ارجاع داده ميشود كه از اين اجساد تقريبا ۵ درصدشان در بدو ارجاع مجهولالهويه هستند.»
دلايل شناسايي و عدم شناسايي
معاون مبارزه با جرايم جنايي پليس آگاهي در مورد شناسايي و عدم شناسايي اجساد مجهولالهويه نيز ميگويد: «در بعضي موارد عدم شناسايي اجساد به پليس ربطي ندارد و به برخي سامانههاي سازمان ثبت احوال كه اثر انگشت افراد را هنگام دريافت كارت ملي ثبت ميكنند، مربوط ميشود؛ در حال حاضر در كشور تمام افراد كارت ملي يا شناسنامه ندارند. بنابراين بايد مشخص شود چند نفر كارت ملي گرفتهاند و چه ميزان اثر انگشت ثبت شده است. البته ثبت شدن اثر انگشت افراد در سامانه تك انگشتي نيز به معناي تاييد صد درصدي تطبيق اثر انگشت در موارد خاص نيست، چون گاهي به خاطر اشكالاتي كه وجود دارد مغايرتهايي ايجاد ميشود و كارشناسان آگاهي هنگام تطبيق اثر انگشت با مشكلاتي مواجه ميشوند.»
ضيايي، رييس گروه بررسي صحنه جرم سازمان پزشكي قانوني نيز در همين راستا ميگويد: «به نظر ميرسد در كشور ما هنوز نواقصي در ثبت و ضبط اثر انگشت افراد وجود داشته باشد. در كشورهاي پيشرفته همه افراد از وقتي به دنيا ميآيند تا به سن قانوني برسند اثر انگشتشان ثبت ميشود، اما در ايران با جمعيت بيش از ۸۵ ميليون نفر فقط وقتي افراد كارهاي اداري دارند، اثر انگشتشان ثبت ميشود. اينكه اثر انگشت افراد از يك سني در سيستم مشخصي ثبت شود و به صورت آرشيو باقي بماند به شناسايي اجساد مجهولالهويه كمك ميكند، اما باز قطعي نيست، چراكه براي شناسايي قطعي اثر انگشت، لازم است اثر انگشتها با يكديگر مطابقت داده شود. در آزمايش DNA هم همين طور است و بايد پروفايلهاي ژنتيكي تطبيق داده شود، چون پزشكي قانوني پروفايل ژنتيكي فرد يا جسد را مشخص ميكند. در حالي كه پروفايل ژنتيكي فرد يا جسد به تنهايي كافي نيست و حتما بايد يكي از اعضاي نزديك خانواده پروفايل ژنتيكياش موجود باشد تا بتوان آنها را با هم تطبيق داد. به همين خاطر در سوانح دسته جمعي ابتدا از اجساد انگشتنگاري ميشود. حتي در حادثه ۱۱ سپتامبر كه در امريكا اتفاق افتاد هويت بیشتر اجساد با انگشتنگاري تشخيص داده شد و لزومي به نمونهبرداريDNA و تطبيق آن نبود.»
نثاري درباره نمونه پروندههايي كه منجر به شناسايي جسد شده، ميگويد: «اسفند ماه ۱۴۰۲ به پليس اعلام شد كه فردي مفقود شده است. كارآگاهان تحقيقات خود را درباره اين پرونده آغاز كردند و به دو نفر از دوستان فرد مفقودي مظنون شدند و آنها را دستگير كردند. متهمان كه به تازگي دستگير شدند در اعترافات خود گفتند با مقتول اختلافات مالي داشتند. به همين خاطر او را ربودند و به قتل رساندند. بعد هم جسد مقتول را مثله و در مكانهاي مختلف شمال شرق تهران انداختند. اگر كارآگاهان موفق نميشدند معماي اين پرونده را حل كنند جسدي هم وجود نداشت و هرگز كشف نميشد فرد مفقودي در اين پرونده كشته شده يا مفقود شده! بنابراين مشخصات فرد جزو ليست مفقوديها باقي ميماند يا مورد ديگر اينكه يك تبعه هلندي وقتي سالها پيش به ايران آمده بود بدون هيچ كارت شناسايي در تهران زندگي ميكرد تا اينكه داخل آپارتمانش فوت كرد و كسي هم از فوت او خبردار نشد، اما مدتي بعد همسايهها ماجراي بوي تعفن داخل آپارتمان را به پليس گزارش دادند، چون اين فرد كارت شناسايي نداشت ابتدا جزو اجساد مجهولالهويه قرار گرفت، اما بعد با بررسي كارآگاهان مشخص شد او تبعه هلندي بوده است. بنابراين بخشي از اجساد مجهولالهويه شامل اتباع خارجي هستند كه بدون هيچ هويتي داخل ايران زندگي ميكنند. بخش ديگر اجساد مجهولالهويه نيز شامل اجسادي است كه هويتشان شناسايي ميشود، اما خانوادههاي آنها به واسطه فقر يا اختلافاتي كه از قبل داشتهاند حاضر به مراجعه و دريافت جسد عزيزشان نميشوند.»
معاون مبارزه با جرايم جنايي آگاهي در پاسخ به اينكه آيا تاكنون فرد يا افرادي بودهاند كه به صورت تعمدي اقداماتي انجام بدهند كه هويتشان بعد از مرگ شناسايي نشود، ميگويد: «درصد اين موارد خيلي كم است مگر اينكه دليل يا انگيزه براي عدم شناسايي هويت قوي بوده باشد. گاهي خود شخص با انگيزه قبلي كل هويتش را از بين ميبرد و هيچ آثار و نشاني از خودش باقي نميگذارد. البته در برخي پروندههاي قتل نيز وقتي قاتل يا قاتلان نميخواهند هويت جسد مشخص شود جسد را بهطور كامل از بين ميبرند. يعني يا جسد را مثله ميكنند يا آتش ميزنند يا دفن ميكنند. قاتل يا قاتلان از اين جهت اقدام به از بين بردن كامل جسد ميكنند كه پليس نتواند از روي هويت جسد، سرنخي از آنها به دست آورد.»
مراحل قانوني و روند رسيدگي
نثاري در مورد مراحل قانوني مرگهايي كه به پليس اطلاع داده ميشود، ميگويد: «وقتي مرگ فردي به پليس اطلاع داده ميشود كارآگاهان سر صحنه جرم حضور پيدا ميكنند و ضمن حفظ صحنه اقدامات اوليه را انجام ميدهند، چون در نگاه اول نميتوان تشخيص داد كه فرد به مرگ طبيعي فوت كرده يا خودكشي كرده يا كشته شده. بنابراين وقتي اقدامات لازم صورت گرفت و مشخص شد علت مرگ چه بوده كارشناسان جهت شناسايي هويت جسد اقدام ميكنند و جسد براي سير مراحل قانوني به پزشكي قانوني منتقل ميشود.»
ضيايي، رييس گروه بررسي صحنه جرم سازمان پزشكي قانوني نيز در اين مورد ميگويد: «در صحنه كشف جسد يا در پزشكي قانوني، عوامل اداره تشخيص هويت نيروي انتظامي از اجساد انگشتنگاري ميكنند، اما اجسادي كه به عنوان مجهولالهويه به پزشكي قانوني معرفي ميشوند ضمن معاينات لازم، اطلاعاتشان به اداره آگاهي ارجاع داده ميشود كه اگر خانواده متوفي موفق به شناسايي آنها شد با نامه قضايي به پزشكي قانوني مراجعه كند و جسد را تحويل بگيرد. اگر منعي براي دفن وجود نداشته باشد، جواز دفن صادر و جسد با صلاحديد مقام قضايي به آرامستان منتقل ميشود، چون اجساد را نميتوان بيش از يك مدت زمان مشخص در سردخانه نگهداري كرد. حتي اجساد بعد از مدتي در دماي زير صفر به دليل اينكه خشك ميشوند يا يخ ميزنند قابل شناسايي نخواهند بود.»
رييس گروه بررسي صحنه جرم سازمان پزشكي قانوني درباره اينكه وقتي اجساد مجهولالهويه به اين سازمان منتقل ميشوند، كارشناسان مربوطه چه نشانههاي مهمي را در گزارش قيد ميكنند، ميگويد: «اگر جسد مجهولالهويه در قسمتي از بدنش پلاتين داشته يا عمل جراحي انجام داده يا نشان خاصي روي بدنش وجود داشته باشد در گزارش مربوطه قيد ميشود. همچنين عكس اين اجساد در آرشيو پزشكي قانوني و اداره آگاهي باقي ميماند، چون احتمال دارد خانوادهاي ۵ سال بعد متوجه مفقودي يا مرگ عزيزشان شود و بخواهد وضعيت او را پيگيري كند. با توجه به اينكه برخي المانها از جمله رنگ و اندازه مو، وزن و... با گذشت زمان تغيير ميكند بهتر است خانواده هنگام پيگيري فرد مفقودي يا جسد مجهولالهويه به نشانههاي مهمي كه براي كارشناسان اهميت دارد، اشاره كند.»
ارائه آمار
معاون مبارزه با جرايم جنايي پليس آگاهي درباره آمار اجساد مجهولالهويه در تهران ميگويد: «بيشترين اجسادي كه در سطح كشور كشف ميشود مربوط به تهران است. در سال ۱۴۰۲، ۹۴۲ فقره جسد مجهولالهويه اعلام شد كه از اين تعداد ۸۳ جسد تابعيت افغاني، يك جسد تابعيت بنگلادشي و يك جسد نيز تابعيت پاكستاني داشت، اما بقيه ايراني بودند. ۶۴ درصد اين اجساد مردان و ۳۶ درصد از آنها زنان بودند. حدود ۴۰ درصد از اجساد مجهولالهويه زير ۴۵ سال داشتند.»
نثاري با عدم انتشار آمار اجساد مجهولالهويه در سال ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ اينگونه ميگويد: «آمار اجساد مجهولالهويه در سال ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ نيز مانند سال ۱۴۰۲ در هر سال حدود ۱۰۰۰ جسد بود، اما بالاترين آمار اجساد مجهولالهويه با بيش از ۱۰۰۰ جسد مربوط به دوران كرونا، يعني سال ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ ميشد كه آمار اين اجساد در هر سال به بيش از ۱۳۰۰ جسد رسيده بود. همچنين طي سالهاي ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۹، ۵۰ درصد اجساد مجهولالهويه متعلق به شهرستانهاي مختلف بود؛ پروندههاي اجساد در شهرستانهاي مختلف ثبت شده بود، ولي هويتشان در تهران شناسايي ميشد.»
معاون مبارزه با جرايم جنايي پليس آگاهي تهران همچنين ميگويد: «عدم شناسايي اجساد دلايل مختلفي دارد؛ تقريبا ۳۰ الي ۳۵ درصد كل اجساد مجهولالهويه در سامانه ثبت احوال فاقد هرگونه نشان و آثاري بودند. ۱۵ درصد اجساد مجهولالهويه از سوي خانواده، مفقوديشان اعلام نميشود. ۱۰ درصد اين اجساد نيز فاقد هرگونه بستگاني بودند. ۴۰ درصد اجساد مجهولالهويه نيز خانوادهها به خاطر فقر يا اختلافات خانوادگي از گرفتن جسد خودداري ميكنند.»
فرهنگسازي جهت كاهش آمار مفقودان
و اجساد مجهولالهويه
رييس گروه بررسي صحنه جرم سازمان پزشكي قانوني در پاسخ به اينكه چه اقداماتي ميتواند در كاهش آمار اين اجساد كمككننده باشد، ميگويد: «متاسفانه بسياري از افراد وقتي از خانه خارج ميشوند هيچ كارت شناسايي همراه ندارند. در ايران معمولا افراد شناسنامههايشان را در گاوصندوق يا كمدهايشان ميگذارند. حتي گواهينامه رانندگي كه بايد همراهشان باشد را به خاطر اينكه گم نشود، همراه ندارند. افراد بايد هميشه يك كارت شناسايي همراه داشته باشند. معمولا به زنان و مردان كهنسال توصيه ميشود كه وقتي بيرون از خانه ميروند كارت شناسايي همراهشان باشد. به هر حال با گسترش و صنعتي شدن جوامع امكان دارد يكي از بستگان كسي گم شود و آنها ندانند چه اقداماتي بايد انجام بدهند. بنابراين اگر خانوادهاي يكي از بستگانش مفقود شد بايد به اداره آگاهي مراجعه و مشخصات مهم مفقودي را در اختيار ضابطان قضايي قرار بدهد. افراد بايد نسبت به اطرافيان نزديك خود اطلاعات دقيقي داشته باشند، چون اين مشخصات در شناسايي فرد تاثير زيادي دارد و اگر بر فرض فرد مفقودي فوت كرده باشد خانواده او زودتر ميتواند جسد را شناسايي كند.»
ضيايي همچنين ميگويد: «البته مساله احراز هويت فقط مختص به فوتيها نميشود. گاهي ممكن است فرد تصادف كند يا مصدوم شود و به بيمارستان منتقل شود. گاهي نيز فرد دچار اختلال حواس است و به بيمارستان منتقل ميشود. در نتيجه هيچ مشخصاتي از خودش ندارد. در اين مواقع ضابطان قضايي كه در بيمارستانها حضور دارند مشخصات ظاهري آن فرد را ثبت ميكنند و به اداره آگاهي گزارش ميدهند و عنوان ميكنند كه فلان شخص با فلان مشخصات در فلان بيمارستان بستري شده است. در برخي موارد هويت اين اشخاص مشخص نميشود. بنابراين مفقوديها نيز گاهي شناسايي ميشوند و گاهي هم هرگز شناسايي نميشوند.»
سایر اخبار این روزنامه
راست و چپ درصف انتظارریاستجمهوری
20 چالش مهم اقتصاد ایران
تعيين اجارهبها بر اساس تورم استانها
كشور 80 ميليوني نبايد 10 آهنگساز حرفهاي داشته باشد
بیتوجهی اعضای کابینه به بخشنامه مخبر و روش شهید رئیسی
نشانگانبدمديريتي نهادينه شده منابعآب
زنان و مردانيكه ناشناسميميرند
نگرانم پس نامزدم
مردم و روشنفكران (۲)
مساله انتخابات
فقدان احزاب سياسي و تكثر كانديدا
از روز جهاني منع كار كودك تا پايان دادن به كار كودك
نگرانم پس نامزدم
مردم و روشنفكران (۲)
مساله انتخابات
فقدان احزاب سياسي و تكثر كانديدا
از روز جهاني منع كار كودك تا پايان دادن به كار كودك
نامههايي كه با جوهر فلفل نوشته ميشدند!
روز تاریخی برای بوسنی و هرزگوین
مدرن در عمل كلاسيك در تدريس
پرتره روانشناسي شخصيت