فقدان احزاب سياسي و تكثر كانديدا

 يك پايه نظام‌هاي پارلماني و رياستي، وجود احزاب سياسي به رسميت شناخته و استخواندار است، در غير اين صورت كمتر سيستمي را مي‌توان مثال زد كه رييس‌جمهور، رييس دولت و مجلس در آن انعكاسي از تبلور حقيقي مردم باشد . براي اينكه انتخابات فرمايشي نباشد تعداد يا كميت نامزدها در آن مهم نيست، ممكن است در انتخابات رييس‌جمهور يك كشور حتي دو نفر با هم رقابت كنند ليكن با دو ديدگاه و روش متفاوت بخواهند كشور را اداره كنند و داراي اسلوب و مديريت مختلفي باشند، در آن صورت است كه شور و هيجان در مردم ايجاد مي‌شود و اميد به تغيير شرايط، مردم را وارد صحنه مي‌كند تا براي انتخاب نماينده خود تلاشي مضاعف كنند، انتخابات در صورتي فرمايشي است كه در درون نظام‌ها رقابت بين گفتمان‌هاي مختلف وجود ندارد و پديده احزاب سياسي به رسميت شناخته شده قدرت مانور ندارند، بنابراين اين احزاب و تشكل‌ها هستند كه افراد را براي به قدرت رسيدن حمايت و هدايت مي‌كنند و براي اينكه در هزينه‌هاي تبليغاتي و ميتينگ‌هاي اجتماعي، شفافيت و انضباط مالي حاكم شود، خود احزاب و تشكل‌ها مديريت و عهده‌دار مخارج مي‌شوند، افراد پس از تاييد حزب وارد معركه انتخابات و اعلام رسمي براي نامزدي مي‌شوند. اكنون در نبود احزاب شاخص شاهد هستيم ۸۰ نفر خود را واجد صلاحيت براي به دست گرفتن بالا‌ترين نهاد اجرايي كشور مي‌دانند. واقعا نهاد رياست‌جمهوري و شخص رييس دولت تا اين اندازه سهل و دست يافتني است كه اين تعداد نفر خود را واجد شرايط مي‌دانند؟ شايد پاسخ اين باشد هر كدام نماينده جناح مختلفي از مردم ايرانند؛ واقعا اين همه صدا در كشور است كه نماينده مخصوص مي‌خواهد؟ در آن صورت بايد گريست، اين پديده اگر صحيح باشد نشان از شكاف عميق اجتماعي است كه چنين پديده‌اي جزو محالات است . هر كس در زماني در يك شهرستان كوچك با ۲۰ يا ۳۰ هزار راي نماينده شده، صلاحيت رييس‌جمهور يك كشور ۸۵ ميليوني را دارد؟ يا از هم‌اكنون نوعي سهم‌خواهي است كه  با چند شعار و حمايت در فردا به دست مي‌آيد؟ خلأ بزرگي در انتخابات احساس مي‌شود و آن غايب بودن احزاب و تشكل‌هاي سياسي است، زماني كه اين تعداد مديراني داريم جهت خدمتگزاري و هدايت كشور، چرا زمينه را براي تحقق كار حزبي و تلاش سازماني باز نمي‌كنيم؟ تا افراد در داخل آن ابتدا پخته شوند و سپس مسووليت‌هاي مهم را به دست گيرند، صحيح است همه مي‌دانند در صافي شوراي نگهبان تعداد كمي از افراد براي كانديداتوري رييس‌جمهور عبور خواهند كرد، فقط سوال اينجاست كسي كه مدتي كار سياسي كرده و مقداري با چم و خم سياست‌ورزي در ايران آشناست، براي چه منظوري و چه نيتي، كانديدا شده؟ البته نبايد فراموش كرد نامزد شدن جرم نيست، در اين بازار مكاره اگر همين تعداد انديشه كنند و به سيستم بقبولانند كه زمان براي تحقق احزاب سياسي استخواندار حتي گذشته، آيا براي مديريت و هدايت آينده اين كشور موثرتر نخواهند بود؟  روزنامه‌نگار