انتخابات و یک تجربه تاریخی

 تا چند روز دیگر ملت ایران رئیس‌جمهور جدیدی را انتخاب می‌کنند و اداره قوه مجریه را به او می‌سپارند. مرور انتخابات‌های متعدد ریاست جمهوری گذشته و عملکرد دولت‌های منبعث از آن، تجریبات گرانسنگی برای ملت ایران در بر دارد. یکی از مهم‌ترین تجربیاتی که می‌بایست به آن توجه کرد این است که عرصه سیاست و صحنه انتخابات، از واقعی‌ترین عرصه‌های حیات بشری است نه عرصه راهبرد‌های غیرواقعی و وعده‌های نشدنی! یکی از چالش‌های اساسی امروز ایران، وضعیت اقتصادی است که علل و عوامل متعدد داخلی و خارجی دارد که یکی از عوامل مؤثر بر آن، تحریم‌های ظالمانه‌ای است که با مدیریت امریکا و نقش‌آفرینی نظام سلطه سال‌هاست که بر اقتصاد ایران اعمال شده و آن را در تنگنا قرار داده است. 
موضوعی که در انتخابات ۱۳۹۲ دستمایه اصلی آقای حسن روحانی برای پیروزی در انتخابات شد. روحانی با وعده تعامل‌گرایی حداکثری با غرب و حل همه مشکلات کشور با این کلید، پیروزی در انتخابات را رقم زد. وی تلاش کرد با طرح ایده مذاکرات مستقیم با کدخدا (امریکا) به جای اروپایی‌ها و معرفی خود به عنوان تنها شخص توانمند در این عرصه، افکار مردم را به خود جلب کند و هشت سال ریاست جمهوری را در اختیار بگیرد. وی بعد از استقرار در دولت و تشکیل کابینه تا آخر دوره خود نیز همواره بدون ارائه راه‌حل‌های بدیل و استفاده از ظرفیت‌های دیگر از تعامل‌گرایی و مذاکره برای رفع تحریم‌ها به عنوان تنها راه حل مشکلات کشور نام برد و در این راه تلاش کرد با پیوند حداکثری همه مشکلات ریز و درشت به تحریم‌ها، آدرس توافق به هر قیمتی را برای حل مشکلات بدهد. برای نمونه وی در سال ۹۴ در یک سخنرانی گفت: «ما وقتی می‌گوییم باید تحریم‌های ظالمانه رفع شود بعضی‌ها چشمان‌شان زیاد نچرخد. تحریم‌های ظالمانه باید از بین برود تا سرمایه بیاید و مشکل محیط زیست، اشتغال، صنعت و آب خوردن مردم حل شود، منابع آبی زیاد شده و بانک‌ها احیا شوند.»
وعده‌های خوش‌بینانه و با اعتماد به نفس روحانی برای رفع همه مشکلات با مذاکره و زمینه‌سازی‌ای که روی جامعه ایران طی چند سال تحریم با تکنیک شرطی‌سازی در مذاکرات توسط غربی‌ها و پیاده‌نظام سیاسی- رسانه‌ای آنان انجام شده بود عواملی بودند که علاوه بر کمک به پیروزی روحانی، تا سال‌ها جامعه ایران را شرطی کرد و معطل مذاکرات و رسیدن به توافقی نگه داشت که در آخر هم آورده‌ای جز توقف یک دهه‌ای پیشرفت ایران و رکود و ایستایی بزرگ در پیشرفت کشور نداشت. 
در جهان‌بینی اعتدالی روحانی و تیمش، امریکا آقا و کدخدای دنیا بود که به هر دلیلی از دست ما ناراحت شده و با تحریم ما را دچار چالش‌های بی‌شماری کرده است. در این جهان‌بینی، تحریم‌ها نه فقط عامل همه مشکلات بود بلکه در عمل بهانه خوبی برای سرپوش گذاشتن بر همه کاستی‌ها، کرختی‌ها و ناکارآمدی‌ها به وجود آورد. کلید عبور از این بحران نیز در دست کسی بود که زبان دنیا را بهتر از همه می‌فهمید و با دانش حقوق می‌توانست بهترین گفتگو و مذاکره را با کدخدا انجام بدهد و با رفع تحریم‌ها مشکلات را برطرف کند. 


فضای ایجاد شده در جامعه ایران و باور و خوش‌بینی بخش‌هایی از مردم به تحقق وعده‌های آقای روحانی و پیروزی وی با این وعده‌ها و ایجاد توقع عمومی سبب شد که نظام جمهوری اسلامی ایران باوجود انذار‌های متعدد رهبر معظم انقلاب نسبت به بدعهد بودن دولت امریکا و نتیجه‌بخش نبودن این مسیر و پرهیز از خوش‌بینی نسبت به غربی‌ها، نهایت همراهی و انعطاف را با آقای روحانی نشان دهد و با اتخاذ راهبرد «نرمش قهرمانانه» زمینه را برای کسب یک تجربه تاریخی بزرگ برای ملت ایران فراهم کند، موقعیتی که در کنار عطش وصف‌ناپذیر آقای روحانی و تیم مذاکراتی‌اش برای رسیدن به یک توافق، سبب در پیش گرفتن استراتژی «هر توافقی بهتر از عدم توافق است» گردیده و نهایتاً به برجام منتهی شد. اما آنچه در واقعیت به وقوع پیوست، توافقی بود که ضمن آن، با انجام تعهدات ایران و پذیرش محدودیت‌های فراوان و محدودسازی، برچیده‌سازی و معکوس‌سازی برنامه هسته‌ای، در نهایت تحریم‌های قابل توجهی هم لغو نشده و مدتی بعد امریکایی‌ها بدون انجام کوچک‌ترین تعهدی، خیلی راحت و بدون نگرانی به بهانه تغییر دولت از آن خارج شدند!
تا مدت‌ها نیز بازی توافق و تلاش برای پایبند نگه داشتن یک طرفه جمهوری اسلامی ایران به تعهدات برجامی نیز با نقش‌آفرینی اروپایی‌ها و ادامه خوش‌بینی مذاکره‌کنندگان وقت ادامه پیدا کرد که نه تنها دستاورد خاصی برای ملت ایران در بر نداشت، بلکه باعث ایجاد تلقی ضعف از ایران شد که منجر به جری شدن دشمن و وقوع حوادث تلخی، چون شهادت حاج قاسم سلیمانی شد. بعد از دولت روحانی و با انتخاب سیدابراهیم رئیسی، رئیس‌جمهور شهید ایران، دولت جدید علی‌رغم پیگیری مذاکرات بدون ذوق‌زدگی و وعده دادن‌های بی‌مورد با هدف پاسخگو کردن طرف‌های غربی برای تحقق تعهدات انجام نشده، به سرعت به سمت برجام‌زدایی از اقتصاد ایران با متنوع کردن روابط دیپلماتیک و پیوستن به سازمان‌های بین‌المللی اقتصادی غیرغربی همچون شانگ‌های و بریکس و تلاش برای دور زدن بیشتر تحریم‌ها از طرق مختلف، توانست تب برجام‌زدگی اقتصاد ایران را تا حد زیادی بهبود ببخشد. 
امروز برای مردم ایران روشن شده است که امریکایی‌ها تحریم‌ها علیه ملت ایران را وضع نکرده‌اند که آن را بردارند بلکه آن را به عنوان ابزاری برای نابودی ملت و هویت ایران و جلوگیری از قدرت‌یابی این ملت به کار گرفته‌اند و تنها راه مقابله با آن، تکیه بر توانمندی داخلی و افزایش قدرت ملی در همه عرصه‌ها و تلاش برای نقش‌آفرینی در سطح جهان و افزایش ارتباطات سیاسی جهانی برای دور زدن تحریم‌ها و بی‌اثر کردن آن است.
 امروز بدعهدی و دشمنی ذاتی و تاریخی امریکایی‌ها و غربی‌ها با ایرانیان روشن شده است و باید از این تجربیات درس گرفت. کاندیدا‌های انتخابات ریاست‌جمهوری برای رسیدن به قدرت و تکیه بر مسند امور برای چند صباح، نباید وعده‌های غیرواقعی دهند و رأی‌دهندگان نیز فراموش نکنند که تکیه بر وعده‌های غیرواقعی، نتیجه‌ای جز ضربات جبران‌ناپذیر به اقتصاد و امنیت کشور نداشته و داستان مذاکرات و دلخوشی به برداشته شدن تحریم‌ها با آن، سرابی بیش نیست. ایران قوی نه با دلخوشی به بیگانه که با تکیه بر توان ملت ایران و اندیشه‌های راهبردی، دانش و توان مردان و زنان شجاعی که به جای شیفتگی به غرب، دل در گروه ایران و اسلام دارند تحقق پیدا خواهد کرد.