بازی مرگ و زندگی با «115»
[حمیدرضا خالدی ] چند روز قبل بود که سخنگوی اورژانس کشور از فردی گفت که 49هزار بار با اورژانس تماس گرفته و ایجاد مزاحمت کرده است. وی در بخش دیگری از این مصاحبه اعلام کرد که بهزودی این مزاحمین تلفنی جلوی دوربین صداوسیما خواهند رفت تا شاید درس عبرتی باشد برای سایرین. این دو محور اما بازتاب گستردهای در رسانهها و فضای مجازی داشت. گروهی نشان دادن تصاویر این افراد را ناقض حقوق شهروندی میدانند و گروهی دیگر معتقدند اینگونه برخوردها برای جلوگیری از افزایش آمار این مزاحمین، ضروری است. به اعتقاد این افراد، کسانیکه اقدام به مزاحمتهای تلفنی برای نهادهای امدادی مانند آتشنشانی یا اورژانس میکنند، هرکدام از تماسهایشان از آنجاییکه میتواند فرصت اعزام نیرو به افرادی را که واقعا بیمار و در شرایط بحرانی هستند، بگیرد، میتواند حتی منجر به فوت یا از دست رفتن زمان طلایی امدادرسانی شود. شاید برای همین هم است که در قانون نیز به این مزاحمت اشاره شده است. اشارهای که گرچه شاید کوتاه باشد، اما میتواند سرمنشایی باشد برای اقدامات جدیتر دستگاه قضا با این افراد. بابک یکتاپرست، سخنگوی اورژانس کشور، در گفتوگو با «شهروند» از ابعاد مختلف اینگونه مزاحمتها میگوید و اینکه نتیجه وعدههای دستگاه قضا برای رسیدگی به پرونده این مزاحمین به کجا رسیده است؟
چند روز قبل شما در خبری اعلام کردید که سالانه حدود 20میلیون تماس با اورژانس کشور گرفته میشود که از این تعداد چیزی حدود 10درصد آن مزاحمتهای تلفنی است. در همانجا گفته بودید که هزینه هر بار ماموریت یک ماشین اورژانس حداقل 5میلیون تومان است. با این حساب میتوان گفت که چیزی حدود 10میلیارد تومان برای این ماموریتهای ناشی از مزاحمتهای تلفنی هزینه میشود؟
اطلاعات درست است، اما قبل از اینکه حساب و کتاب کنیم باید به یک نکته دیگر هم توجه داشته باشیم. از 10درصد تماسی که مزاحمت تلفنی هستند، حدود نیمی از آنها منتهی به عملیات و اعزام تیم به محل میشوند و نیمی دیگر در حد مزاحمتهای کلامی یا فوتکردن، جوک گفتن و تقلید صدا و از این دست مزاحمتهاست. در موارد دیگری هم که نیرو اعزام میشود، معمولا یا آدرس اشتباه داده شده است یا طرف برای وقت اینکه از تنهایی درآید تماس گرفته یا اینکه آدرس فردی را که میخواهد، وی را اذیت کند، داده است.
گفتید بخشی از تماسها به افرادی برمیگردد که میخواهند از «تنهایی» درآیند. درست متوجه منظورتان نشدم. ممکن است لطفا بیشتر توضیح دهید؟
بله. ساده است. مثلا بعضی وقتها فرد مُسنی زنگ میزند و اینطور وانمود میکند که علایم «سکته» را دارد، اما وقتی همکاران ما میروند، متوجه میشوند که طرف برای اینکه از تنهایی درآید تماس گرفته است! اتفاقا تعداد این تماسها نیز کم نیست. مثلا ما الان خانم مُسنی را داریم که هر چند روز یکبار تماس میگیرد و ادعا میکند که مریض است... اما وقتی بچههای ما اعزام میشوند، میگوید: «حالم بهتر شده.... اما حالا که آمدهاید، بنشینید تا برایتان چای و شیرینی بیاورم و کمی صحبت کنیم. طرف آنقدر زنگ زده که همه بچههای بخش پاسخگویی 115ما، او را میشناسند.
شما در گفتوگوی اخیرتان از فردی گفته بودید که 49هزار بار با مرکز تلفن اورژانس تماس گرفته است. این تعداد طی چند سال بوده است؟
چند سال ؟!! این 49هزار تماس فقط طی 6ماهه اخیر بوده است!به عبارتی هر 9 دقیقه یک تماس!
این فرد شناسایی هم شده است؟
بله. جزء پروندههایی است که برای رسیدگی به دستگاه قضا فرستاده شده است.
این شهروند از کدام شهرستان تماس میگرفته است؟
از تهران.
در مطلب اخیرتان همچنین گفته بودید که قرار است مزاحمین تلفنی اورژانس از طریق تلویزیون به جامعه معرفی شوند. اینجا این سؤال مطرح میشود که آیا این شیوه، مغایر با حقوق شهروندی نیست؟ چون به هر حال باعث میشود آبروی طرف برود!
ما بهدنبال مجوز این کار هستیم. البته قرار نیست این افراد بهصورت معمولی در تلویزیون حاضر شوند و صحبت کنند بلکه مانند متهمانی که پلیس، آنها را در تلویزیون معرفی میکند، حتما چهرهشان را شطرنجی میکنیم. چون هدف ما برخوردهای فرهنگی و بازدارنده است نه اینکه بخواهیم آبروی کسی را ببریم!
خب پس چرا باز هم برایش نیرو اعزام میشود؟
براساس قانون خطوط امدادگران، ما موظف هستیم اگر تماسگیرنده علایمی را اعلام کند که احتمال خطر داشته باشد باید برای وی نیرو اعزام کنیم. حتی اگر پیش از این بارها مزاحم بوده باشد. چون صحبت، سرِ جانِ انسان است و ممکن است آن یکبار واقعا بهخاطر مشکلی که برایش پیش آمده تماس گرفته باشد.
پس چطور شد که بعد از اینهمه سال یکباره تصمیم گرفتید ماجرا را از طریق مراجع قضایی پیگیری کنید؟
پیشینه این ماجرا به حدود یکسالونیم قبل باز میگردد. در آن زمان همکاران شما در شبکه خبر آمده بودند تا از عملیاتهای نیروهای اورژانس در شب چهارشنبهسوری گزارشی تهیه کنند. در همان زمان یک نفر تماس گرفت و شروع به هتاکی به همکار ما کرد و حرفهای زشتی زد. همانجا موضوع گزارش این تیم خبری عوض شد و رفت به سمت مزاحمتهای تلفنی برای 115. پخش این گزارش و پیگیریهای رسانههای دیگر باعث برانگیخته شدن حساسیت عمومی نسبت به مزاحمتهای تلفنی برای اورژانس شد. بعد از آن رئیس سازمان طی نامهای خطاب به دادستان کشور خواستار ورود این نهاد به ماجرا شد. ایشان نیز معاون دادستان را فرستادند تا در جلساتی، موضوع را بررسی کنیم. بعد از چند جلسه و توضیحاتی که ما دادیم و شنیدن فایلهای صوتی مزاحمتها و سایر مدارک، دادستانی دستورالعملی را به تمامی دادستانیهای کل کشور ابلاغ کردند که براساس آن پروندههای مزاحمتهای تلفنی برای بخشهای امدادی بهصورت خارج از نوبت و با جدیت رسیدگی شوند. از آن به بعد، پروندههای زیادی در این مورد تشکیل و رسیدگی شده است بهطوری که فقط در تهران 14پرونده از همین دست، رسیدگی شده ، البته در قانون هم رسیدگی و برخورد با چنین مزاحمینی دیده شده است بهطوری که براساس ماده 641قانون مجازات اسلامی، تلفن مزاحمین تلفنی قطع و قاضی میتواند برای آنها بین 15روز تا 3ماه حبس درنظر بگیرد. گرچه رویکرد دستگاه قضا در مورد صدور حکم، بیشتر رویکردی فرهنگی - اجتماعی باشد. نمونه جالب آن هم حکم اخیر صادر شده برای یک مزاحم در مشهد است که دادگاه برای او روزی 4ساعت کار در مراکز اورژانس را تعیین کرده است.
آیا اجرای این رویه و برخوردها، توانسته در کاهش مزاحمتها مؤثر باشد؟
خیلی زیاد. شاید جالب است بدانید که هر وقت رسانهها به مزاحمت میپردازند، فردای آن روز آمارِ مزاحمتها 10درصد افزایش پیدا میکند!
چطور؟
چون تازه خیلی از مزاحمانِ آتشنشانی و سایر سازمانهای امدادی، انگار یادشان میافتد که میتوانند به اورژانس هم زنگ بزنند و مزاحم بشوند! اما با تمام این تفاصیل بررسیهای ما نشان میدهد که از زمان ورود دادستانی به این موضوع، میزان مزاحمتها بیش از 50درصد کاهش پیدا کرده است.
البته فکر نمیکنم بخش زیادی از تماسهایی که با شما گرفته میشود، نیازی به اعزام به بیمارستان داشته باشند!
دقیقا. از حدود 20میلیون تماسی که سالانه با ما گرفته میشود حدود 12میلیون، اصلا نیازی به آمبولانس ندارند. از 8میلیون باقیمانده نیز اکثرا در همان محل، درمان میشوند و فقط چیزی حدود یکمیلیون از آنها نیازمند انتقال با آمبولانس به مراکز درمانی هستند.
شما هم مانند آتشنشانی تیمهای ویژه بانوان، برای عملیات دارید؟
بله. از چندوقت قبل و بنابر احساس ضرورت این تیمها تشکیل شد. یعنی تیمهایی متشکل از 2خانم و یک آقا یا در یکسری از استانها تیمهایی با 3خانم. دلیل آنهم این است که اگر نیاز به انتقال به بیمارستان بود، یک خانم نمیتواند به تنهایی این کار را بکند. الان هم در14استان تیمهای اورژانس بانوان فعال هستند. یعنی زمانیکه بانویی بهخاطر مشکل جسمی و درمانی با ما تماس میگیرد، اگر تیمهای بانوان آزاد باشند و مشغول عملیات نباشند، حتما برای آنها از همین تیمها اعزام میشود، چراکه به هر حال تجربه نشان داده که بانوان با همکارانِ خانم ما بسیار راحتتر هستند و احساس آرامش بیشتری دارند. این تلاشها باعث شده تا خوشبختانه حجم کار ما و بهخصوص بچههای «دیس پاچینگ» - اتاق مشاوره تلفنی- ما بسیار دیده شود. مثلا بهخاطر ماجرای بانوی افغانِ بارداری که جان او با مشاوره تلفنی همکار ما در بابل نجات پیدا کرد، حتی مسئول دفتر مقام معظم رهبری، یعنی آیتالله گلپایگانی با همکاران ما تماس گرفته و از آنها قدردانی کردند. همینطور آقای مخبر، معاون اول رئیسجمهوری اسبق و سرپرست ریاستجمهوری کنونی. اینها برای ما خیلی ارزشمند است و امیدواریم با کمک خود هموطنان بتوانیم بهتر از گذشته در مسیر خدمترسانی و نجات جان شهروندان و هموطنانِ عزیز
تلاش کنیم.