روزنامه جوان
1403/04/04
حاشیه تلخ و شیرین یک رویداد عجیب!
در اوایل سال ۱۳۶۰، در مناظرهای که شهید بهشتی به عنوان دبیرکل حزب جمهوری اسلامی با نورالدین کیانوری دبیرکل حزب توده حضور داشت، کیانوری یک آیه را اشتباه خواند. آیتالله بهشتی روی یک کاغذ، درستِ آیه را نوشت و آرام به او داد. کیانوری کاغذ را نگاه و آیه را اصلاح کرد. بحث که تمام شد و از مناظره بیرون آمدند، کیانوری به بهشتی گفت چرا این کار را کردی؟ من اگر جای تو بودم و تو یک جمله از کتاب سرمایه مارکس را اشتباه میخواندی، مناظره را به نفع خودم تمام میکردم. تو میتوانستی وقتی من آیه را اشتباه خواندم، برگردی بگویی تو که بلد نیستی قرآن را از رو بخوانی چرا راجع به اسلام حرف میزنی؟ ولی شما اشتباه مرا آرام اصلاح کردی و به من کمک کردی. شهید بهشتی پاسخ میدهد: ما که نیامدهایم با هم دعوا کنیم؛ آمدهایم راه صحیح را پیدا کنیم، آمدهایم با هم همراهی کنیم، به هم کمک کنیم تا راه حق را پیدا کنیم.این مناظره البته بیشتر عقیدتی بود تا سیاسی، با این حال، در مناظرات چندین انتخابات اخیر، به خصوص از سال ۸۴ به بعد، بسیاری از نامزدها همانطور که در یادداشت قبلی نوشتم با هدف تخریب به میدان میآیند. البته بدیهی است که در مناظرات سیاسی و در مقام نقد و بررسی رفتارها و گفتارهای نامزدها و بیان تناقضهای آنان این حق شرکتکنندگان است تا برای روشن شدن موضوع برای مخاطبان، این تناقضها و نقدها را صریحاً مطرح کنند تا با پاسخهای احتمالی روشنگری اتفاق بیفتد. اما مسلماً نقد و بررسی و بیان تناقضها و عملکردهای غلط با فحاشی و بیادبی و جیغ و داد و عربده فرق دارد. بگذریم.
با این حال، در حاشیه تبلیغات انتخاباتی جاری، اتفاقی کاملاً اخلاقی افتاد که حیفم آمد که در پیچوخم دعواها و بداخلاقیها گم شود، بهخصوص که نقل مجدد آن به گسترش این فرهنگ و اخلاق کمک میکند.
ماجرا این است که در برنامهای که آقای پزشکیان به همراه کارشناس فرهنگی خود حضور داشتند، کارشناس برنامه آقای دکتر اسفندیاری در نقد موضوع اخراج اساتید، به نمونه حاضر یعنی دکتر فاضلی پرداختند که این کار اولاً در زمان دولت آقای روحانی اتفاق افتاده و ثانیاً دلیل آن عدم حضور موظفی استاد در دانشگاه و اشتغال به مشاغل دیگر برخلاف آییننامه موجود برای ماههای طولانی بوده است. خب، همه رفتار غیرفرهنگی و سعه صدر پایین جناب آقای فاضلی را در سیما مشاهده کردیم که با ترک برنامه و پرت کردن هاشف گیرنده صوتی به سمت میز دکتر پزشکیان همراه بود.
این ماجرا موقعی تعجببرانگیزتر شد که جناب آقای عطاءالله مهاجرانی که بهخصوص در این سالها چهرهای اخلاقی و با سعه صدر از خود نشان دادهاند، در توییتی از رفتار غیرفرهنگی آقای فاضلی دفاع کردند، اما با بهکار بردن سهچهار دشنام خطاب به دکتر اسفندیاری! من توییت دکتر مهاجرانی را برای رعایت شأن ایشان اینجا نمیآورم، اما جالبترین اتفاق را که در ادامه این ماجرا روی داده است یعنی پاسخ دکتر شهاب اسفندیاری به دکتر مهاجرانی را میآورم تا معلوم شود که میشود همین حالا رفتاری مکتبی و اخلاقی و انسانی مانند شهید بهشتی داشت و مصداق آیه «والکاظمین الغیظ» بود. وی نوشت:
«جناب آقای دکتر مهاجرانی به حرمت آنکه در بلاد غربت و در میان وحوش منافقین و درندگان سلطنتطلب از انقلاب اسلامی، از رهبر فرزانه ما و مقاومت فلسطین دفاع میکنید، در پاسخ به این فحاشی و هتاکی چیزی نمیگویم. با آنکه مقابله بهمثل کار سختی نیست.
سال ۱۳۷۸ که وزیر ارشاد بودید و من دانشجو، به عنوان مسئول یک تشکل دانشجویی از شما دعوت کردم در همایش سالگرد شهید آوینی در دانشگاه هنر صحبت کنید. برخلاف انتظارمان دعوت ما را پذیرفتید و آمدید. قبل از شما چند دقیقه صحبت کردم درباره چشمانداز هنر در دهه سوم انقلاب. برایم جالب بود که شما که آنزمان در اوج شهرت و قدرت بودید، در سخنان خود چندبار به حرفهای منِ دانشجو اشاره کردید؛ به تأیید یا تحسین. این بزرگواری شما در ذهنم مانده بود. نمیدانم اکنون چطور بدون هرگونه تحقیق و بررسی درباره من چنین توهینهایی را روا میدارید. میتوانید از پسرعموی خود، جناب آقای سیدمحسن، که از ۲۳ سال پیش که خود را شاگرد ایشان در امر رسانه و مدیریت فرهنگی میدانم درباره من تحقیق کنید، میتوانید رساله دکتری مرا که انتشارات اینتلکت در انگلستان و انتشارات دانشگاه شیکاگو در امریکا مشترکاً منتشر کردند مطالعه کنید.
خداوند زبان و قلم شما را در دفاع از آرمانهای انقلاب اسلامی و میراث گرانقدر خمینی کبیر و در حمایت از مجاهدان جبهه مقاومت در برابر دیکتاتوری مستکبران عالم و جنایت و نسلکشی صهیونیستها مصون و محفوظ بدارد. همانطور که گفتید در برابر این مجاهدان من هیچ نیستم. والعاقبه للمتقین.»
راستی چند نفر ما در حوزههای کاری و سیاسی و فرهنگی و تشکیلاتی و حزبی و اجتماعی و فامیلی و خانوادگی میتوانیم چنین بر نفس خود مسلط باشیم که در پاسخ کسی که چندین دشنام تند به ما داده است، اینچنین از او تجلیل و برایش دعا کنیم؟
سَمَنبویان غبارِ غم چو بنشینند، بنشانند
پریرویان قرار از دل چو بستیزند، بستانند
سایر اخبار این روزنامه
اینجا خانواده مطرح است نه درآمد
اصالت را از فوتبال نگیرید
دلشورههای خانواده این شهید شنیدن دارد
حزبالله: پشیمان خواهید شد
جشن غدیر از شبهقاره هند تا امریکای لاتین
از عید غدیر تا عید انتخابات
«دور دوم» در کمین ۳ نامزد پیشتاز
پرهیز از سخنان دشمن شادکن در انتخابات
حاشیه تلخ و شیرین یک رویداد عجیب!
ظریف برای رأیآوری کافی نیست!