روزنامه خراسان
1403/04/06
شوک «فراسپید» به ادبیات معاصر
محمد بهبودی نیا- نشست تخصصی نقد و بررسی شعر با محوریت نقد کتاب «گنجشک در اتاق ریکاوری» اثر علی آزاد و با اجرای استاد محمدکاظم کاظمی در حوزه هنری مشهد برگزار شد.
به گزارش خراسان، نشست تخصصی نقد و بررسی شعر با محوریت نقد کتاب «گنجشک در اتاق ریکاوری» اثر علی آزاد با حضور تعدادی از شاعران و منتقدان سرشناس در حوزه هنری مشهد برگزار شد. در ابتدای این نشست علی آزاد به تشریح شعر فرا سپید پرداخت و گفت: شعر فرا سپید از حدود سال 1395 در کشور شکل گرفت. البته این نگرش پیش از آنهم در شعرهای بنده موجود بوده است. درواقع من از دهه هفتاد هم شعر فراسپید میگفتم. درباره شعر فراسپید میتوان گفت که با هر شعر فراسپید یک فضای نو ایجاد میشود. این شعر بسیار تأویلپذیر است و در هر ظرفی که بریزی به همان شکل درمیآید.
وی افزود: دیریافتبودن معنی به خاطر شعر فراسپید به این دلیل است که ارجاعات فرامتنی بسیار دارد و مخاطب باید مطالعه زیادی درباره مسائل فرامتنی داشته باشد، یعنی ما از همه شگردهایی که از زمان رودکی تا حال وجود داشته در این قالب استفاده کردهایم.
آزاد تصریح کرد: گاهی این سؤال پیش میآید که آیا شعر فراسپید همان جریان احمدرضا احمدی یا شعر گفتار یا... است، در پاسخ میتوان گفت که ما در شعر فرا سپید از همه این جریانها عبور کردهایم. در این نوع شعر هم سرعت آفرینش سریع است و هم زمان خوانش باید سریع باشد. به همین دلیل شعرها بهصورت متن نوشته میشود. درواقع شعر به صفحه پاشیده میشود.
شاعر کتاب «گنجشک در اتاق ریکاوری» گفت: تا امروز درباره شعر فراسپید کتابها، مقالات و پایاننامههای فراوانی منتشر شده است. اگر در این کتاب مسائلی گنگ بود، دوستان میتوانند به این مقالات مراجعه کنند.
کولاژ تصاویر و «سِحر حلال» در فراسپید
سپس هادی جهانآبادی بهعنوان اولین منتقد گفت: این نوع شعر در سال ۱۳۸۲ شکل گرفته است و ادعای آقای فرزاد میراحمدی مبنی بر ایجاد آن در سال ۱۳۹۵ را صحیح نمیدانم.
رضا براهنی در دهه هفتاد کتابی با نام «چرا من دیگر شاعر نیمایی نیستم» و همچنین کتاب «خطاب به پروانهها» را منتشر کرد. براهنی تعریفی از کلاسیک میدهد که من کلاسیک را شعری میدانم که بر دو اساس بنیاد گذاشتهشده است. یکی معنا و دیگری موسیقی به شکلی خاص. براهنی اعلام میکند اثری که نیما بر شعر گذاشت شکستن تصاویر طولی مصراعها بوده که بعضیها این را بیشتر شکستند مثل سهراب سپهری و فروغ و به ویژه احمد شاملو. براهنی میگوید ما آمدهایم تا معنی را هم از شعر بگیریم. کارهای دیگر آنهمه در معنی داشتن مشترک است. خودش هم در «خطاب به پروانهها» همین کار را کرد. ولی نکته این جاست معنی را نمیشود گرفت. معنی را فقط میشود شکست و دچار تکثر کرد.
جهانآبادی افزود: ما در شعر کلاسیک هم آرایهای به نام «سِحر حلال» داشتهایم، اینکه کلمهای در انتهای سطر، درعینحال با سطر بعد شعر هم پیوند داشته باشد و در این نوع شعر هم همین اتفاق میافتد. پایان هر جمله با جمله بعدی گره میخورد و مرکزیت از آن گرفته میشود. در این نگرش ما شعر را بهعنوان یک شیء میبینیم، یعنی یک معنای کلی میبینیم نه اینکه جزئیات آن را بخواهیم معنی کنیم، یعنی یک مرکزیتی برای کل اثر قائل باشیم. در این سبک گویا ما با یک کولاژ تصاویر روبهرو هستیم.
وی خاطرنشان کرد: البته حالت ایده آل این نوع شعر در این کتاب خیلی اتفاق نیفتاده است. شاعر این کتاب سعی کرده است پایان عبارتها را با فعل ببندد.
حوزه استقلال کلمات در شعر
این منتقد ادبی گفت: ویژگی مهم این شعرها رها ساختن شعر است و با مکتب دادائیسم شباهتهایی دارد. این جا آن اتفاق به آن شکل نمیافتد و گویا یک عینک زیباشناسانه وجود دارد که شعر را مدیریت میکند. آقای آزاد بهعنوان شاعر این کتاب گفتند این شعرها باید تند خوانده شود، این را من امتحان کردم. در این حالت شعر موردپسند واقع میشود.
وی بیان کرد: یک تلقی درباره شعر وجود دارد که شعر فقط باید مایه یک لذت آنی باشد که من این را قبول ندارم. ولی یک نگرش دیگر این است که شعر اسباب تأمل و شناخت باشد. این رویه به نظرم درست است و سبب میشود که شاعر فرصت کند تا خود را بکاود و چیزی از ذهن او تراوش کند، چون اگر قرار باشد که ذهن را رها کنی و هر چه از آن تراوید بنویسی، دیگر کار مهمی نکردهای و آدمهای جدی دنبال آن نمیروند. در شعر کلمات حوزه استقلال دارند. شاعر در کلمات تمرکز میکند و وجوه مختلف آنها را میکاود و بین نقشهای مختلف کلمات تدوینی ایجاد میکند بهطوریکه مدام امکان خوانش جدید به شما بدهد.
آوانگارد چهارچوب مند
دکتر هادی منوری بهعنوان دومین منتقد این نشست ادبی ضمن تشریح خصوصیات شاعران آوانگارد گفت: علی آزاد از قدیم یک شاعر آوانگارد بوده است. آوانگارد یک کلمه فرانسوی است به معنی رزمندگانی که خط جنگ را میشکنند. علی آزاد در شعر هیچگاه خطنگهدار نبوده، بلکه همیشه خطشکن است. به گونهای که من الان میتوانم بگویم که او در این روزها دیگر شاعر فراسپید هم نیست و از آنهم عبور کرده است. علی آزاد درعینحال که آدم مدرنی است، یک آدم سنتی هم هست، با اصالتهایی که نمیتواند آنها را فراموش کند و اینها در وجود او هست. او چهارچوب دارد؛ یعنی علاوه بر اینکه آوانگارد است، چهارچوب دارد؛ و او خیلی هم اخلاقمدار است و از همه مهمتر جسارت اوست و این خصوصیت باعث میشود که او در هیچ گروهی نتواند دوام بیاورد.
تهاجم به مفهوم در شعر فراسپید
وی افزود: ما در عصر دیجیتال زندگی میکنیم. دنیای انفجار اطلاعات، دنیای پریشانگویی و پریشانخاطری است. شعر فراسپید هم همین را میگوید. میگوید در این عصر کم کردن سطرها و خوانش پیوسته و سریع است. اینها از خواص دنیای مدرن است.
این منتقد ادبی خاطرنشان کرد: در شعر فراسپید ما درواقع شاهد تهاجم به مفهوم یا اختلال در معنی هستیم. این جا از یک نگاه کروی صحبت میکنند. یک نگاه سهبعدی. در این نگرش مخاطب را مثل یکچشم دوربین به شمار میآورند که میبیند ولی قضاوت نمیکند. شاعران فعال در این قالب ادبی در یک نگرش دیگر میگویند که ما مخاطب را وارد شعر میکنیم، بهطوریکه حضور ژلهای دارد. در این نگرش میگویند ما شعر را شروع میکنیم و خواننده باید آن را تمام کند.
منوری بیان کرد: شعر علی آزاد نه شعر سپید است، نه شعر گفتار، نه شعر حجم و نه شعر فراسپید. شعر علی آزاد، شعر علی آزاد است.
سالاد کلمات و یک نظریه چالشی
وی گفت: بحث پایانی من که ممکن است یک مقدار چالشی باشد بیشازحد از ناخودآگاه است. بانیان این نوع شعر میگویند که ما با ضمیر ناخودآگاه شما خیلی کار داریم و اصطلاحی که دراینباره به کار میرود سالاد کلمات است و این سالاد کلمات درواقع حاصل یک بیماری به نام اسکیزوفرنی است. میتوان آن را صحبتهای نامنسجم بیشازحد و صحبت کردن با قافیه و تشبیهها بهجای معنی دانست. این موضوع را در پزشکی یک ناهنجاری میبینیم، درحالیکه در اجتماع امروز یک هنجار است. البته من این تعریفهای روانشناسانه را قبول ندارم. باید روانشناسان تکلیف خود را با هنرمندان روشن کنند. مثلاً جنون در ادبیات یکمرتبه و فضیلت است، چون دنیای ادبیات با دنیای آنان متفاوت است.
دکتر منوری افزود: حالا اگر برگردیم به علی آزاد، من باید اعتراف کنم که من مدتهاست از کتابخواندن لذت نمیبرم، ولی این کتاب را که خواندم لذت بردم. ما ذهنمان عادت کرده همهچیز را خطی میبینیم. انتظار داریم که جملات همان روال معمول را داشته باشند. ولی گاهی لازم است که بعضی از اجزای جمله نباشد. ما یک جاهایی احتیاج به شوک داریم. این خلاف آمد عادتها ما را یک تکانی میدهد و ما اگر این تکانها را نخوریم، زندگی ما خیلی عادی میشود. این کتاب ما را تکان میدهد. انگار ما را برق میگیرد.
تغییر شیمی هنر در جهان معاصر
استاد محمدباقر کلاهی اهری بهعنوان آخرین منتقد این نشست گفت: همه ما میدانیم که هنر معاصر، ارتباط خود را با آن هنر متعالی ازدستداده است. گویا شیمی هنر همتغییر کرده است. ما در ظلماتی هستیم و اگر هنر خود را به آن ریشهها وصل کند، شاید ریسمانی باشد برای اعتلا. من در این کتاب بارقههایی ازآن چه نثر صوفیه به آن آراسته بود، میبینم.
سایر اخبار این روزنامه
قهرمانانه در آتشِ زاگرس
هواداران علیه هلدینگ و نکونام
اجرای 3 پیمان بین المللی پیش روی دولت چهاردهم
باند سرقت پراید متلاشی شد
انتخابات و مواضع سلبی و ایجابی نامزدها
حسن ختام آرام مناظره ها
ایران سرافراز با مشارکت حداکثری
آییننامه همسانسازی حقوق ابلاغ شد
شوک «فراسپید» به ادبیات معاصر
رقابت کمدینهای پولساز در گیشه بهار
رشد تصاعدی محبوبیت حزب ا...
23 قلم دارو در چرخه کمبود!
وقت صعود سرمایه اجتماعی