وقت صعود سرمایه اجتماعی


صادق غفوریان
-رئیس دولت چهاردهم که از چند هفته آینده به عنوان «رئیس جمهور» اسلامی ایران، معرفی می شود، تمامی اولویت های اقتصادی و سیاسی دولت خود را باید با کارکرد تقویت «سرمایه اجتماعی» بازتعریف کند. نمی توان با شعارهای پرطمطراق اقتصادی، اجتماعی و سیاست خارجی روی کار آمد اما در مسیر اجرای آن از «مردم» به عنوان سرمایه های اصلی کشور غافل شد. با این وصف، پای کار آوردن مردم در تمامی ابعاد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و توجه به نیازهای آنان، دوست داشتن و عاشق آن ها بودن لازمه امر حکمرانی است که به نظر می رسد کشور در دوره کنونی نیازمند تقویت آن است. از همین روست که جامعه شناسان، همواره در طرح نظریاتشان در امر جامعه، مسئله سرمایه اجتماعی (social capital) را به طور ویژه مورد توجه و بحث قرار داده اند.

سرمایه اجتماعی همچون یک ثروت ملی


سرمایه اجتماعی یا بعد معنوی یک اجتماع، میراثی تاریخی است که از طریق تشویق افراد به «همکاری» و «مشارکت» در تعاملات اجتماعی، قادر است به حل میزان بیشتری از معضلات موجود در آن اجتماع ، فائق آید و حرکت به سوی رشد و توسعه شتابان اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و... را امکان پذیر سازد.
در واقع ، سرمایه اجتماعی را می توان در کنار سرمایه های اقتصادی و انسانی، بخشی از ثروت ملّی به حساب آورد که بستر مناسبی برای بهره برداری از سرمایه انسانی و فیزیکی (مادّی) و راهی برای کسب موفقیت قلمداد می شود. بدون سرمایه اجتماعی، هیچ جامعه ای به هیچ سرمایه ای نمی رسد، به طوری که بسیاری از گروه ها، سازمان ها و جوامع انسانی، بدون سرمایه اقتصادی و صرفا با تکیه بر سرمایه انسانی و اجتماعی توانسته اند به موفقیت دست یابند.
 بی شک، رئیس جمهور اگر خود را رئیس تمام جمهور با تمام سلایق و ذائقه ها بداند، این خود مهم ترین و اولین گام در تحقق و ارتقای سرمایه اجتماعی است. نمی توان رئیس عده ای از مردم بود و ذائقه عده ای دیگر را مورد توجه قرار نداد.
سید ابراهیم رئیسی، شهید جمهور در آغاز دوره ریاست جمهوری بر این موضوع تصریح کرده بود: «رئیس‌جمهور، رئیسِ همه‌ جمهور است یعنی همه مردم و تمام جناح‌ها، گروه‌ها و دغدغه‌مندانِ نسبت به مردم و انقلاب؛ از هر جناح، حزب، با هر گویش و در هر اقلیم؛ رئیس‌جمهور باید خود را خدمت گزار همه بداند.»

وقتی سرمایه اجتماعی تضعیف می شود
همان طور که عوامل متعدد، عملکردها و حرف ها، نوع مواجهه با مردم و نیازمندی های آنان، شبیه و هم سطح مردم زیستن و موارد گوناگون دیگر هر کدام می تواند سرمایه اجتماعی را ارتقا یا کاهش دهد، همین ها و سایر نکات و اقدامات دیگری نیز ظرفیت از میان بردن سرمایه اجتماعی را دارد. بی شک مردم تحمل این را ندارند که دولت ها یکی یکی با وعده های درشت و پرطمطراق روی کار آیند اما مشکلات آن ها همچنان باقی بماند، سطح زندگی شان افت کند و سفره هایشان کوچک تر شود. ما این جا، چندمورد از تجربه هایی را که در سال های اخیر، کاهنده سرمایه اجتماعی بوده، با هم مرور می کنیم:
1-وعده هایی که اجرایی نمی شود
ایرانی ها در بیش از یک دهه اخیر، وعده های متعددی را شنیده و بر اساس آن در رای گیری هایشان آن را دخالت دادند، اما روی زمین شاهد اجرایی شدن آن وعده ها نبوده اند. شاید ورود به مصادیق، شأن و مجالی در این گزارش نداشته باشد اما این وعده ها، حرف ها و شعارها را اغلب مردم در خاطرات و ذهن هایشان دارند و بهتر از خود مسئولان می توانند آن را به رویشان بیاورند. همین روزها، در تبلیغات و سخنان نامزدهای ریاست جمهوری کم نمی شنوند وعده هایی که برخی از آن ها یادآور وعده های دوره ها و سال های گذشته است؛ وعده هایی که تعداد محقق نشده ها بسیار بیشتر ازمحقق شده هاست.
2-درد معیشت، هزینه های زندگی و سختی های اقتصادی
اگر از هر کدام گذر کنیم، این مورد را نمی توان نادیده انگاشت که تا چه میزان در کاهش سرمایه اجتماعی نقش اثرگذار دارد. وقتی مردم با این واقعیت هر لحظه و هر ساعت و روز مواجه اند که توان و ظرفیت های معیشتی و اقتصادی شان نسبت به قبل ضعیف تر می شود، نمی توان انتظار داشت که همچون قبل به شعارهای انتخاباتی یک فرد جدید یا ابعاد اجتماعی جامعه دل بدهند. نقطه روبه روی این موضوع، اهتمام یک مسئول در رفع مشکلات مردم است، به گونه ای که مردم اولا باور کنند که این مسئول به آن ها عشق می ورزد، عاشقشان است و برای رفع مشکلاتشان از جان مایه می گذارد و ثانیا تغییرات را روی زمین و در عمل احساس و لمس کنند. یعنی در زندگی و در سفره شان احساس گشایش کنند و از حجم نگرانی هایشان کاسته شود.
3-اگر مثل مردم نباشد
اگر یک «مسئول» مثل مردم زندگی وزیست نکند و خودش را تافته جدا بافته ای از سطح و شرایط و وضعیت مردم بداند، قطعا این خود عامل فروکاست سرمایه اجتماعی می شود. امروز مردم به واسطه گسترش رسانه های جدید، به انبوهی از آگاهی ها و اطلاعات دسترسی دارند. کوچک ترین لغزش ها و لایی کشیدن ها از چشم رسانه ها، خبرنگاران، سوت زن ها و چشم های بیدار پنهان نمی ماند. مردم تا امروز، موارد متعددی از این «مثل مردم نبودن» را در میان مسئولان خود دیده اند و اتفاقا آن جا که احساس کردند، یک مسئول همچون خودشان ساده و بی آلایش است، او را تمجید کرده اند. نمونه اخیر و تاریخی اش را در بدرقه شهید جمهور، آیت ا... رئیسی به نمایش گذاشتند، حتی ممکن است کارشناسان و بخشی از مردم هم به برخی توفیق نیافتن ها در عملکرد دولت این شهید خدمت، آگاه و معتقد باشند اما در مقابل این را هم با تمام وجود دریافتند که او، برای «خدمت» و رفع همین چالش ها و مشکلات، تا حد توان تلاش و حتی جانش را هم در این راه تقدیم کرد.

ارتقای سرمایه اجتماعی؛ راه نجات
به این عوامل، موارد و مصادیق متعددی را می توان افزود که بی شک  طرح همه آن در این مجال کوتاه ممکن نیست. در عین حال، سخن این گزارش با «رئیس جمهور آینده» این است که باید به گونه ای در این مسئولیت خطیر گام بردارد که با پایان دوره مسئولیت، بتواند از عملکرد خود دفاع کند و مردم نیز او را به نیکی یاد کنند.
در این خصوص، مرور بیانات مقام معظم رهبری پس از حادثه پرواز اردیبهشت در منزل شهید جمهور خالی از لطف نیست که حتی هجرت ابدی یک «مسئول» چگونه می تواند با برکت باشد: «خدای متعال دوست داشت این مرد را و درگذشتِ او را این‌جور بابرکت قرار داد، مبارک قرار داد. بعضی از آن کسانی هم که با ایشان در این حادثه بودند، واقعاً کسانی بودند که موقعیّت مردمی داشتند، مثل آقای آل‌هاشم؛ آن ها هم اوج گرفتند. آقای [امیر]عبداللهیان، آن پاسدار ایشان، استاندار و آن گروه پروازی هم به برکت این مرد پرواز کردند، این ها هم اوج گرفتند، این ها هم در چشم مردم عزیز شدند، شیرین شدند...»