چرا بايد به دكتر مسعود پزشكيان راي بدهيم ؟

براي پاسخ به پرسش اين نوشتار كه در حكم ذي‌المقدمه و اصل مطلب است بايد بگويم كه وجود مقدمه‌اي واجب بي‌ترديد اگر از اصل مطلب مهم‌تر نباشد؛ كم‌اهميت‌تر نخواهد بود و آن اينكه اصولا چرا بايد در انتخابات چهاردهمين دوره رياست‌جمهوري شركت كنيم ؟! براي جواب دادن به اين سوال اساسي و با اهميت نياز است كه بدانيم عموما اصلاحات و رفرم‌هاي سياسي -  اجتماعي در هر جامعه‌اي كم‌زيان‌تر از انقلاب و دگرگوني‌هاي بنيادين هر اجتماعي است و اين به مثابه آن است كه درمان بيماري با دارو و مسكن‌ها را رها كنيم و به جاي آن طبيب با تيغ جراحي به قطع عضو معيوب و درمان بيمار بپردازد كه مخاطرات آن خيلي بيشتر از درمان با دارو است. درست به خاطر ندارم كه كي و كجا اين مطلب را خوانده‌ام ؟ (شايد در كتاب صد‌سال داستان‌نويسي آقاي حسن ميرعابديني خوانده باشم) كه حاجي زين‌العابدين مراغه‌اي، يكي از آزادگان مشروطه در اعترافي تكان‌دهنده بعد از پيروزي مشروطيت مي‌گويد: «اگر ما به جاي انقلاب مي‌توانستيم اصلاحات را در جامعه و حاكميت عملي‌سازيم؛ زيانش به مراتب از همه نظر براي ملك و ملت و مردم كمتر بود. عزيزان مخاطب و آگاهان به جنبش‌هاي صد‌ساله اخير در ايران مي‌دانند كه اگر به دقت به تاريخ اين جنبش‌ها و روابط علت و معلولي رويدادهاي تاريخي آنها به صورت تعليلي بنگريم؛ نيك در خواهيم يافت كه اين نظريه و سخن خردمندانه از چه پايگاه و انديشه والايي برخوردار است ؟! و نيز در همين راستا، مي‌توانيم به ميراث معنوي ماندگار و نظريه معروف فيلسوف فرانسوي « دكارت » استناد جوييم كه مي‌گفت: «مي‌انديشم، پس هستم.» اگر بخواهيم در جامعه‌اي كه زندگي مي‌كنيم وجودي منفعل نباشيم و به اندازه قدر و سهم خود نقش خويش را در اجتماع انساني ايفا کنیم، بايستي از راه انديشه و خردورزي، عملكرد و رفتار حاكمان و مسوولان جامعه را در ترازوي نقد و چالش منصفانه و بي‌حب و بغض قرار دهيم؛ تا از رهاورد اين عمل، هستي و بودن خود را باز يابيم و به رخ باشندگان و همنوعان خود بكشيم يا به قول شكسپير آن جا كه مي‌گويد « بودن يا نبودن، مساله اين است » (to be or not, that is the question) (بودن يا نبودن) خود را به اثبات برسانيم. حال كه جامعه كنوني ايران- خواسته و ناخواسته- و به دور از هر گونه پيش‌بيني و انتظار وارد تب و تاب انتخاباتي زودرس شده است و موافقان و مخالفان مشاركت در انتخابات رياست‌جمهوري وارد معركه شده و در برابر هم صف‌بندي كرده‌اند، در مورد ضرورت مشاركت در انتخابات مي‌توان گفت كه: «بايد كه خود ستاره اقبال خويشتن / سيمرغ خود شويم .» چرا كه به قول برخي از روزنامه‌نگاران و منتقدان مسائل سياسي- اجتماعي: عدم مشاركت چشم‌انداز روشني ندارد... با راي دادن مي‌توان از بدتر شدن وضعيت موجود جلوگيري كرد .... چنين كنشي بي‌هزينه است و يك سود احتمالي دارد. » علاوه بر آن مي‌توان گفت: دست كم آناني كه به مرز شصت سالگي رسيده‌اند بايد سوداي انقلابي‌گري را از سر به در كنند و تغيير را در بستر زمان ببينند و براي آن بكوشند. از طرف ديگر التجا و پناه بردن به يك تغيير اندك به اميد آينده‌اي بهتر، كمترين چاره‌جويي و تدبير است كه مي‌توان با دورانديشي بدان رسيد. زيرا به گفته اخوان ثالث: « آخرين حرفم ستون است و فرج.» البته نااميد نيستيم؛ اما حقيقت تلخ و گزنده اين است كه آنچه مي‌خواهيم، نمي‌بينيم و آنچه مي‌بينيم نمي‌خواهيم.» بگذريم، همه ما خوب به خاطر داريم كه بعد از سال 96 به دلايل مختلف قهر عمومي در جامعه حكمفرما شد. به همين خاطر كانديداي جناح ميانه‌رو و معتدل نتوانست آراي عمومي را كسب كند. ولي اين دوره به هر دليلي، شرايط خاص خود را دارد و در ميان كانديداها آقاي پزشكيان - كه فردي ميانه‌رو و معتدل است - جزو تاييد صلاحيت‌شدگان شوراي نگهبان است. اگر به پيشينه وي بنگريم؛ بايد بگوييم كه ريشه در اقوام كرد دارد و ساقه و تنه‌اش در قوم آذري باليده است. دلش براي تمام اقوام ايراني مي‌تپد و مي‌سوزد و به همين خاطر، اراده خدمت به آنان را در دل و جان مي‌پرورد. او ‌زاده درد و رنج است و با سختي و درد بزرگ شده است، و سخن دردمندان را بي‌ترديد خواهد شنيد و با آنان همدردي خواهد كرد. وي از آن كساني نيست كه دكتراي افتخاري و رانتي گرفته باشد و به مكتب نرفته، مدرس و مساله‌آموز ديگران باشد. يا با رانت و ارتباط ناسالم در دانشگاه‌هاي ناكجاآباد مدرك پزشكي‌اش را گرفته باشد. بلكه در دوره‌هاي مختلف تحصيلي (عمومي و تخصصي) در دانشگاه از دانشجويان ممتاز بوده است.  حال اگر بخواهيم در اين بخش از نوشتار مصداقي‌تر و به دور از هرگونه تعصب برخي از ويژگي‌ها و فضائل اخلاقي و كنش‌هاي رفتاري دكتر پزشكيان را برشماريم؛ بايد بگوييم: صداقت و راستگويي از ويژگي‌هاي بارز اخلاقي اوست كه با چاشني صميميت درآميخته است و با مردم سخن مي‌گويد. به گفته خودش و ديگران قرار نيست در سپهر سياسي - اجتماعي حال حاضر ايران شق‌القمر كند و كن فيكون؛ بلكه بر آن است از تمام نيروهاي كارآمد و شايسته ايراني استفاده كند و به معني واقعي و به دور از هرگونه شعارزدگي، شايسته‌سالاري را جايگزين دل بستگي‌هاي حزبي و گروهي نمايد. از آن جا كه دوستدار ايران و ايراني است، منابع سرشار سرزمين بزرگ ايران را براي تمام ايرانيان مي‌خواهد، نه مانند برخي ديگر بي‌پروا و حق به جانب مي‌گويند ايران براي فرقه ماست و هركه مثل ما نيست بگذارد و برود. بايد به اين افراد گفت: هرگز چنين نيست، ايران براي همه ايرانيان است، ايران مضاف ما و من نيست؛ بلكه همه‌چيز براي ايران است.  در مقابل اين گروه سودجو و منفعت‌طلب و جزيره‌اي‌انديش، جناب دكتر مسعود پزشكيان قرار دارد كه قرائن نشان مي‌دهد دولتي عقل‌محور تشكيل خواهد داد كه اعضاي آن بر مدار خردورزي و مهرورزي عمل خواهد كرد، به ملت و مردم دروغ نخواهند گفت؛ وعده‌هاي فريبنده نخواهند داد و در هيچ شرايطي تسليم رانت و فساد نخواهند شد. در عرصه‌هاي فرهنگي به خشم و خشونت متوسل نخواهند شد. دختران و زنان ايراني را دوست خواهند داشت و به قول سعدي هرگز رضايت نمي‌دهند كه: « غليظان شديد بر كار و بر در گمارند تا بار عزيزان ندهند و دست جفا بر سينه صاحب تميزان نهند.» آنان رضايت نخواهند داد كه اين غليظان شديد، دختران و زنان ايراني را با خشم و خشونت به ون‌هاي ارشاد مستقر در خيابان‌ها كشان‌كشان ببرند و بازداشت‌شان كنند. با آرزوي روزي كه حاكمان ما با خردورزي و مهرورزي جامعه ما ايرانيان را مديريت و اداره كنند و از هرگونه خشم و خشونتي پرهيز کنند. در پايان از خداوند بزرگ و خيرانديش مسالت داريم آنچه درباره پاره‌اي از ويژگي‌هاي اخلاقي و سلوك رفتاري دكتر پزشكيان گفتيم و بسياري ديگر از فضايلي كه نگفتيم، گرچه به‌صورت نسبي جامه تحقق و عمل پوشانده شود.  ان‌شاءالله.
 
سایر اخبار این روزنامه