دل به پاییز نسپریم

هر چه فکر کردم دیدم تمام حرف‌هایی را که می‌خواهم در این یادداشت بزنم، زنده‌یاد قیصر امین‌پور به زیبایی هر چه تمام‌تر در این غزل زیبا و معروفش گفته است: 
« سراپا اگر زرد و پژمرده‌ایم/ ولی دل به پاییز نسپرده‌ایم/ چو گلدان خالی، لب پنجره/ پُر از خاطرات ترک خورده‌ایم/ اگر داغ دل بود، ما دیده‌ایم/ اگر خون دل بود، ما خورده‌ایم/ اگر دل دلیل است، آورده‌ایم/ اگر داغ شرط است، ما برده‌ایم/ اگر دشنه‌ی دشمنان، گردنیم!/ اگر خنجر دوستان، گرده‌ایم!/ گواهی بخواهید، اینک گواه: / همین زخم‌هایی که نشمرده‌ایم! / دلی سربلند و سری سر به زیر/ از این دست عمری به سر برده‌ایم...»
برای خیلی از ما دشوار است بعد از روزهای تلخی که در سال‌های اخیر دیده و تجربه کرده‌ایم بار دیگر خود را راضی کنیم و برای انتخاب به پای صندوق رای برویم. اتفاقات سال‌های ۹۶ و ۹۸ و ۱۴۰۱ و ماجرای سقوط هواپیما و خیلی اتفاقات دیگر زخم‌های عمیقی بر تن و جان ما زده است، حتی اگر مستقیم اثری از آن زخم‌ها بر تن نداشته باشیم ولی در دل داریم. حالا جمعی به میان آمده‌اند که این بار فرق می‌کند و فرصتی تازه پدید آمده و بیا و رای بده. بعضی اساسا کنش انتخاباتی را در چارچوب نظام جمهوری اسلامی قبول ندارند مثل آنهایی که افتخار می‌کنند شناسنامه‌شان را تاکنون پاک نگاه داشته‌اند یا اولین و آخرین رای‌شان به مرحوم بنی‌صدر بوده است. گروهی هم از خارج از کشور و جریان‌های گوناگون اپوزیسیون در این آتش می‌دمند و رای‌دهندگان را به خیانت به آرمان آزادی متهم می‌کنند. 
به خیانت به روح مهسا امینی و کیان پیرفلک و خیلی دیگر از فرزندان ایران که در این سال‌ها از دست رفته اند. اما برخی هم هستند که تردید دارند. آیا رای دادن واقعا خیانت است؟ آیا رای دادن مهر تایید بر همه سیاستها و عملکردهای نظام است؟ آیا حکومت رای ما را فقط برای افزایش مشارکت و ترمیم چهره خود می‌خواهد و از فردای انتخابات از همان رای علیه خود ما استفاده می کند؟ اگر رای ندهیم با برآمدن یک چهره تندرو همه چیز زودتر به خط پایان می‌رسد و رای دادن ما فقط آن را به تاخیر می‌اندازد؟ اگر رای ندهیم و همه چیز دست خودشان باشد باید کاری بکنند و مسوولیت بپذیرند؟ و از این دست اما و اگرها در ذهن و کلام خیلیها جریان دارد. من با اینکه طرفدار جدی کنشگری انتخاباتی حتی در شرایط سخت هستم اما به همه این تردیدها احترام می‌گذارم. خصوصا اینکه این روزها برخی این علم را دوباره برافراشته‌اند که «هر رای به هر نامزدی، رای به نظام است.» البته دیدن و شناختن گوینده این جملات، تکلیف ما را از باب نیت گوینده روشن می‌کند. استراتژیست متوهم همه چیزدان و نامزد پوششی معروفترین چهره‌هایی هستند که این گزاره را برجسته کرده‌اند اما حرف‌شان یک معنی روشن دارد: «اگر منتقد نظام هستید یا بعضی سیاستها را قبول ندارید، نیایید و رای ندهید تا در مشارکت پایین کسی که ما می‌خواهیم انتخاب شود.» شک نکنید که گوینده خود هم باوری به این جمله ندارد و فقط می‌خواهد حس تردید شما را تحریک کند و آن را به عدم شرکت میل دهد. شما هر تصمیمی بگیرید برای همه محترم است و هر یک از ما حق داریم از این فرصت انتخاباتی به شکلی که صلاح می‌دانیم، استفاده کنیم و پیام خود را به مخاطب‌مان که مثلا حکومت یا جامعه است برسانیم. اما پیشنهاد می‌کنم پیش از تصمیم‌گیری نهایی به این چند پرسش بیندیشیم: آیا نشانه‌ای از اینکه این حکومت به نقطه پایان خود نزدیک است (فارغ از خوب یا بد بودن این اتفاق) می‌بینیم؟ آیا به فرض مثبت بودن پاسخ، رای ندادن ما این روند را تسریع می‌کند؟ آیا رای ندادن ما موجب تعلیق یا عدم تشکیل دولت می‌شود یا فرد تندرویی نزدیک به محافل قدرت و ثروت با همان رای حداقلی زمام امور را به دست می‌گیرد و خود را تنها به حامیان و رای‌دهندگان حداقلیاش پاسخگو می‌داند؟ اینکه در انتخابات مجلس شرکت نکردیم باعث شد مجلس تشکیل نشود یا باعث شد افرادی به پشتوانه رای اقلیت وارد مجلس شوند و هر روز برای‌مان خط و نشان بکشند؟ خروجی مجلس قبلی که رای ندادیم چه شد جز طرح صیانت و حجاب و قیر رایگان و اقدام راهبردی و عدم تغییر ساعت و... ؟ آیا عدم مشارکت ما باعث می‌شود بخشی از حاکمان تضعیف شوند، به خودشان بیایند و از ما دلجویی کنند و رویه‌هایش را تغییر دهند؟ خیلی دوست داشتم پاسخ این پرسش مثبت بود ولی مع‌الاسف نیست. در بسیاری بخشهای جریان قدرت کسی از مشارکت پایین ککش هم نمی‌گزد و تازه خوشحال هم می‌شوند چون مشارکت بالا را مایه دردسر می‌دانند. مگر وزیر کشور که از خودیهای بلندپایه امنیتی و نظامی است در چشم من و شما نگاه نکرد و انتخابات مجلس اخیر را با مشارکت اندک حماسه نخواند؟ چه کسی قرار است از مشارکت پایین به خودش بیاید و تلنگر بخورد؟ توجه به همین فکت کافی است که کاندیدای اصلح و مطلوب جناح تندرو و ضدجمهور از ابتدای تبلیغات در نرخ مشارکت زیر ۵۰درصد، حدود ۲۵درصد آرا را دراختیار دارد و این میزان نه زیاد می‌شود و نه کم. هرقدر نرخ مشارکت بالا برود این درصد کاهش می‌یابد چون از این مشارکت بالارونده چیزی به سبد این نامزد اضافه نمی‌شود پس طبیعی است که نخواهند مشارکت افزایش یابد. مگر این سه سال را که همه چیز دراختیار خودشان بود گردن می‌گیرند؟ آنچه در بیانیه‌های اتخاباتی‌شان می‌بینید و می‌شنوید که این‌طور از ملت طلبکارند و برای خود دستاورد می‌تراشند با واقعیت زندگی و سفره من و شما چقدر انطباق دارد؟ هموطن! شما چه بیایی و چه نیایی فردی برای اداره قوه مجریه انتخاب خواهد شد شما چه سر صندوق حضور یابی و در تعرفه چیزی بنویسی و چه در خانه بنشینی در هر حال رای داده‌ای. می‌توان به فردی که حتی به نسبتی به افکار و انتظارات ما نزدیک است رای داد و می‌توان نشست تا به جای ما به فردی که بیشترین فاصله را با خواسته‌های ما دارد رای بدهند. در هر حال «انتخاب حق شماست.»
 
سایر اخبار این روزنامه