ناگفته‌های سلوک شخصیتی رئیس‌جمهور شهید در «رئیسی عزیز»

جوان آنلاین: کتاب «رئیسی عزیز» به قلم فائزه سعادتمند و با هدف نشان دادن سبک مدیریتی و منش اخلاقی رئیس‌جمهور شهید از سوی انتشارات حماسه یاران منتشر شده‌است. این کتاب در فاصله زمانی کمتر از دو هفته به چاپ پنجم رسیده که یک رکورد قابل‌توجه محسوب می‌شود. «جوان» در گفتگو با نویسنده دهه هفتادی این کتاب به ابعاد مختلف پژوهشی و تحقیقی و همچنین سیر انتشار و سبک روایی آن پرداخته‌است. 
 
کتاب «رئیسی عزیز» در کمتر از ۱۰ روز به چاپ پنجم رسیده‌است، ارزیابی شما به عنوان مؤلف این اثر در مورد این اتفاق چیست؟
از نگاه من به عنوان مؤلف این اثر تنها دلیل چنین اقبالی صرفاً توجه و عنایت شهید رئیسی است. اینکه در یک زمان خیلی کمی (یک روز قبل از عید غدیر) این کتاب منتشر می‌شود و به چاپ پنجم می‌رسد، این مسئله نشان‌دهنده ارادت قلبی مردم به رئیس‌جمهور شهید است. از طرفی دیگر خاطراتی که تشکیل‌دهنده محتوای این کتاب هستند، نکته‌های ناب و گفته نشده‌ای هستند که دانستن آن‌ها قطعاً برای مردم جذاب است، چه اینکه در دوران ریاست ایشان بخصوص در روز‌های مسئولیت ریاست جمهوری هیچ‌کدام از این مسائل گفته نمی‌شدند و جزو ناشنیده‌ها هستند؛ این مسائل در مجموع باعث شد تا کتاب در بازه زمانی کمتر از دو هفته به چاپ پنجم برسد، نکته دیگر اینکه شمارگان هر کدام از این چاپ‌ها یک هزار نسخه است. این نکته را هم لازم است که ذکر کنم و آن اینکه همه خاطرات و محتویات کتاب «رئیسی عزیز» صرفاً مشتمل بر خاطرات دوران مسئولیت شهید رئیسی است نه همه زندگی ایشان؛ مایل بودم این نکته را بگویم، چون بعضی رسانه‌ها به اشتباه نوشته بودند که این کتاب شامل خاطرات زندگی شهید رئیسی است.  هر چند با توجه به شهادت آقای رئیسی انگیزه نوشتن چنین اثری تا حدودی مشخص است، اما بفرمایید که این اثر دغدغه شخصی شما بود یا از جایی به شما پیشنهاد شد؟


من آقای رئیسی را از سال ۹۵ می‌شناختم، زمانی که ایشان تازه به تولیت آستان قدس رضوی منصوب شده بودند. در ایام اربعین مرز مهران مثل مابقی مرز‌ها با ازدحام زائران مواجه می‌شود و به همین علت آستان قدس در آن سال پیگیر ارائه امکانات به زائران حسینی بود و ما به عنوان نمایندگان آستان مشغول خدمت‌رسانی در مرز مهران بودیم. ظهر یکی از روز‌های گرم تابستان شهید رئیسی برای سرکشی و اطلاع از نحوه خدمت‌رسانی به آنجا آمده‌بود. با اینکه می‌توانست با ماشین تا مرز بیاید، ولی گفته‌بودند که مثل مابقی مردم می‌خواهد مسیر را پیاده برود. وقتی به چادر استقرار ما آمدند روی زمین نشستند و با دقت زیادی مشغول شنیدن گزارش دوستان شد. نوع رفتار و منش مخلصانه ایشان و همچنین پیگیری دلسوزانه خدمت‌رسانی به مردم ما را به شدت تحت‌تأثیر قرار داد. در ایامی که شهید رئیسی به ریاست جمهوری رسیدند، یک مهجوریت خاصی داشتند که باعث شده‌بود برخی افراد و رسانه‌ها ایشان را سیبل خود کردند، اما شهید رئیسی هیچ واکنشی به تخریب‌های آن‌ها نمی‌داد، شهادت ایشان من را مصمم کرد تا به سهم و اندازه خودم کاری برای ایشان انجام بدهم. در همین حال و احوال بودم که از طرف انتشارات حماسه یاران با من تماس گرفتند و گفتند که قصد دارند یک اثری در مورد شهید رئیسی به صورت فوری تهیه کنند و تا قبل از چهلم شهدای خدمت این هدیه را به روح آن‌ها تقدیم و منتشر کنند. در واقع این دو مسئله باعث شد که این توفیق نصیب من بشود.  کار جمع‌آوری خاطرات و اقدامات پژوهشی اولیه توسط شما صورت گرفت یا اینکه افراد دیگری با شما همکاری می‌کردند؟
یکی، دو روز پس از وقوع این حادثه بلافاصله سه، چهار نفر از خانم‌ها مشغول جمع‌آوری خاطرات روایت‌شده از سوی مسئولان، مشاوران و وزرای دولت سیزدهم در رسانه ملی در مورد شهید رئیسی شدند. بلافاصله پس از جمع‌آوری خاطرات ناب و دسته‌بندی آن‌ها کار پیاده‌سازی و تبدیل آن خاطرات به متن آغاز شد. با توجه به قید فوریت و کم بودن زمان از ابتدا قرار بود که گرفتن خاطرات و پیاده‌سازی و دسته‌بندی آن‌ها با همکاری چهار، پنج نفر از دوستان صورت بگیرد. کار‌ها به گونه‌ای پیش رفت که توفیق جمع‌آوری و نگارش بخش عمده‌ای از کار شامل حال من شد.  با توجه به شرایط و فرصت زمانی اندکی که برای تألیف این کتاب داشتید، واقعاً یک اتفاق ویژه و قابل‌توجهی رقم خورده است؟
من این مسئله را لطف خدا و توجه شهید رئیسی به کار می‌دانم. واقعیت این است که چنین سرعتی برای جمع‌آوری کتابی مشتمل بر ۱۶۷ خاطره که باید پیاده‌سازی و ویراستاری می‌شدند برای دوستان انتشارات هم غیر قابل‌باور بود، شاید برایتان جالب باشد که حدود ۳۰ خاطره دیگر وجود داشت که بنابر دلایلی در این کتاب استفاده نشدند. اگر قرار بود این کتاب در حالت معمولی تألیف شود حداقل زمان برای گرفتن و پیاده‌سازی این خاطرات دو ماه زمان می‌طلبید. قطعاً لطف خدا و عنایت خود شهید رئیسی بود که من توانستم این تعداد خاطره را در کمتر از یک هفته پیاه‌سازی و نگارش کردم.  علت حذف آن خاطرات چه بود؟
ما زمانی که مشغول راستی‌آزمایی و صحت‌سنجی خاطرات بودیم، سعی داشتیم از ابعاد مختلف شخصیتی شهید رئیسی حتماً یکی، دو خاطره ذکر کنیم به همین علت گاهی پیش می‌آمد که از یک بعد شخصیتی ایشان چند خاطره وجود داشت، بنابراین دست به انتخاب می‌زدیم. از طرفی دیگر نمی‌خواستیم خاطرات مشابه در کتاب باشد یا اینکه از یک راوی چند خاطره ذکر شود، بلکه دلمان می‌خواست خاطرات راوی‌های مختلف داشته‌باشند به همین علت برخی از خاطرات حذف می‌شدند.  منظورتان این است که آن تیم چندنفره ابتدایی که کار را شروع کرده‌بودند، در اتمام اثر نقشی نداشتند؟
آن تیم چهار، پنج نفره اولیه‌ای که کار را دو روز بعد از اعلام خبر شهادت آقای رئیسی و همراهانش آغاز کردند به مرور کم شدند و من به تنهایی کار را به سرانجام رساندم تا جایی که از ۱۶۷ خاطره‌ای که در کتاب وجود دارد ۱۳۰ خاطره آن را بنده نوشتم. آن روزی که خبر سقوط بالگرد رئیس‌جمهور اعلام شد تا صبح فردا که خبر شهادت ایشان و همراهانشان رسماً منتشر شد، من هم مثل بقیه مردم نگران بودم. شب یکی دو ساعت خوابیدم و در عالم خواب آقای رئیسی را دیدم که با ظاهری خسته و در حالی که پشت سرشان یک بالگرد در حال سوختن بود، ایستاده‌اند و به من نگاه خاصی کردند، بدون اینکه کلامی بگویند. در نگاه ایشان یک انتظاری احساس کردم، به گونه‌ای که شهید می‌خواهد من کاری برایش انجام بدهم. وقتی از خواب بیدار شدم، آن خواب و نگاه شهید رئیسی برایم مفهومی نداشت، ولی دو روز بعد وقتی با من تماس گرفتند و موضوع نگارش کتاب در مورد ایشان را مطرح کردند، من احساس کردم معنای آن نگاه منتظر شهید همین وظیفه‌ای هست که برای تألیف این کتاب بر عهده من گذاشته شده‌است. این مسائل در کنار هم انگیزه مضاعفی به من دادند و باعث شد که کار با سرعت عجیبی تهیه و منتشر شود.  کل فرآیند تألیف کتاب «رئیسی عزیز» چقدر طول کشید؟
از روز دوم اعلام خبر شهادت آقای رئیسی کار شروع شد و اگر بحث نگارش و طراحی جلد و چاپ را در کنار هم قرار بدهیم چیزی کمتر از ۲۰ روز طول کشید تا کار منتشر شود. البته این را هم بگویم ما حدود دو هفته منتظر اعلام نظر و تأیید خاطرات از سوی هیئت دولت بودیم. علتش هم این بود که یکی از آقایان که مسئول جمع‌آوری خاطرات اعضای کابینه بودند باید محتوای کتاب را تأیید می‌کرد.  همان‌طور که اشاره کردید بخشی از خاطرات این کتاب توسط افراد مختلفی در رسانه ملی مطرح شدند، مابقی خاطراتی که در کتاب ذکر شده از طریق چه منابعی جمع‌آوری شدند؟
یک تعداد محدودی از خاطرات افراد در مورد شهید رئیسی در خود انتشارات حماسه یاران موجود بود، اما بخش عمده‌ای از محتویات کتاب خاطراتی است که افراد در برنامه‌های مختلف آن‌ها بازگو کرده‌بودند.   از خاطرات مسئولان خارجی هم در این اثر استفاده شده‌است؟
بله، از خاطراتی که هیئت‌های خارجی با شهید رئیسی داشتند هم خاطراتی را در این کتاب ذکر کردیم، چون ایشان در دیدار‌ها و اجلاس‌های خارجی زیادی شرکت کردند و اتفاقاً چند خاطره جالب در مورد قدرت نفوذ کلام و اصطلاحاً کاریزمای شخصیتی ایشان در این کتاب قید شده که واقعاً خواندنی و جالب هستند.  گزینش و انتخاب این خاطرات به چه نحوی صورت می‌گرفت؟
ما بیشتر دنبال این بودیم مسائلی در مورد شهید رئیسی به مردم عرضه شود که کمتر گفته و شنیده شده باشند. اولویت ما شناساندن شخصیت و کار‌ها و فعالیت‌های شهید رئیسی به مردم بود. وقتی در حال پیاده‌سازی خاطرات مسئولان از آقای رئیسی بودم، بار‌ها پیش می‌آمد که یک زمان طولانی دست از نوشتن می‌کشیدم و قلم را روی کاغذ می‌گذاشتم و برای آقای رئیسی اشک می‌ریختم. علتش هم این بود که برخی از آن خاطرات واقعاً حیرت‌انگیز هستند و مطمئنم مخاطبان کتاب هم بعد از مطالعه آن حتماً این گفته من را تصدیق خواهند کرد. در واقع این اثر می‌تواند ابزار حداقلی برای شناخته شدن رفتار و مرام واقعی شهید رئیسی نزد مخاطبان باشد.  «رئیسی عزیز» چه سبک روایی دارد؟
سبک این کتاب و خاطراتی که در آن وجود دارد، اصطلاحاً مینی‌مال است، چون راوی‌های خاطرات مختلف هستند ما سعی کردیم که به صورت مستقیم‌گویی خاطرات بیان شوند و من به عنوان نویسنده یا همان دانای کل در آن حضور نداشته‌باشم. برای اینکه مخاطب دچار سردرگمی نشود در کنار منبع اصلی خاطره، راوی و سمتش را هم ذکر کرده‌ایم.