چرا تعارف اصلاح‌طلبان  «نیامد» داشت؟!

تا اینجای کار، اول و مهم‌تر از هر چیز درک منطقی‌تر فرآیند و فرآورده مرحله اول انتخابات ریاست‌جمهوری است؛ و مهم‌تر از همه، فهم درست مشارکت ۴۰ درصدی است؛ مشارکتی که ۸ درصد کمتر از دوره قبل و پیروزی مرحوم رئیسی بود و حتی از مشارکت انتخابات اخیر مجلس کمتر شد. این وضعیت یک تحلیل ایجابی دارد که می‌توان آن را بعد از مرحله دوم و با جمع‌بندی آن عرضه کرد، اما در تحلیلی دیگر در همین دور اول می‌توان پرسید چرا تعارف و دعوت اصلاح‌طلبان در مشارکت این دوره، اثر نداشت یا نتیجه برعکس داشت؟! اصلاح‌طلبان، پس از تحریم  سه انتخابات اخیر، مشارکت زیر ۵۰ درصد در این انتخابات‌ها را نتیجه تحریم خودشان می‌دانستند، اما در انتخابات هشتم تیر با چرخشی ناگهانی و عجیب با تمام وجود، یعنی با تمام هویت و جسم و روح و روان خود به میدان آمدند، با این حال نرخ مشارکت حتی ۸ درصد هم کمتر شد! پس تحقیقاً و قطعاً نمی‌توانند ادعا کنند که رأی نفر اول در دور اول، ثمره حضور و تبلیغات آنهاست. این دیگر، چون و چرا ندارد. پیش‌بینی آن‌ها مشارکت بالای ۶۰ درصد بود. اگر رأی سازمانی و تشکیلاتی و پایگاه اجتماعی برای رأی‌آوری داشتند، نباید نتیجه یک ماه دعوت و التماس و سفر‌های استانی  سلبریتی‌های سیاسی‌شان با تمامی دروغ‌هایی که با حرف‌های عادی قاطی کردند، ریزش ۸ درصدی مشارکت باشد! مجموع آرای نفر اول و دوم این دوره تقریباً برابر است با آرای مرحوم رئیسی. از طرفی خود ادعا می‌کنند که مخاطب پیام‌های‌شان قشر متوسط شهری است، اما آرای نامزد منسوب به آنان در روستا‌ها و قشر محروم نیز بالا بوده است. سال‌هاست که در جلسات دوستانه می‌گویم دعوای اصولگرایی و اصلاح‌طلبی، دعوای میان مردم نیست، دعوای دو گروه است که همه آن‌ها در چند اتوبوس جا می‌شوند. انتخابات برای مردم با کمترین اثرپذیری از این دعوا‌ها انجام می‌شود. به هرحال اصلاح‌طلبان اگر همه قوای فکری و تشکیلاتی خود را به کار گیرند، نمی‌توانند یک جواب یک خطی آماده کنند که چرا با وجود اینکه «همه اصلاح‌طلبان آمدند»، مشارکت حتی از انتخابات مجلس که منتخبان آن را به خاطر مشارکت پایین، نماینده واقعی مردم نمی‌دانستند، کمتر شد. از همین‌حالا چشم به دوقطبی دور  دوم دارند. اما حتی یک مشارکت ۹۰ درصدی در دور دوم نیز ربطی به حضور یا دعوت آنان ندارد، زیرا نشان داده شد که تعارف آنان به مردم و دعوت‌شان به مشارکت، «نیامد» دارد تا «آمد»! در ستاد نامزد خودشان رفتند و گفتند که ما اصلاح‌طلبان این‌بار با انتخابات آشتی کرده‌ایم، اما نه برای مشروعیت‌بخشی به نظام و خوشامد کسی! گمان می‌کردند می‌توانند پاسخ مردم به دعوت خودشان را به پای نامشروع‌سازی نظام بگذارند، اما این هم نشد. حتی وقتی نوشتیم که «فرض اصلاح‌طلبان که رأی‌دادن ما ربطی به نظامی که درون آن رأی می‌دهیم ندارد، فرضی غیردموکراتیک است»، این حرف روشن را در سایت‌ها و خبرگزاری‌های داخلی‌شان با تحریف صددرصد وارونه کردند و شب پای تلویزیون‌هایی که مادرخرج‌شان پول امریکا و اسرائیل است، نشستند و از اینکه دروغ و تحریف‌شان گرفته است، لذت بردند. صبح در روزنامه‌های خود سرمقاله نوشتند که دروغ بد است و دروغ‌گو دشمن خداست و عصر هزارجور نظرسازی می‌کردند که قطعاً در مرحله اول پیروز می‌شوند و چه دروغ‌های عجیب‌وغریبی که برخلاف آن روضه‌خوانی صبحگاهی نگفتند. حالا رقیب دور دوم آن‌ها کسی است که نه مانند آنان تشکیلات مستظهر به اشرافیت و قدرت دارد و نه چنین برنامه گسترده حزبی داشت و با این حال، خلاف نظرسازی‌های آنان به این حد از  رأی رسید. 
نامزد آنان اگر در مرحله دوم پیروز هم بشود، به کار آنان نمی‌آید، به این دلیل که وقتی او گفت در چارچوب سیاست‌های کلی نظام و مقام معظم رهبری کار خواهد کرد، به او حمله کردند که این چه‌جور حرف‌زدن است! قبلاً هم گفته‌ام یک غبار از نظر برخی از مردمان مؤمن و بسیجی‌های خاکسار که می‌گویند هرکدام از نامزد‌ها که رأی بیاورند، چون در چارچوب نظام و تنفیذ رهبری است، برای ما عزیر و رئیس‌جمهور است، بر کل کاخ اشرافیت سیاسی اصلاح‌طلبان برتری دارد. اصلاح‌طلبانی که سال‌هاست می‌گویند باید «ساختار» را عوض کرد و «تغییر شخص» به کار ما نمی‌آید، پس انتخابات را تحریم می‌کنیم، حالا به این نتیجه رسیده‌اند که «شخص» مهم است، حتی اگر تصریح کند که همین ساختار موجود خط قرمز اوست. این است آن تناقضات بی‌پایان جریان اصلاح‌طلبی  در ایران.