برگ های برنده سعید و مسعود


مجاور - نتایج انتخابات هشتم تیر مخصوصا مشارکت 40 درصدی اش  خارج از گمانه و تحلیل بسیاری از کارشناسان بود. انتظار می رفت منازعه تحریم - مشارکت به پایان راه خود رسیده باشد و روند صعودی مشارکت آغاز شود. انتظاری که آمار ها نیز بر آن مهر تایید می زد و مشارکت تمام قد اصلاح طلبان نیز این انتظارات را تقویت می کرد. اتفاقی که نیفتاد و به معنی واقعی کلمه همگان را در شوک فرو برد و روند نزولی مشارکت از سال 88 حفظ شد و به پایین ترین میزان خود رسید.   نکته قابل توجه در این مشارکت 40 درصدی و در این انتخابات   سه ضلعی که یک ضلع آن را پزشکیان و دو ضلع دیگر را دو چهره اصولگرا یعنی قالیباف و جلیلی شکل می دادند؛  سبد 10 میلیونی پزشکیان، سبد 9 میلیونی جلیلی و سبد 3 میلیونی قالیباف بود. پزشکیان با 2 میلیون رای بیشتر و جلیلی با 3 میلیون رای بیشتر می توانستند در دور اول پیروز انتخابات شوند که این اتفاق نیفتاد و کار به دور دوم کشید. در همین راستا  آنالیز سبدهای رای هر یک از آن ها می تواند چشم انداز بهتری برای دور دوم انتخابات به دست بدهد. این که  این سبد‌ها چه اجزایی دارند و چه نقشی در دور دوم انتخابات بازی می‌کنند؟

آنالیز رای های  پزشکیان
سبد پزشکیان سه بخش عمده داشت؛ قومیت‌ها، پیرامون و مذهبی‌های سنتی.همان طور که پیش‌بینی می‌شد در انتخابات متکثر 1403 شکاف قومیت دوباره فعال شد. قومیت فی‌النفسه شکافی درجه یک در انتخابات‌های ایران نیست، یعنی اگر ذیل موضوعات عمومی‌تری قرار بگیرد به شکل صددرصدی فعال نمی‌شود، مثلا در انتخابات 88 با سطح نزاع هویتی و گفتمانی‌ای که شکل گرفت مسئله قومیت عملا به حاشیه رفت و به شکل جدی فعال نشد یا در انتخابات 1400 سبد رای آقای رئیسی به شکلی وسیع بود که قومیت به موضوع درجه 2 انتخابات هم تبدیل نشد، اما در انتخابات اخیر- که فاقدچالش گفتمانی برای تمایز نامزدها بود- دوباره مسئله قومیت فعال شد و بخش مهمی از آن به سبد مسعود پزشکیان رفت. دومین بخش سبد رای پزشکیان روستا‌ها و بخش‌هایی بود که در ادبیات جامعه‌شناسی به درست یا غلط   پیرامون خوانده می‌شوند. وی در تجمیع آرای روستاهای کوچک (نه همه روستاها) بیش از 50 درصد آرا را کسب کرده بود و اگر این الگو در کلان شهر‌ها ادامه پیدا می‌کرد، ممکن بود او در دور اول پیروز انتخابات شود. این که چرا اقبال به او در روستاها بیشتر بود شاید به ادبیات عامه‌پسندترش نسبت به بقیه نامزدها در تبلیغات بازگردد. قسمت سوم رای او احتمالا بخشی از طبقه مذهبی غیرسیاسی جامعه است؛ طیفی که از او حس منفی و رادیکال در ضدیت با نشانه‌های دینی نیافت.فرهیختگان نوشت: ماجرای روحانی و تصویب سند 2030 خاطرتان هست؟ در انتخابات 96 بخشی از طیف مذهبی غیرسیاسی از منظر سنت‌ها به دلیل چنین ملاحظه‌ای به روحانی رای ندادند اما چنین حسی احتمالا با شدت زیاد درخصوص پزشکیان شکل نگرفت اما مسعود پزشکیان با وجود حمایت تمام‌قد محمدجواد ظریف و سیدمحمد خاتمی نتوانست تکانه‌ای جدی در بدنه تحریمی‌ها ایجاد کند، عدم اقبال جدی به او در شهرهای بزرگ به نحوی که کار انتخابات تمام شود تا حدودی این گزاره را ثابت می‌کند. از سوی دیگر نوع ظهور و بروز او در مناظره‌های انتخاباتی به هیچ عنوان به‌گونه‌ای نبود که تصویر یک مدیر شش‌دانگ کارآمد در سابقه متوسط بسازد. پزشکیان اگر در این بدنه رایی به‌دست آورده باشد به سبب رای منفی رقبا بوده است.



آنالیز رای های جلیلی
عمده بدنه رای جلیلی به پایگاه ایدئولوژیک او برمی‌گردد؛ پایگاهی که سال 84 بین احمدی‌نژاد و قالیباف و سال 92 بین جلیلی و قالیباف تقسیم شد، اما در انتخابات‌های 88 و 1400 یکپارچه به سبد  احمدی‌نژاد ورئیسی ریخت. به نظر می‌رسد بخش عمده و نه همه این بدنه در هشتم تیر به جلیلی رای داده‌اند. دومین بخش از رای جلیلی به فضای عاطفی برآمده از پرواز اردیبهشت برمی‌گردد، قسمت مهمی از هواداران دولت سیزدهم جلیلی را نزدیک‌ترین فرد به آن فضا یافته‌اند. بخش سوم سبد رای جلیلی به جامعه شبکه‌ای شده در پیام‌رسان‌هایی مثل ایتا و... برمی‌گردد؛ بدنه‌ای که به شکل منسجم در انتخابات مجلس سال 1402 هم موثر بود. نکته قابل‌تامل برای کمپین جلیلی روستاهاست، صندوق‌های رای باید به‌دقت مورد تحلیل قرار گیرند اما به نظر می‌رسد در تجمیع صندوق‌های روستایی که پیش از این فکر می‌شد خاستگاه اصلی رای جلیلی باشد، او رتبه نخست را نداشته و با رقیب دور دومش فاصله داشته است.قالیباف در دور دوم انتخابات اهمیت پیدا می‌کند، مجموع رای جلیلی و قالیباف در دور نخست احتمالا اندکی بیش از 50 درصد می شد. قالیباف دو روز پیش در بیانیه‌ای رسما از جلیلی حمایت کرد. او در انتخابات 1403 حدود سه میلیون رای آورد. این رای اولا نشان داد انتخابات غیر از یک بخش عمومی محدود بیشتر در پایگاه رای کلاسیک دو جریان عمومی کشور جریان داشته که وقتی گزینه‌های حداکثری را پیدا می‌کنند قالیباف از موضوعیت می‌افتد. قالیباف می‌خواست در این انتخابات بین طبقه ایدئولوژیک و طبقه متوسطی که به‌واسطه گفتمان کارآمدی به او رای می‌دهد، جمع بزند اما با قطبی شدن انتخابات دچار ریزش شد، بخش ایدئولوژیک به جلیلی رای داد و بخش دیگر به پزشکیان.بااین‌حال سبد رای او شامل موارد زیر می‌شود:اول بخش لاغر و محدودی از پایگاه ایدئولوژیک که عموما طیف دانشگاهی‌تر این لایه هستند.دوم بخشی از جامعه مذهبی سنتی که به‌واسطه حمایت گروه های مرجع مذهبی به قالیباف رای دادند.سوم طیفی از طبقه متوسط که او را در گفتمان کارآمدی به پزشکیان ترجیح می‌دادند.رای منفی بالا به‌واسطه حواشی و مسائل سال‌های اخیر از علل مهم ریزش رای قالیباف بود. البته او خود در این انتخابات با انتخابی غلط در کمپین تبلیغاتی‌اش این شکاف را تشدید هم کرد.

فرصت ها و تهدیدهای  کمپین انتخاباتی جلیلی  
برای جلیلی و پزشکیان در وهله اول این موضوع اهمیت دارد که چقدر بتوانند پایگاه رای خود را حفظ کنند، به‌طور طبیعی رای ایدئولوژیک چسبندگی بیشتری به فرد دارد، از این منظر جلیلی یک مزیت نسبی دربرابر پزشکیان خواهد داشت. مسئله دوم برای جلیلی اضافه کردن از سبد رای قالیباف است. در سبد رای قالیباف آن بخش ایدئولوژیک و بخش مذهبی سنتی احتمالا خیلی راحت‌تر به رای جلیلی اضافه خواهد شد، اما او برای جذب رای طبقه متوسط از سبد قالیباف باید تلاش بیشتری کند. کمپین جلیلی احتمالا تلاش خواهد کرد امتیاز منفی پزشکیان را با گسترش نارضایتی از دولت سوم روحانی بزرگ‌تر کند.

فرصت ها و تهدیدهای کمپین انتخاباتی پزشکیان  
مسئله مسعود پزشکیان در دور دوم ابتدا حفظ رای پیرامونی و قومیتی خواهد بود که دومی از اولی راحت‌تر است. او در گام بعد جذب بخش طبقه متوسط پایگاه رای قالیباف را در دستور کار خواهد داشت. دعواهای درون جناحی میان برخی چهره های هوادار جلیلی و قالیباف نیز به کمک پزشکیان خواهد آمد. قالیباف نیز در بیانیه ای که داد بدون تمجید و تعریف از جلیلی تنها حمایت خشک و خالی از او داشت از این رو حمایت قالیباف از  جلیلی منجر به انتقال کامل سبد رای قالیباف به جلیلی نخواهد شد  اما نکته مهم‌تر این است که رقابت به سمت منتهی‌الیه دو طیف منتقل می‌شود، یعنی اصولگرایان رادیکال در برابر اصلاح‌طلبان تحریمی قرار می‌گیرند. در این حالت معمولا نامزد‌های اصولگرا شانس اندکی برای پیروزی دارند، چون سبد رای آن ها محدود است و شامل آرای مردد نمی‌شود. به خصوص این که حملات اصولگرایان به پزشکیان و دولت سوم روحانی قلمداد کردن او  از نظر کمپین انتخاباتی  دو اشکال اساسی دارد: نخست این که  اصولگرایان از نظر سیاسی مستقرند و باید از وضع موجود حمایت کنند، یعنی از عملکرد مثبت اصولگرایان بگویند. نقش چالشگر را نمی توانند بازی کنند  . از طرف دیگر با شفاف‌تر شدن مواضع جلیلی در مناظره‌های دور دوم ترس طبقه متوسط از او بیشتر شده و تمایل آن ها به مشارکت افزایش خواهد یافت. از دیگر سو  اصلاح‌طلبان باید با بدنه ناراضی خود گفت‌وگو کنند. نشان دهند که از درد و رنجی که این سال‌ها بر آن ها رفته است، آگاه هستند. عذرخواهی از بابت کم‌کاری و به رسمیت شناختن ناراحتی آن ها شاید بتواند بخشی از رای‌ندهندگان دور اول را پای صندوق بیاورد. به نظر همانند اردوگاه اصولگرایان، اصلاح طلبان نیز دچار خطا در کمپین انتخاباتی شده اند و  در تشخیص صورت مسئله اشتباه می کنند.  از این رو کمپین پزشکیان  باید نمود ونماد واقعی تغییر باشد. در عمل نشان دهد دوران جدیدی آغاز شده است. به دست آوردن دل رای دهنده تحریمی کار آسانی نیست و در آخر این‌که به نظر می‌رسد هر 2 نامزد باید تلاش کنند که از سبد رای 3.5 میلیونی قالیباف و 15 میلیونی مرددین حداکثر بهره را ببرند.
جامعه 15میلیون مرددی که همچنان سرنوشت‌ساز انتخابات ریاست‌جمهوری چهاردهم خواهند بود. طبیعتا نامزدی پیروز انتخابات خواهد بود که از برگ‌های برنده خود حداکثر استفاده را بکند و حداقل خطای محاسباتی را داشته باشد.