شراکت فردوسی و مولوی در شاهکارهای «آذریزدی»


  الهه آرانیان- شاید اگر صاحب کارگاه جوراب‌بافی در یزد در دهه 20، تصمیم به تاسیس دومین کتاب‌فروشی در این شهر نمی‌گرفت، مهدی آذریزدی وارد دنیای کتاب‌ها و قصه‌ها نمی‌شد و از «قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب» هم خبری نبود. امروز 18 تیر، پانزدهمین سالروز درگذشت مهدی آذریزدی، خالق نوستالژی شیرین بچه‌های نسل‌های پیشین است؛ بچه‌هایی که کتاب‌های رنگارنگ و متعدد ویژه خودشان را نداشتند و دلشان تنها به «قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب» خوش بود تا بخوانند و با قصه‌های کهن و عامیانه آشنا شوند. آذریزدی هیچ‌گاه به مدرسه نرفت و هرچه آموخت، با تلاش و همت خودش بود. او به شدت به خواندن کتاب علاقه داشت و همیشه می‌گفت می‌ترسم عمرم به پایان برسد و حسرت کتاب‌های نخوانده بر دلم بماند. آذریزدی اولین کسی بود که به فکر بازنویسی آثار داستانی کهن برای کودکان و نوجوانان افتاد. به همین دلیل به او لقب پدر ادبیات کودک و نوجوان داده‌اند. چند سالی است که روز درگذشت این نویسنده در تقویم رسمی کشورمان به نام روز ادبیات کودک و نوجوان شناخته می‌شود و فرصتی فراهم شده تا فعالان فرهنگی و آن‌ها که دغدغه ادبیات کودک و نوجوان را دارند، از فرصت‌ها و آسیب‌های این حوزه بگویند و راه‌حل پیشنهاد کنند.
بهمن ماه سال 1401 از هادی حکیمیان، نویسنده شناخته‌شده و خالق آثاری از جمله «خواب پلنگ»، «برج ناز»، «باغ خرمالو» و «تنگه زاغ» که همه برای نوجوانان نوشته شده‌اند، کتابی به نام «من مهدی آذریزدی هستم» منتشر شد که رمانی نوجوانانه درباره زندگی و شخصیت این نویسنده فقید است. در ادامه گفت‌وگوی ما را با هادی حکیمیان درباره این کتاب و نیز وضعیت ادبیات کودک و نوجوان می‌خوانید.

 رمان «من مهدی آذریزدی هستم» از چه می‌گوید؟


این کتاب، رمانی برای نوجوانان و داستان دو نفر به نام‌های حسینعلی و کوچکعلی در دهه 30 است که از شهرستان به تهران می‌آیند و با آقای مهدی آذریزدی آشنا می‌شوند. گذر آن‌ها به جاهای مختلفی مثل مسافرخانه، سنگ‌تراشی، مجلس شورای ملی، مدرسه شبانه‌روزی و... می‌افتد و با آدم‌های مختلفی آشنا می‌شوند. آن‌ها برای مدتی به کار چاپ کتاب‌های مختلف با نام مستعار مشغول می‌شوند و همین باعث می‌شود که پلیس دستگیرشان کند. در این هنگام آقای مهدی آذریزدی، نویسنده کودک و نوجوان ضمانت آن‌ها را می‌کند تا آزاد شوند و... .

چه شد که به فکر نوشتن این رمان افتادید؟
آقای آذریزدی را چند باری از نزدیک دیده بودم و دوست داشتم کاری درباره ایشان انجام بدهم که منجر به نوشتن این کتاب شدکه یک رمان نوجوان است. یکی از شخصیت‌های اصلی این رمان، مهدی آذریزدی است.

مهدی آذریزدی چه تاثیری بر ادبیات کودک و نوجوان گذاشت؟
ایشان به نوعی پایه‌گذار ادبیات کودک و نوجوان ایران در دهه 30 است و اولین کسی است که به فکر نوشتن برای بچه‌ها افتاد و راه را برای دیگران هم باز کرد تا برای کودک و نوجوان بنویسند.

بازنویسی‌های آقای آذریزدی چه ویژگی‌هایی داشت که بعضی از بازنویسی‌های امروزی ندارند و با استقبال مخاطب روبه‌رو نمی‌شوند؟
یک دلیلش این بود که آن زمان بازنویسی دیگری وجود نداشت و مهدی آذریزدی اولین کسی بود که آثار ادبیات کهن را بازنویسی کرد. دلیل دیگر هم اشراف و تسلط داشتن نویسنده به ادبیات کهن مانند مثنوی و شاهنامه است. آقای آذریزدی به ادبیات کهن مسلط بود و این خیلی در بازنویسی موثر است.

چرا آثار ترجمه در بازار کتاب کودک و نوجوان این‌قدر زیاد است؟
چون برای ناشر راحت‌تر است. برای اثر تالیفی حداقل یک سال باید وقت صرف کند و تازه مطمئن هم نیست که کتاب پرفروش و محبوب می‌شود یا نه. اما اثر خارجی امتحانش را پس داده و قبلا معرفی شده و از طرفی مبلغی هم لازم نیست برای کپی‌رایت به ناشر و نویسنده خارجی بدهند.

راه‌حل چیست؟
 نمی‌توانیم بگوییم ترجمه نکنید یا مرزهای فرهنگی را ببندیم. تنها راه این است که نهادهای فرهنگی ما به آثار تالیفی توجه و از آن‌ها با برگزاری جشنواره‌ها، معرفی در صداوسیما و آموزش‌وپرورش حمایت کنند. باید به این نکته توجه کنیم که مخاطبان کودک و نوجوانِ امروز، خواننده‌های فردا هستند. وقتی بچه‌ها در سنین کودکی و نوجوانی آثار خارجی را بیشتر بخوانند، در بزرگسالی ذائقه‌شان به سمت آثار خارجی می‌رود. باید کودک و نوجوان امروز را با آثار تالیفی و بومی خودمان آشنا کنیم.

در حال حاضر مشغول نوشتن کتابی هستید؟
بله. مشغول نوشتن رمانی برای مخاطب نوجوان با موضوع واقعه گوهرشاد هستم که هنوز به دست ناشر نسپرده‌ام.