قیام امام حسین(ع) از دریچه سینما
[شهروند] چند روز پیش در این صفحه درباره بضاعت ناچیز تلویزیون ایران در زمینه قیام ظلمستیز، آزادیخواه و عدالتطلب حسین(ع) صحبت کردیم که جز انگشتشمار سریالهایی که همگی در این سالها شناختهایم، گامهای چندانی در این زمینه برداشته نشده است و این در متن فعالیتهای تلویزیونی که به تأسی از امام خمینی خود را دانشگاه میدانسته و میداند، شگفتانگیز جلوه میکند. مروری کوتاه و گذرا بر فیلمهای مهم سینمای ایران در چهلوپنج سال اخیر حکایت از این دارد که این شرایط در سینما نیز برقرار است و این جای چونوچرای بسیار دارد.
این مطلب میکوشد نگاهی داشته باشد به فیلمهای سینمای ایران که در متن یا حاشیه داستان خود به عاشورا و قیام امام حسین(ع) و آیینهای کربلایی یا حتی پیامهای آن حضرت پرداختهاند. تلاشهایی انگشتشمار که حکایت از دستهای کاملا خالی سینما و تلویزیون ایران در این زمینه میکنند.
سینمای قبل از انقلاب ایران نشان چندانی از حسین(ع) و قیام عاشورا ندارد که البته طبیعی هم هست. هم به این دلیل که سینمای ایران در آن سالها از نظر توان مالی و فنی و تکنیکی قابلیت پرداخت به تاریخ را نداشت و هم اینکه در کلیت سینمای ایران در آن روزگار، جز رویاسازی و داستانپردازی رویکرد دیگری انگار تعریف نشده بود. با این حال طعنهآمیز اینکه مروری کوتاه و گذرا بر فیلمهای مهم سینمای ایران در چهلوپنج سال اخیر حکایت از این میکند که در سینمای بعد از انقلاب هم کمابیش شاهد تکرار همان شرایط هستیم و از این نظر تغییرات زیادی در سینمای ایران، انگار، روی نداده است.
عاشورا در گذر سینما
در صد و اندی سالی که از عمر کلیت سینمای ایران و البته در چهلوپنج سالی که از عمر سینمای بعد از انقلاب میگذرد؛ در سینمای ایران تنها سه فیلم بهطور مستقیم به عاشورا و داستانهای مربوط به آن پرداختهاند. فیلمهایی که فرجام کار- و البته سرنوشت سازندگانشان- به نحو طعنهآمیزی عبرتآموز است. از این منظر؛ از سه فیلم عاشورایی سینمای ایران؛ فریبرز صالح، سازنده «سفیر»، بعد از آن فیلم دیگر موفق به فعالیت در حوزه دلخواهش نشد؛ بهرام بیضایی، نویسنده «روز واقعه» بعد از چند سال مهاجرت کرد و «رستاخیز» هم توقیف شده و کارگردانش، احمدرضا درویش، هم در تمام چهارده سالی که از «رستاخیز» میگذرد، نتوانسته فیلم دیگری را شروع کند. داستانی عبرتآموز که شاید بتواند توضیح دهد که چرا در شرایطی که در سینمای جهان به گواهی سایت معتبر آیامدیبی حداقل نودودو فیلم درباره حضرت مسیح جلوی دوربین رفته، شمار فیلمهای عاشورایی سینمای ایران حتی به تعداد انگشتان یک دست هم نرسیده است!
در متن عاشورا
اولین فیلمی که سینمای ایران درباره عاشورا ساخته؛ «سفیر» است که در نخستین سالهای بعد از انقلاب روی پرده آمد و بازپخشهای تلویزیونی و اکرانهای دوم و سوم و چندم آن در شهرستانهای مختلف، گواهی بر موفقیت حیرتانگیز این فیلم هستند. «سفیر»؛ درباره قاصد حسین(ع) که در کوفه به اسارت ابنزیاد درمیآمد و کشته میشد؛ در سال 1362به نحو عجیبی موفق شد و این موفقیت تنها از نظر مالی نبود، بلکه کسانی که آن سالها را زندگی کردهاند یادشان است که علاوه بر سینماها، در آن سالها کمتر مسجد یا پایگاه بسیجی بود که این فیلم را برای مردم محلات مختلف نمایش نداده باشد. با این حال کارگردان این فیلم، فریبرز صالح، موفق به ساخت فیلم تاریخی و مذهبی دیگری نشد و در نهایت هم در سکوت و انزوا درگذشت.
«روز واقعه» به قلم بهرام بیضایی و کارگردانی شهرام اسدی؛ دیگر فیلم عاشورایی سینمای ایران است که بهرغم موفقیت حیرتانگیز مالی و کیفیاش (عجیب نیست که این فیلم هنوز و همچنان یکی از بهترین فیلمهای سینمای ایران به شمار میآید) داستان غریبی داشت. اول اینکه مدیران تندروی آن روزهای فرهنگ کشور اجازه ندادند بهرام بیضایی فیلمنامه درجه یکش درباره جوانی نصرانی را که پیام یاریجویی حسین را میشنود و منزلبهمنزل دنبال کاروان عاشوراییان راه میافتد، خودش بسازد که از بزرگترین نامهای سینمای کشور بود و در همان سالها هم در جشنوارههای رسمی کشور استقبال قابل توجهی از آن شده بود. با این حال علاوه بر بهرام بیضایی، شهرام اسدی هم سرنوشتی عبرتآموز داشت. کارگردان آتیهداری که از یکی از بهترین فیلمنامههای سینمای ایران فیلمی محترم و معتبر و آبرومند ساخت، ولی در ادامه راه توقفهای متوالی کارنامهاش نفسش را گرفت و در سی و چند سال بعد از فیلم «روز واقعه» تنها سه فیلم ساخت.
«رستاخیز» احمدرضا درویش اما در قیاس با دو فیلم قبلی سرنوشت تلختری دارد. یکی از پرهزینهترین و البته باشکوهترین فیلمهای سینمای ایران که بهدلیل نمایش چهره حضرت عباس(ع) درست ساعاتی پس از آغاز اکران توقیف شد و این توقیف که در عاشورای امسال دوازده ساله میشود...
درباره عاشورا
با این حال فیلمهای عاشورایی سینمای ایران منحصر به فیلمهایی نیستند که روایت مستقیمی از تراژدی کربلا ارائه دادهاند و فیلمهای دیگری هم هستند که حال و هوا، پیامها یا آیینهای عاشورایی را دستمایه روایت فیلمشان قرار دادهاند. «پرواز در شب» ساخته رسول ملاقلیپور درباره سردار شهید مهدی باکری که دربردارنده مفاهیم عمیق یادآور قصه دشت کربلا و حضرت ابوالفضل(ع) است؛ «گهواره» به کارگردانی نادر مقدس درباره پیدا شدن گهواره کودکی در جریان مراسم عزاداری اربعین حسینی که ماجراهایی را بهوجود میآورد؛ «راه طی شده» به کارگردانی عباس رافعی درباره یک گروه فرانسوی که برای انتخاب تعزیه برای جشنواره «اوینیون» در میان تعزیهگردانان میگردند؛ «عصر روز دهم» به کارگردانی مجتبی راعی درباره پزشکی که برای یافتن خواهر گمشدهاش در معیت هلالاحمر عازم عراق میشود؛ «به خاطر هانیه» ساخته زندهیاد کیومرث پوراحمد که با برجسته کردن آیین دمامزنی استعاره مفهومی زیبایی با دشت کربلا برقرار میکند؛ «بالهای سپید» ساخته مهدی و ناصر هاشمی که با روایت و زاویهای جدید به عاشورا پرداخته؛ «دلشکسته» علی روئینتن که در قالب داستانی عاشقانه نگاهی استعاری به عاشورا دارد و «کربلا؛ جغرافیای یک تاریخ» مستند مبتکرانه داریوش یاری درباره حرکت امام حسین(ع) و یارانش به کربلا و در نهایت شهادت این بهترین انسانهای تاریخ، دیگر روایاتی هستند که سینمای ایران از این واقعه تاریخساز داشته است.
چرا؟
اما اینکه چرا تعداد فیلمهای عاشورایی سینمای ایران تا این حد اندک است؛ واقعیتی تلخ و ناامیدکننده است. حکایتی که به مولفههای زیاد دیگری ارتباط دارد و در روزهای گذشته جنبههایی از این حکایت را از زبان دستاندرکاران سینمای ایران شنیدهایم.