آيا گذار عادلانه انرژي ممكن است؟!

موجب كمال خرسندي است كه پروفسور گرانمايه و ارجمند جناب آقاي دكتر محمد حضرتي، دانشمند و محقق پسا‌دكترا در مركز ملي پژوهش‌هاي علمي فرانسه و صاحب‌نظر در امور انرژي و ژئوپوليتيك به يادداشت اين‌جانب نظر لطف و راه‌گشايي‌هاي ارشادي داشتند. 
پيش از هرگونه سخني بايد صميمانه ابراز كنم كه وجود چنين سرمايه‌هاي خردمند و دانشور براي هر جامعه و كشوري موجب دلگرمي و سربلندي و افزايش اميد و اعتماد به رشد و شكوفايي در مسير آينده است. خداي را سپاس مي‌گوييم كه سرمايه‌هاي ارزنده و ارزشمند در كشور ما حضور دارند و دل را براي امروز و آينده روشن مي‌دارند. پيمان آب و هوايي پاريس و اهداف توسعه پايدار و توسعه۲۰۳۰ با محوريت گذار انرژي در سال ۲۰۱۵ به تصويب سازمان ملل متحد رسيدند. هر سه توافق، تعهد جهاني به توسعه پايدار، مقابله با تغييرات آب و هوايي، حفظ محيط زيست و بهبود كيفيت زندگي جهانيان را يدك مي‌كشند.  سال ۲۰۱۵ گرچه سال تصويب سه پيمان براي تغيير زندگي بشر از شيوه كنوني به شكلي ديگرگونه بود، اما در آن سال ما حتي اسم اين مصوبه‌ها را هم نشنيده بوديم. اخبار كشور خود ما در آن سال در ماراتن سنگين گفت‌وگو با شش قدرت بزرگ جهاني در صدر همه اهم اخبار و تحليل‌هاي دنيا بود. ما از سال‌هاي پيش‌تر درگير تحريم و در آن سال در جنگ ديپلماتيك رفع تحريم‌ها بوديم. براي ما چيزي جز تحريم و رفع تحريم هيچ محلي از اعراب نداشت چنان كه همين امروز هم ندارد! اما برگرديم به مصوبه‌هاي سازمان ملل. اينكه مجمع عمومي و شاخه انرژي سازمان ملل يعني كاپ۲۱ در سال ۲۰۱۵ آن سه مصوبه و پيمان را براي ايجاد تغيير در زندگي بشر به تصويب رساندند، آيا كافي است تا به صحيح و عقلاني بودن‌شان ايمان بياوريم؟!‌ كمي تامل كنيم. زمان گذشت. تاريخ به سال ۲۰۲۲ رسيد. كميسيون اروپا تازه متوجه شد كه به تله و دام گذار انرژي افتاده است. چگونه؟ آنجا كه فهميد در دنياي پساگذار به ابزارهايي براي تداوم حيات نياز دارد كه هيچ‌يك را در اختيار ندارد. خاك‌ها و فلزات كمياب و مهم‌تر از آن صنعت پالايش و فرآوري اين خاك‌ها و فلزات، هيچ‌كدام در جغرافياي اروپا و حتي پادشاهي بريتانيا وجود ندارد. 
در مقابل، معادن  و منابع گوشه و كنار جهان در اختيار چين يا در خاك چين و در خاك روسيه و صنعت پالايش در انحصار چين است. بدتر از آن، كميسيون اروپا تازه در سال ۲۰۲۲ دريافت كه حتي هيدروژن سبز نيز نمي‌تواند توليد كند. زيرا نه آفتاب و باد كافي براي توليد برق تجديدپذير و نه آب شيرين چنداني براي توليد هيدروژن دارد. اين بود كه مصرف زغال‌سنگ بار ديگر در اروپا بالا گرفت و بازگشت به برق هسته‌اي طرفداران جدي پيدا كرد.  چنان كه مي‌دانيم قريب يك دهه از تصويب پيمان آب و هوايي پاريس و توسعه پايدار سازمان ملل مي‌گذرد، اما هنوز ۸۲ درصد از منابع انرژي جهان به سوخت‌هاي فسيلي و تنها ۱۴‌درصد به انرژي‌هاي تجديدپذير اختصاص يافته است. در اين ميان مصرف زغال‌سنگ بخش عمده‌تري از سبد انرژي جهان را به خود وابسته دارد كه حدود ۳۲درصد مي‌شود. تا اينجا مي‌توانيم دريابيم پايه‌هاي مصوبه‌هاي سازمان ملل چندان هم مطابق با واقعيت‌هاي زمين نبود و مي‌توانيم تصور كنيم خيلي هم موقعيت اجراي كامل پيدا نخواهد كرد. چنان‌كه گزارش ۲۴ تير آژانس نيز اميد چنداني براي دستيابي به اهداف ۲۰۳۰ ندارد. اما چيزي كه براي ما كشورهاي نفت‌خيز مهم‌تر است موضوع حيات و بقا است. حضرت‌عالي به گروه‌هاي آسيب‌پذير اشاره نموديد كه در گذار انرژي بايد مورد حمايت قرار گيرند. نكته اين است كه آسيب‌پذيرترين گروه در دوران گذار انرژي، تماميت دولت و حاكميت كشورهاي نفت‌خيز است. اگر نفت از توليد و فروش خارج شود، اين دولت‌هاي نفت‌خيز هستند كه با آسيب فروپاشي و اضمحلال روبه‌رو مي‌شوند. با از بين رفتن درآمدهاي نفتي، درآمدهاي مالياتي نيز كه ديگر منبع اصلي درآمد دولت‌ها هستند، از كار خواهد افتاد. ديگر كارخانه و توليد و تجارتي در كار نخواهد بود كه ماليات بپردازد. همين نكته‌ در نامه‌هاي سرگشاده كشورهاي توليدكننده نفت آفريقا به كنگره جهاني نفت سال ۲۰۲۱ و نشست‌هاي بعدي كاپ ارايه شد. بنابراين ما نمي‌توانيم با تكيه بر مصوبه‌هاي سازمان ملل متحد، بر سر شاخ بنشينيم و بن ببريم. براي ما گذار انرژي نه شكلي عادلانه، كه مفهوم مرگ و زندگي دارد. بودن يا نبودن است. اين صد البته بدان معنا نيست كه نبايد به سمت تنوع سبد انرژي برويم. مي‌توانيم ميليون‌ها هكتار مزرعه خورشيدي و منابع هيدروژن بيافرينيم. كارخانه‌هاي ال‌ان‌جي بسازيم، به توسعه و توليد گاز و محصولات نهايي پتروشيمي بپردازيم. اينجاست كه باور داريم نگاه ما به انتخاب وزير نفت بايد بر شخصيتي باشد كه بتواند با ايجاد پروپاگانداي لازم در جهان، ايران و نفت را بار ديگر در كانون توجهات جهان قرار دهد.