بازداشت باند‌های اعجوبه‌ها و لاشخور‌های پایتخت

جوان آنلاین: اعجوبه‌ها و لاشخور‌های تهران، دو باند سرقت حرفه‌ای هستند که مأموران پلیس آگاهی در آخرین طرح مبارزه با سارقان، باندشان را متلاشی کردند. در میان باند‌های سارقان، پسر جوانی هم که آرزو داشت داروخانه‌ای در تهران افتتاح کند و به همین دلیل با همدستی دختر مورد علاقه‌اش دارو سرقت می‌کرد به دام افتاد. 
پلیس در آخرین طرح مبارزه با سارقان و مالخران در شبیخون به باند‌های تبهکاران، ۱۱۲ سارق حرفه‌ای و مالخر را بازداشت کرد. صبح دیروز متهمان دستگیر شده دستبند به دست و پابند به پا وارد محوطه پلیس آگاهی شدند تا پس از تصویربرداری و گفت‌وگوی خبرنگاران با آن‌ها راهی بازداشتگاه شوند و سپس با حکم قضایی به زندان بروند. بعضی از سارقان دستگیر شده اظهار ندامت می‌کردند، اما بعضی دیگر که اکثراً سارقان سابقه‌دار بودند، طوری رفتار می‌کردند که فکر می‌کردی وارد خانه دوم خود شده‌اند. به نظر می‌رسید این دسته از سارقان به بازداشت و زندان عادت کرده‌اند و فقط نگران این هستند که تعداد زیادی سرقت در پرونده‌هایشان ثبت نشود تا زودتر و راحت‌تر بتوانند به دنبال رضایت بروند و دوباره از زندان آزاد شوند و چرخه سرقت خود را ادامه دهند. 
سردار علی ولیپورگودرزی، رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ در حاشیه طرح دستگیری سارقان و مالخران و کشف اموال مسروقه گفت: مأموران پلیس در آخرین طرح مبازره با سارقان، ۱۱۲ سارق و مالخر را طی چند روز گذشته دستگیر و از ۲۵ مالخری که در این طرح دستگیر شده‌اند، اموال مسروقه زیادی کشف کردند. همچنین کارآگاهان پلیس آگاهی در بازدید از صنوف مختلف، موفق شدند ۶۱۷ تلفن همراه مسروقه را کشف کنند. 
رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ با اشاره به اینکه ۶۰ درصد از مجرمان دستگیر شده سابقه‌دار هستند، ادامه داد: در طرح امروز، ۱۹ خودرو و ۳۴ موتورسیکلت مسروقه نیز کشف شده است. 


باند اعجوبه‌ها 
 اولین باند سرقتی که برای گفتگو به سراغش رفتم، سه مرد جوان و مدعی هستند که هر سه ورزشکار حرفه‌ای بودند و از دانشگاه هم مدرک لیسانس دارند. آن‌ها می‌گویند اعجوبه‌های سرقت هستند. 
فرزاد یک راننده حرفه‌ای است و از پیست اتومبیلرانی راهی سرقت شده است.  چه شد که سارق شدی؟ 
من تحصیلکرده هستم و لیسانس مکانیک و لیسانس مدیریت دارم. در رشته اتومبیلرانی حرفه‌ای هستم و کلی هم مدرک قهرمانی دارم. البته آن زمان کاپ نمی‌دادند و فقط جایزه نقدی بود، من هم همیشه اول می‌شدم. سال ۸۱ از پیست اتومبیلرانی خداحافظی کردم و، چون کار درست و حسابی گیرم نیامد رو به سرقت آوردم.  با همدستانت چطور آشنا شدی؟ 
کامران، پارکورکار حرفه‌ای است و از دیوار راست بالا می‌رود. مدتی قبل در خیابان ولیعصر در حال رانندگی بودم که او به من نزدیک شد و می‌خواست گوشی‌ام را از داخل خودروم بقاپد، اما من راننده حرفه‌ای بود و موفق نشد. ما با هم درگیر شدیم و به او گفتم دزد اگر از دزد بدزد، شاه‌دزد است. بعد با هم دوست شدیم و فکر کردیم با هم راحت‌تر سرقت می‌کنیم. فریبرز هم بچه‌محل کامران بود و کاراته‌کار و موتورسوار حرفه‌ای است. او هم بیکار بود و برای سرقت همراه ما شد.  کامران شما که پارکورکار بودی، چرا سارق شدی؟ 
من هم لیسانس دارم و هم پارکورکار حرفه‌ای هستم، حتی به عنوان مربی آموزش هم می‌دادم، اما واقعیتش از هیجان سرقت خیلی خوشم می‌آمد و دوستانم می‌گفتند این جلف‌بازی است. بعد تصمیم گرفتم از حرفه پارکورکاری‌ام در سرقت استفاده کنم.  چطور؟ 
من الان اگر دست و پایم باز باشد از همین دیوار آگاهی بالا می‌روم. می‌توانم در یک لحظه با سرعت برق تلفن همراه یا کیف یک نفر را سرقت کنم و همزمان از پنجره وارد خودروی همدستم شوم و فرار کنیم.  پس تلفن همراه سرقت می‌کنی؟ 
من عاشق تلفن‌های مارک آیفون هستم و طوری سرقت می‌کنم که صاحب آن ۱۰ دقیقه بعد متوجه سرقت می‌شود. البته از زنان سرقت نمی‌کنم، مگر اینکه متوجه شوم زنی خیلی با گوشی‌اش فخرفروشی می‌کند.  سرقت خودرو چطور؟ 
فرزاد در سرقت خودرو حرفه‌ای است. او خودرو‌های داخلی را در ۲ تا ۳ ثانیه و خودرو‌های خارجی را در ۵ ثانیه با شاه‌کلیدی که دارد، سرقت می‌کند. فرزاد آنقدر حرفه‌ای است که سارقان آماتور برای آموزش پیش او می‌آیند و از این راه هم کسب درآمد می‌کند.  فریبرز شما چه شد که وارد باند سارقان شدی؟ 
وسوسه پولدار شدن. من هم لیسانس دارم و کاراته‌کارم، اما نتوانستم شغل خوبی پیدا کنم. همه جا پارتی‌بازی می‌شود و هزینه زندگی هم بالاست. کامران می‌دانست من موتورسوار حرفه‌ای هستم، به همین خاطر پیشنهاد داد با آن‌ها به سرقت بروم و قبول کردم.  شما چه سرقت می‌کردی؟ 
فرقی نمی‌کرد، من هم موبایل سرقت می‌کردم و هم خودرو.  خودروی خارجی آسان‌تر است یا ایرانی؟ 
سرقت خودرو فن و فنون خاص خودش را دارد. مثلاً همین خودروی مزدا ۳ را در کمتر از ۳۰ ثانیه سرقت می‌کنم.  چکار کنیم که اموالمان سرقت نشود؟ 
درباره خودرو چه بخواهی و چه نخواهی سرقتش راحت است و هر لحظه امکان دارد خودرویت سرقت شود، پس بهتر است بیمه کنید تا اگر سرقت شد از بیمه خسارت بگیرید، اما درباره سرقت گوشی وقتی یک نفر گوشی را یا کیفش را در دست چپ خودش گذاشته و داخل خیابان راه می‌رود معلوم است که گوشی یا کیفش را لازم ندارد و ما هم وسوسه می‌شویم که سرقت کنیم. بهتر است در دست راست خود نگه دارد یا از هندزفری استفاده کند. 
داروخانه‌ای با دارو‌های دزدی 
مهراد، متهم ۲۳ ساله‌ای است که از دوران کودکی دوست داشته صاحب داروخانه‌ای بزرگ در تهران شود. وی با همدستی دختر مورد علاقه‌اش دارو‌های داروخانه‌ای را سرقت می‌کرد تا به آرزویش برسد، اما دستگیر شد.  مهراد سابقه داری؟ 
نه، من تا الان پایم به کلانتری هم باز نشده است. به نظر شما به قیافه من می‌آید که سابقه‌دار باشم.  الان به چه جرمی دستگیر شدی؟ 
می‌گویند سرقت دارو. سرقت نکردی؟ 
نه، من سارق نیستم.   چطور با دختر مورد علاقه‌ات آشنا شدی؟ 
ما هر دو در داروخانه با هم کار می‌کردیم و همانجا با هم آشنا شدیم و به هم علاقه پیدا کردیم.  چه شد که تصمیم به سرقت دارو گرفتید؟ 
مدتی قبل صاحب داروخانه مرا بدون دلیل اخراج کرد. هر چقدر التماس کردم و گفتم من چند سال سابقه دارم، فایده‌ای نداشت و اخراج شدم. واقعیتش از صاحب داروخانه کینه به دل گرفتم و به دنبال فرصتی بودم تا از او انتقام بگیرم تا اینکه دختر مورد علاقه‌ام که هنوز در آنجا کار می‌کند، تصمیم گرفت از داروخانه سرقت کند. او دارو‌ها را سرقت می‌کرد و به من تحویل می‌داد و قرار بود پس از فروش سهم او را هم بدهم.  چطور سرقت می‌کرد؟ 
هر روز مقداری دارو داخل ظرف غذایش می‌گذاشت یا داخل جیب یا کیفش می‌گذاشت. البته همیشه همراه خودش کیف کوچکی به داروخانه می‌برد تا صاحب داروخانه به او شک نکند. 
چطور صاحب داروخانه متوجه شد؟ 
پروین طمع کرده بود و علاوه بر سرقت دارو از دخل هم سرقت می‌کرد. صاحب داروخانه پس از چند ماه حساب و کتاب متوجه شده بود پول کم آورده است، به پروین مشکوک شده و به پلیس خبر داده بود. پلیس هم وقتی او را بازداشت کرد، مقداری داروی سرقتی از ظرف غذایش کشف کرد و دست ما رو شد.   با دارو‌های سرقتی می‌خواستید چکار کنید؟ 
من از دوران کودکی دوست داشتم داروخانه بزرگی در تهران داشته باشم، به همین دلیل از دوران نوجوانی در داروخانه مشغول به کار شدم و در کارم حرفه‌ای بودم. می‌خواستم با دارو‌های سرقتی داروخانه بزنم.  مدرک داروسازی داری؟ 
نه، من لیسانس صنایع غذایی دارم. داروسازی قبول نشدم، اما برای افتتاح داروخانه نیازی به مدرک داروسازی نیست و فقط سرمایه می‌خواهد.  حرف آخر؟ 
من می‌خواستم زود پولدار شوم و به آرزویم برسم، اما الان نه تنها آرزوهایم بر باد رفته که آبرویم پیش خانواده‌ام و دوستانم هم رفته است. 
باند لاشخور‌ها 
 تیمور ۵۵ سال سن دارد و یکی از پرسابقه‌ترین متهمانی است که در این طرح دستگیر شده است. به گفته خودش در طول زندگی‌اش ۱۵ بار بازداشت شده یا به زندان رفته است. تیمور می‌گوید ابتدا نام باندش را جمشید ژاپنی گذاشته، اما، چون دوستانش به او لاشخور می‌گفتند، نام باندش را به لاشخور‌ها تغییر داده است.  تیمور چه سرقت می‌کردید؟ 
باند ما خودرو سرقت می‌کرد، فرقی هم نمی‌کرد چه خودرویی باشد. هر خودرویی سر راه ما بود با شاه‌کلیدی که داشتیم، آن را سرقت می‌کردیم.  از چه سالی شروع به سرقت کردی؟ 
فکر کنم ۲۰ سال قبل شروع به سرقت کردم.  چرا؟ 
آن زمان در کار پوشاک فعالیت می‌کردم. وضع مالی‌ام بد نبود و یک خودروی پراید داشتم. یک روز خودروی پرایدم سرقت شد. سارق شناسایی نشد و پرایدم را هم پیدا نکردم. واقعیتش کینه گرفتم و با خودم گفتم وقتی به این سادگی می‌شود سرقت کرد و پول خوبی به دست آورد برای چه کارگری کنم. پس از این حادثه، خودرو سرقت می‌کردم. البته اول تنها بودم، بعد باند تشکیل دادم.  چند بار دستگیر شدی؟ 
حدود ۱۵ بار بازداشت شدم و چند بار هم به زندان رفته‌ام.  از این همه سابقه خسته نشدی؟ 
نه، برای هر سابقه کلی حبس کشیدم و کلی تجربه کسب کردم. تجربیات سرقت ما به سادگی به دست نیامده که بخواهم خسته شوم. تازه الان با این همه سابقه فکر می‌کنی اگر سرقت نکنم چه کاری می‌توانم انجام بدهم.  پول سرقتی برکت دارد؟
کدام پول! اصلاً پول سرقت اگر برکت داشت که سارقان پس از مدتی از سرقت دست می‌کشیدند و خوشگذرانی می‌کردند. پول سرقت مثل باد می‌رود و اولین نتیجه‌اش هم اینکه معتاد می‌شوی. من خیلی زود در رفت و آمد با خلافکاران معتاد شدم و هرچه به دست آوردم خرج اعتیادم کردم.  باند را چطوری تشکیل دادی؟ 
من از همه دوستانم سابقه‌دارتر و حرفه‌ای‌تر بودم و مدتی قبل باند جمشید ژاپنی را تشکیل دادم، اما بعد نام باند را تغییر دادیم.  چرا؟ 
من شباهت زیادی به ژاپنی‌ها دارم. البته یک‌بار هم قبلاً همراه برادرم برای کار به ژاپن رفتم، اما به‌خاطر خلاف دیپورت شدم. به همین دلیل بین دوستانم معروف شدم به جمشید ژاپنی و بعد هم که باند سرقت خودرو را تشکیل دادم، اسم باندم را جمشید ژاپنی گذاشتم، اما دوستانم می‌گفتند ما مثل لاشخور‌ها عمل می‌کنیم و معروف به لاشخور‌ها شدیم.  اعضای باند شما چند نفر هستند؟ 
ما هشت نفریم که چهار نفر دستگیر شده‌ایم.
سایر اخبار این روزنامه
شکایت از سهم‌خواهان عاقبت جعل هویت سیاسی  اعتراض عارف به سهم‌خواهی اصلاح‌طلبان از پزشکیان  پزشکیان و فیلسوفی از «بعید» و پخمگانی از «قریب» سود فروش سبوس موجب مقاومت کارخانه‌ها  در تولید آرد کامل شده‌است تیمداری در بخش بانوان فرصت یا تهدید! تیمداری در بخش بانوان فرصت یا تهدید! افتتاحیه روی سن رودخانه خون در غزه! افتتاحیه روی سن رودخانه خون در غزه! هدایت با راهیان هدایت با راهیان «تأسیسات انرژی» اسرائیل در بانک اهداف انصارالله  «تأسیسات انرژی» اسرائیل در بانک اهداف انصارالله  جبهه هشتم تحریمی علیه اسرائیل  جبهه هشتم تحریمی علیه اسرائیل  هریس به عنوان نامزد دموکرات‌ها تثبیت شد هریس به عنوان نامزد دموکرات‌ها تثبیت شد عقده‌گشایی براندازان نسبت به سعید راد عقده‌گشایی براندازان نسبت به سعید راد بازداشت باند‌های اعجوبه‌ها و لاشخور‌های پایتخت قدردانی جوانان بلژیکی  از رهبر معظم انقلاب شکوفایی مقاومت در بستر پایداری مردم غزه