نجات جان 3 انسان با هر بار اهدای خون

راستش را بخواهید، من خودم تا حالا خون اهدا نکردم. اما این بار که قرار شد برای تهیه یک گزارش به مرکز اهدای خون مراجعه کنم، تصمیم گرفتم که به‌عنوان یک اهداکننده بار اولی در این امر خیر شرکت کنم. طبیعتا از چند روز قبل، کمی استرس داشتم که آیا اهدای خون باعث کم خونی بدنم نخواهد شد؟ آیا بعد از آن، احساس ضعف نخواهم کرد؟ آیا فرایند اهدای خون، سخت و دردناک نیست؟ و ... . با این حال، تصمیم گرفته بودم که بعد از گفت‌و‌گو با دکتر «سعید اصغریان» مدیرکل انتقال خون خراسان‌رضوی، من هم برای اولین بار به جرگه اهداکنندگان خون بپیوندم. 9 مرداد، روز ملی اهدای خون است و به همین بهانه در پرونده امروز زندگی‌سلام درباره ضرورت مشارکت حداکثری در این امر خواهیم گفت و از قهرمانانی می‌گوییم که با هر بار اهدای خون، جان 3 نفر از هموطنان‌مان را نجات می‌دهند. با ما همراه باشید.
 
خون در هیچ کجای جهان جایگزین ندارد اولین سوالی که شاید برای بیشتر ما پیش بیاید این است که اصلا چرا باید خون اهدا کنیم؟ دکتر «اصغریان» درباره ضرورت و اهمیت اهدای خون می‌گوید: «سازمان انتقان خون یک وظیفه حیاتی و بی‌بدیل را بر عهده دارد و آن تامین خون کافی و سالم برای بیماران نیازمند به خون یا فراورده‌های خونی است. نکته‌ای که وجود دارد این است که خون و فراورده‌های خونی در هیچ کجای جهان جایگزین ندارد. یعنی بیماری که نیازمند به خون می‌شود، تنها چیزی که می‌تواند جان او را نجات دهد، این است که خون به رگ‌های او تزریق شود. در این شرایط اگر ما نتوانیم تامین به موقع و کافی از خون سالم و فراورده‌های آن داشته باشیم، متاسفانه شاهد از دست‌دادن جان آن بیمار خواهیم بود».           هر واحد خون نجات‌دهنده جان 3 نفر است مدیرکل انتقال خون خراسان‌رضوی درباره شعار «اهدای خون، اهدای زندگی» می‌گوید: «هر واحد خون نجات‌دهنده جان 3 نفر است چراکه از هر واحد اهدای‌خون که از اهداکننده دریافت می‌شود، ما سه تا فراورده خونی می‌گیریم. یکی گلبول قرمز فشرده، یکی پلاکت و یکی پلاسما. هرکدام از این‌ها می‌تواند برای بیماران خاصی استفاده شود و جان یک نفر را که نیاز دارد، نجات دهد. بنابراین همیشه تاکید ما در بحث اهدای‌خون این بوده که این عمل انسان‌دوستانه و خداپسندانه که مایه نجات انسان‌هاست، باید ترویج و با ترغیب مردم همراه شود چون اگر نتوانیم خون تامین کنیم، به معنای به خطر افتادن جان بیماران و به معنای این است که اتاق عمل‌های بیمارستان‌ها همه تعطیل شود. هیچ جراحی تا زمانی که ذخیره خون رزرو نداشته باشد، جرئت نمی‌کند اتاق عملش را فعال کند. یعنی کار بیمارستان‌ها و درمان، منوط به این تامین خون است و اگر این اتفاق نیفتد، سلامت مردم عزیز کشورمان به خطر می‌افتد».  
اهدای خون مزایای جسمانی و روانی دارد اما ... «در کنار مزایای مطرح شده برای اهدای خون، چیزی که ما غالبا کمتر بر آن تاکید می‌کنیم این است که اهدای خود برای سلامت خود اهداکننده هم مفید است». دکتر «اصغریان» با بیان این مقدمه می‌گوید: «اهدای خون برای فرد اهداکننده از جنبه‌های مختلف مفید است. علاوه بر مزایای روانی که باعث احساس ارزشمندی و حس خوب بعد از اهدای خون به خاطر نجات جان چندین نفر می‌شود، فوایدی برای سلامت جسمی هم دارد و به بدن سود می‌رساند. من از ذکر تک تک این مزایا پرهیز می‌کنم چون یکی از رسالت‌های ما تامین خون کافی و سالم است بنابراین ما مزایای شخصی اهدای خون را نمی‌گوییم تا افراد فقط برای سود شخصی به سراغ آن نیایند و آن خون یک وقتی سالم نباشد. اما در کل برای سلامت شخصی هم بسیار موثر و بسزاست. در ضمن ما به اهداکنندگان خون، قهرمانان زندگی‌بخش می‌گوییم. قهرمان به کسی می‌گوییم که بتواند جان یک نفر را نجات بدهد یا یک خدمت بزرگی به جامعه و افراد کند. آیا اهداکننده خون که نجات‌دهنده جان چندین نفراست، قهرمان نیست؟»   20درصد مراجعه کنندگان  شرایط اهدای خون را ندارند اصلی‌ترین شرایط اهدای‌خون چیست؟ مدیرکل انتقال خون خراسان‌رضوی در پاسخ به این سوال می‌گوید: «ما یک سری شرایط عمومی داریم، یک سری شرایط اختصاصی. یکی از شرایط عمومی، سن است. افراد از 18 تا 65 سالگی، می‌توانند برای اهدای خون اقدام کنند. یکی دیگر از آن‌ شرایط، وزن است که باید بالای 50 کیلوگرم باشد. همچنین زنان باردار یا افرادی که بیماری دارند که با اهدای‌خون به سلامت خودشان یا فردی که گیرنده خون است، آسیب می‌زند، نمی توانند اهداکننده باشند. سفر به بعضی مناطق مانند مالاریاخیزها یعنی جنوب کشور باعث معافیت از اهدای خون می‌شود که بستگی به شهر و پشه مدنظر ما دارد که افراد از یک ماه تا یک سال نمی‌توانند خون بدهند. به همین دلیل از حدود 20 درصد از افرادی که به ما مراجعه می‌کنند، نمی‌توانیم دریافت خون داشته باشیم».   خون‌دادن باعث کم‌خونی نمی‌شود از او درخصوص رایج‌ترین باور اشتباه مردم درباره اهدای خون می‌پرسم که می‌گوید: «اصلی‌ترین تصور اشتباه این است که وقتی یک فرد خون می‌دهد، دچار کم‌خونی و ضعف می‌شود و این جایگزینی خون یک فرایند طولانی‌مدت است در صورتی که این‌طور نیست. یعنی ما به ازای هر واحد اهدای خون، حدود 450 سی‌سی خون از اهدا کننده می‌گیریم و این 450 سی‌سی در چند روز به سرعت جایگزین می‌شود و اتفاقا به سلامت خود شخص کمک می‌کند. اولین و شاید رایج‌‌ترین موضوعی که مانع اهدای خون می‌شود، همین است که افراد احساس می‌کنند این عمل به سلامت‌شان ضربه می‌زند یا باعث کم‌خونی‌شان می شود که دقیقا برعکس است».   فقط 5درصد از اهداکنندگان خون بانوان هستند مدیرکل انتقال خون خراسان‌رضوی درباره درصد آقایان و بانوان اهداکنندگان خون می‌گوید: «بانوان معمولا فکر می‌کنند که بیشترشان کم خون هستند و اهدای خون به بدن‌شان ضرر می‌رساند، در صورتی که این‌طور نیست. همان‌طور که گفتیم پزشکی که در اداره اهدای خون مستقر است، حتما به لحاظ بالینی و حتی اگر نیاز باشد، تست هم انجام می‌دهد تا مطمئن بشود خطری برای اهداکننده به وجود نخواهد آمد. در کشور ما بر خلاف کشورهای اروپایی، مشارکت بانوان در اهدای خون بسیار پایین است. تقریبا 5درصد از اهدا کنندگان‌مان بانوان هستند. این برخلاف انتظار ماست چون بانوان در عرصه‌های مختلف در کشور ما، همیشه پیشتاز هستند و نقش‌آفرینی جدی داشته اند به خصوص در عرصه‌هایی که پای امور نیکوکارانه و عام المنفعه در میان بوده است».   از هر 3نفر یک نفر در عمرش به خون نیاز پیدا می‌کند «تقریبا از هر سه نفر، یک نفر در طول عمرش نیاز به خون و فراورده‌های خونی پیدا خواهد کرد و این یک نفر می‌تواند خود فرد، خانواده‌اش یا نزدیکانش باشد. این‌جاست که اهمیت اهدای خون پررنگ‌تر می‌شود». دکتر «اصغریان» با این مقدمه می‌افزاید: «خدا را شکر در کشورمان چندین سالی است که فرایند اهدای خون، 100درصد داوطلبانه شده است. زمانی این طوری بود که اگر کسی نیاز به خون داشت، می‌گفتند اطرافیانش بروند و خون بدهند تا روند درمانی فرد طی بشود. ما از این مرحله عبور کردیم و فقط درخواست بیمارستانی به ما داده می‌شود و ما از خونی که اهداکنندگان داوطلبانه دادند، در اختیار بیمارستان و بیمار قرار می‌دهیم. این جزو افتخارات سازمان انتقال خون ایران است چون بسیاری از کشورها این طور نیستند. حتی یک زمانی، مردم خودمان پول می‌دادند و خون می‌گرفتند که الان این فرایند 100درصد داوطلبانه شده است. اما در حال حاضر ما شاهد رشد تقاضای خون برای انجام مراحل درمانی هستیم و لازم است متناسب با این رشد، افزایش اهدای خون را داشته باشیم».   پلاکت‌خون بین 3 تا 5 روز قابل‌استفاده است بعد از دریافت خون از اهداکننده، چه مراحلی طی می‌شود تا آن واحد خونی به بیمارستان برسد؟ مدیرکل انتقال خون خراسان‌رضوی به این سوال پاسخ می‌دهد: «هر واحد خونی که دریافت می‌کنیم، 2 اقدام باید حتما روی آن انجام شود. یکی این که باید مطمئن شویم این خون سالم است بنابراین یک سری آزمایش های ویروسی را انجام می‌دهیم تا این خون، آلوده به ویروس‌هایی مثل هپاتیت بی، هپاتیت سی، اچ‌آی وی، سیفلیس و ... نباشد که با خون منتقل می‌شود. بنابراین اولین قدم تایید سلامت آن خون است. قدم بعدی، فراورده‌گیری است که باید حتما انجام شود. معمولا خون کامل استفاده نمی‌شود مگر در زمان‌هایی که خون زیادی از بیمار رفته است و بیشتر از فراورده‌های خونی استفاده می‌شود. نگهداری و مصرف این فراورده‌ها، هرکدام شرایط خاص خودش را دارد. مثلا دوره زمانی قابل استفاده پلاکت، بین 3 تا 5 روز است. بنابراین نیازمان به خون و فراورده‌های خونی، یک نیاز مستمر و روزانه است. گلبول قرمز فشرده هم در عرض 15 روز باید مصرف شود تا اثربخشی آن پایین نیاید. ما یک مرکز پخش خون داریم که با بیمارستان‌ها و مراکز درمانی در ارتباط است و آن‌ها بر اساس شرایط بیمارها و تقاضاهای‌شان درخواست می‌دهند و ما از مرکز اهدای خون، به نیازهایشان پاسخ می‌دهیم. آماده کردن و تامین کامل خون سالم برای بیماران و نظارت بر بانک خون‌های بیمارستانی تا این کار با کمترین عارضه انجام شود، وظیفه ماست که امیدوارم با مشارکت مردم در اهدای خون، موفق به انجام آن شویم».   خاطره اولین اهدای خون علیرضا کاردار  |  روزنامه‌نگار  بعد از چهل و چند سال زندگی، شجاعتم را جمع کردم تا برای اولین بار خون بدهم. با همسرم به پایگاه انتقال خون رفتیم. تا وارد شدیم صدایمان زدند برای معاینه. دکتر از همه‌چیز پرسید، انواع بیماری‌ها، سفرها، رابطه‌ها، مصرف‌کردنی‌ها و غیره. با احترام و احتیاط نمونه خون و فشارخون گرفت و گفت شرایطش را داری و برو توی صف. تاکید کرد که قبلش حسابی آب بخور و روی برگه هم نوشت آب میوه، دورش خط کشید و ستاره هم زد! از اتاق که بیرون آمدم دیدم همسرم ناراحت است. گفته بودند این طرف‌ها پیدایت نشود که به‌جای خون گرفتن باید خون و سرم هم بهت بزنیم! با دلهره وارد اتاق شدم. خون‌دهنده‌های عزیز دراز به دراز روی چند تخت، دوره خوابیده بودند. در اتاق پذیرایی که کنار اتاق خواب بود، تا جایی که جا داشتم آب خوردم. می‌خواستم زمان هم بخرم که دیرتر زیر سوزن بروم. ولی گفتند بس است، بیا بخواب! به پرستاری که مسئول من بود گفتم: «من اولین بارمه. خیلی هم می‌ترسم، تو رو خدا هوامو داشته باشین.» خانم پرستار گفت خیالت راحت. آقای تخت کناری تا فهمید بار اولم است، گفت: «من سالی چندبار میام، سوزنش درد داره ولی من بیشتر از چسب‌هاش می‌ترسم!» ترسم کم بود که این هم اضافه شد! پرستار آن‌قدر بااحتیاط شروع کرد که داشت حوصله‌ام سرمی‌رفت. بعد از کلی تلاش پرسید: «یادت رفته رگ‌هاتو با خودت بیاری؟!» همین را کم داشتم، رگم پیدا نمی‌شد. چند دقیقه بعد سه نفری بالای سرم بودند تا بلکه یک رگ به دردبخور پیداکنند. قسمشان می‌دادم که: «تو رو خدا پیدا کنین، اگه برم دیگه این طرفا پیدام نمی شه ها!» خلاصه به بدبختی یک رگ پیدا شد. خوشحال بودم که ناگهان دستگاه کنار تختم شروع کرد به بوق زدن. پرسیدم: «تموم شد؟» پرستار گفت: «نه بابا، خون نمیاد. مشت کن... شل کن... ول کن...» نگران این بودم که نکند کارم راه نیفتد. خانم پرستار هم عرق‌ریزان دنبال رگ می گشت و هی معذرت می‌خواست که «داری اذیت می شی و دفعه اول با خاطره بد از این جا نری». جالب این بود که بقیه تخت‌ها می‌آمدند و هنوز نخوابیده کیسه را پرمی‌کردند و می‌رفتند. ولی من به اندازه یک عمل قلب باز، دراز کشیده‌بودم تا چند قطره خون از رگم بیرون بیاید! دستگاه وسط بوق زدن، صدایش قطع شد. خوشحال پرسیدم: «خونم راه افتاد؟» خانم پرستار گفت: «نه بابا، صداشو قطع کردم که استرسی نشی!» فایده‌ای نداشت. پرستار سوزن را بیرون کشید. یواشکی به کیسه نگاه کردم. نصفش پر شده بود. گفتم بسه؟ گفت نه، 100 سی‌سی شده. گفتم: «خب بیاین بقیه‌شو از این دستم بگیرین.» گفت: «از اون یکی باید 400 تا بگیرم که دیگه جونش رو نداری، برو 3 ماه دیگه بیا.» کیسه یخ آورد و روی دستم گذاشت. پانسمان کرد و گفت فلان کار را بکن و نکن تا کبود نشود. پرسیدم: «حالا این‌قدر به درد کسی می‌خوره؟» ‌جوری گفت «حالا...» که فهمیدم به درد نمی‌خورد. پرستار در حالی که مواظب بود ناگهانی بلند نشوم و حالم بد نشود، ‌گفت: «همین‌قدر هم برای بدنت مفیده، برو.» در حالی که اصلا چیزیم نبود، ‌گفتم: «من که برای سلامتی خودم نیومده بودم، می‌خواستم خونم به ‌درد بیمارها بخوره.» پرستارها تشکر کردند و گفتند مهم نیت بوده. ناراحت و بااکراه خواستم بیرون بروم که گفتند برو اتاق پذیرایی کیک و آب میوه‌ات را بخور. گفتم: «نه مرسی، من که خون ندادم.» گفتند: «برو بخور!» گفتم: «پس اقلا اجازه بدین پول آب میوه و کیک و سوزن و کیسه و پانسمانی که برام حروم کردین رو بدم...» که دیگر حس کردم خیلی حرف می‌زنم! البته دفعه‌های بعد دستم را عوض کردم و خیلی راحت گذشت. حتی کندن چسب هم درد ندارد، اصلا نترسید.