روزنامه جوان
1403/05/09
«اقدام راهبردی» از قوانین مترقی تاریخ صیانت از منافع ملت است
جوان آنلاین: در شرایطی که دولت ایالاتمتحده به شکل خودسرانه و در شرایطی که مدتها بود ایران برجام را به شکل کامل اجرا میکرد، یک طرفه از این برنامه جامع اقدام مشترک خارج شد تا بار دیگر بدعهدی خود را به جهانیان ثابت کند. پس از این اقدام و با وجود سنگاندازی همه جانبه دولت امریکا، دولت ایران به شیوههای متفاوتی تلاش کرد تا به هر شکل ممکن از منافع برجام استفاده کند، در این شرایط مجلس شورای اسلامی قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از حقوق ملت ایران را به تصویب رساند. این قانون که مدتهاست توانسته مانع تجاوز بیشتر به منافع کشور شود، از ابتدا توسط دولت یازدهم و دوازدهم و برخی از مسئولان آن مورد حمله قرار گرفت و حتی در جریان انتخابات ریاست جمهوری توسط روحانی به عنوان بدترین قانون تاریخ جمهوری اسلامی ایران از آن یاد شد. «جوان» در گفتگو با حامد نیکونهاد، استاد حقوق دانشگاه شهید بهشتی ابهامات مطرحشده در خصوص این قانون را از نظر حقوقی مورد بررسی قرار دادهاست. در ابتدا بفرمایید زمان و ضرورت تصویب قانون راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از حقوق ملت ایران چه بود؟ قانون اقدام راهبردی در سال ۱۳۹۹ و در ابتدای کار مجلس یازدهم به تصویب رسید و همانطور که مشخص است بعد از حدود پنج سال از تصویب برجام این قانون به تصویب رسیدهبود. در واقع این قانون به نوعی واکنش دستگاه قانون گذاری و نمایندگان ملت در مجلس به نحوه اجرای برنامه جامع اقدام مشترک از سوی طرفهای غربی این توافق نامه و نوعی کنشگری فعال قوه مقننه بود برای اینکه ملت ایران بتواند از منافع این توافق بینالمللی برخوردار شود. اخیراً این قانون مورد هجمه قرار گرفته و حتی آقای روحانی این قانون را به عنوان «بدترین قانون در تاریخ جمهوری اسلامی ایران» توصیف کردهاند، به نظر شما به عنوان یک استاد حقوق آیا اصلاً میتوان ملاکی برای شناسایی بهترین و بدترین قوانین داشت و اگر چنین ملاکی هم وجود داشتهباشد، این قانون در چه بازهای از قوانین قرار میگیرد؟ اگر بخواهم به لحاظ حقوقی و صرف نظر از گرایشهای سیاسی پاسخ دهم، در ابتدا باید قانون خوب را تعریف کنیم و بگوییم چه ویژگیهایی دارد. مباحث مفصلی در ادبیات حقوق قانونگذاری وجود دارد که طبیعتاً نمیخواهیم اینجا وارد این مباحث تخصصی شویم، ولی اجمالاً قانون خوب قانونی است که بتواند مصلحت مورد نظر قانونگذاری را برای جامعه هدف تأمین کند، چون هر قانونی برای رسیدن به یک منفعتی و مصلحتی، رفع یک نیازی و تحقق یک مطلوبی وضع میشود، بنابراین قانون را با هدفش میسنجند و البته شاخصهایی برای این هدف هم استخراج میشود. به عنوان مثال در بند نهم سیاستهای کلی نظام قانونگذاری که در سال ۱۳۹۸ توسط مقام معظم رهبری ابلاغ شد، شاخصهایی برای قانونگذاری پیشبینی شده و طبیعتاً قانونی قانون مطلوب شناخته میشود که از این ویژگیها برخوردار باشد. از جمله مهمترین ویژگی این سیاستها، عبارت است از اینکه قانون قابل اجرا باشد، اجرای قانون قابل سنجش باشد، قانون به نیازهای واقعی جامعه معطوف باشد، قانون شفاف و مبتنی بر نظرات کارشناسی باشد، در بردارنده نگاه بلند مدت و ملی باشد و مواردی از این دست را داشته باشد و اینها از جمله مهمترین ویژگیهایی است که یک قانون را تبدیل به یک قانون مطلوب میکند و طبیعتاً اگر قانونی از این ویژگیها بی بهره باشد میتوان به آن قانون نامطلوب و بد گفت. این قانون اقدام راهبردی چقدر این ویژگیها را دارد؟ با توجه به مقدمهای که عرض کردم، به نظر میرسد این قانون اگر نگوییم بهترین قانون حتماً یکی از بهترین قوانین مصوب در تاریخ جمهوری اسلامی در حوزه صیانت از منافع ملت ایران در عرصه بینالمللی است. وقتی شما مواد نه گانه این قانون را مرور میکنید، میبینید مبتنی بر عزت، حکمت و مصلحت که همان اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی است، طراحی شدهاست و البته نکته بسیار مهم این است که این قانون به نوعی در امتداد آن قانونی است که در سال ۱۳۹۴ به هنگام تصویب برجام در شورای عالی امنیت ملی در مجلس به تصویب رسید که آن قانون اقدام متناسب و متقابل دولت جمهوری اسلامی ایران در اجرای برجام بود که در مهرماه سال ۱۳۹۴ به تصویب مجلس نهم رسید. در آنجا تکالیفی بر عهده دولت قرار داده شد که با رعایت آن تکالیف، دولت اجازه داشت که تعهدات برجامی را انجام دهد و البته بسیاری از مواردی که در قانون پیش بینی شدهبود توسط دولت وقت که متولی تصویب و اجرای برجام بود، رعایت نشد و نهتنها این قانون بلکه فرمان ۹ بندی رهبر انقلاب به هنگام امضای برجام نیز مورد توجه قرار نگرفت. امضای برجام یک امضای مشروط بود و موافقت رهبری با مصوبه شورای عالی امنیت ملی در خصوص تصویب برجام یک موافقت مشروط به ۹ بند بود که مفاد برخی از این بندها در قانون اقدام متناسب در سال ۱۳۹۴ آمده است و برخی هم در قانون اقدام راهبردی سال ۱۳۹۹ به آنها اشاره شدهبود. مجموعه این قوانین و فرمان رهبری برای صیانت از منافع ملی و حقوق ملت پیشبینی شدهبود و برای این بود که ملت ایران از رهگذر برجام طرفی ببندد و این نباشد که فقط ملزم به ایفای تعهداتی شود، ولی از منافع این موافقت بینالمللی برخوردار نباشد. به نظر میرسد قانون اقدام راهبردی و همینطور قانون اقدام متناسب و متقابل سال ۱۳۹۴ هر دو از قوانین مترقی و حاوی منافع ملت بودهاند. چرا رئیسجمهور وقت و دیگر سیاستمداران حامی برجام با این قانون مخالفت میکنند؟ به نظر میرسد یکی از دلایل این اتفاق به دلیل مشرب سیاسی آنها باشد، به هر حال خط سیری که در برجام طی شد با آن چیزی که در قوانین اشاره شده و همینطور در فرمان رهبری مشاهده میشود، متفاوت است، طبیعتاً این قوانین را قوانین مزاحمی در اراده سیاسی خودشان مییافتند که چنین به قانون اقدام راهبردی میتازند. آنطوری که در بعضی از اظهارات این دست تریبون داران مشاهده میشود، اینگونه بیان میکنند که، چون با تغییر رئیسجمهور امریکا در سال ۱۳۹۹ و روی کار آمدن رئیسجمهوری با حزبی متفاوت این امکان وجود داشته که ثمرات برجام عاید ملت ایران شود نباید چنین قانونی وضع میشد و نباید دست دولت برای امتیازدهی بیشتر بسته میشد و باید همان مسیر پنج ساله برجام ادامه پیدا کند، ولی خب ملت ایران در انتخابات مجلس یازدهم این رویکرد را به کرسی نشاندند که نحوه مواجهه با دنیا تغییر کند و نوعی مواجهه انجام شود که اگر برجام عایدی و فایدهای برای ملت و مملکت دارد، بتوان از آنها بهره برداری کرد. مجلس با تصویب قانون اقدام راهبردی یک اهرم قانونی با وجاهت بینالمللی در اختیار دولت وقت قرار داد. یعنی اینکه قانون مصوب مجلس به عنوان یک سند بالادستی برای همه قوای مجریه و دولتها در دنیا الزامآور است و به عنوان یک حجت و عذر قطعی حقوقی در خصوص ایفای تعهدات محسوب میشود. حال اگر دولتی در راستی عمل به قوانین داخلی خودش بر بیاید دیگر این امکان وجود ندارد که به لحاظ بینالمللی آن دولت را محکوم کرد و آن را ناقض تعهدات دانست، بلکه مجلس به عنوان یکی از قوای حاکمیتی و یک قوه مستقل مرکب از نمایندگان منتخب ملت اراده سیاسی خود را به شکل صریح در قالب قانون بدون هرگونه ابهام یا تفسیرپذیری و براساس نظرات کارشناسی با نگاه ملی اعلام کردهاست و این به معنای صدای ملت ایران است که دست دولت را در مذاکرات و چانهزنی در میان نهادهای بینالمللی پر میکند تا بتواند منافع ملت را با قوت بیشتری پیگیری کند. در شرایطی که همواره قانونگذار حکیم معرفی میشود، اصلاً این قانون و قوانین اینچنینی چه فرآیندی رو طی میکنند تا به صحن مجلس برسند؟ روال قانونگذاری به شکل مفصل در آیین نامه داخلی مجلس مبتنی بر قانون اساسی پیش بینی شدهاست ولی به هر حال سرآغاز یک قانون، یا طرحی است که نمایندگان مجلس میفرستند یا لایحهای است که دولت برای طی فرآیند تصویب به مجلس ارائه میکند و در مواردی که دولت لایحه ند هد و نخواهد که بدهد، نمایندگان مردم در مجلس این اختیار قانونی را دارند که از ظرفیت کارشناسی مجلس در تعاملات با نهادهای دولتی بهره ببرند و طرح قانونی متناسبی را ارائه کنند و بعد از طی فرآیندها کارشناسی در کمیسیونهای تخصصی و کار گروهها نهایتاً در صحن علنی مجلس آن را به تصویب برسانند و بعد برای رسیدگی و اظهارنظر برای شورای نگهبان ارسال کنند. قانون راهبردی نیز مانند سایر قوانین این مسیر را طی کردهاست و البته هر چند طبیعی است که هیچ قانونی بی عیب و نقص نیست و طبیعتاً دستپخت بشر بدون ایراد و اشکال نخواهد بود، اما مهم رویکرد کلان و مهمترین مفاد و محتوای این قانون است که قابلدفاع به نظر میرسد. چقدر این بیان آقای جهانگیری در پی تصویب این قانون که آن را «دخالت در اختیارات شورای عالی امنیت ملی و دخالت در قوه مجریه» میداند از نظر شما مسموع است؟ پاسخ اجمالی و ساده این مسئله این است که در نظام ما قوانین مصوب مجلس از جهت اینکه مغایر با قانون اساسی و موازین شرعی نباشند و برای اینکه اعتبار پیدا کنند باید به تأیید شورای نگهبان برسند و در مورد قانون اقدام راهبردی این اقدام هم در مورد قانون اقدام متقابل و متناسب سال ۹۴ و هم در خصوص قانون اقدام راهبردی به درستی رعایتشده و مصوبه مجلس برای شورای نگهبان ارسال شده و شورای نگهبان آن را سنجیده است. اگر شورای نگهبان تشخیص میداد مجلس به اختیارات شورای عالی امنیت ملی یا اختیارات اجرایی قوه مجریه دست اندازی کرده حتماً اعلام مغایرت میکرد و اجازه تصویب آن را نمیداد ولی هر دو این قوانین به تأیید شورای نگهبان رسیده و تأیید شورای نگهبان به این معناست که از نظر مرجع قانونی پاسداری از قانون اساسی قانون اقدام راهبردی در چارچوب اختیارات مجلس به تصویب رسیدهاست. صرفنظر از این وقتی شما به محتوای قانون اقدام راهبردی نگاه میکنید میبینید که در موارد متعدد به مصوبات شورای عالی امنیت ملی و فرامین رهبری ارجاع داده و در همان چارچوب و مسیر الزامات و تعهداتی را برعهده قوه مجریه و دولت مقرر کردهاست. اساساً مجلس به عنوان نهاد اختصاصی و تخصصی قانونگذاری مطابق قانون اساسی این صلاحیت را دارد که در عموم مسائل در حدود مقرر در قانون اساسی برای وضع قانون اقدام کند و محدود کردن این اختیارات مجلس نیازمند دلیل است که چرا مجلس اجازه ندارد در این مسئله قانونگذاری کند و به نظر میرسد در این زمینه هم مجلس در چارچوب اختیارات خود عمل و موردی از مداخله در حوزه اختیارات شورای عالی امنیت ملی یا قوه مجریه دیده نمیشود. با توجه به اینکه براساس ماده ۹ قانون اقدام راهبردی مستنکفین از اجرای آن به مجازات تعزیری محکوم میشوند و از آنجایی که کمیسیون اصل ۹۰ مجلس در خرداد ۱۴۰۱ با انتشار گزارشی، آقایان روحانی و صالحی را به عدم اجرای عامدانه این قانون متهم کرد الان قوه قضائیه باید در این خصوص چه اقدامی انجام دهد؟ درست است که در ماده ۹ قانون اقدام راهبردی آمده که «مستنکفین از اجرای این قانون به تناسب امتناع یا ممانعت از اجرا به مجازات تعزیری درجه دو تا پنج قانون مجازات اسلامی محکوم میشوند.» ولی مرجع تشخیص اینکه کدام مسئول یا کدام مقام موظف قانونی از اجرای قانون استنکاف کرده طبیعتاً مرجع قضایی است. ماده ۸ قانون اقدام راهبردی مسئول اجرای صحیح و کامل قانون را رئیسجمهور، مقامات و مدیران مربوط به دستگاه اجرایی ذیربط میداند که به حسب مورد وزارت امورخارجه، سازمان انرژی اتمی یا دیگر نهادهای مسئول و ذیربط قانونی هستند که البته در رأس آنها رئیسجمهور مسئول است، حالا چنانچه اثبات شود که رئیسجمهور از انجام این وظیفه خود استنکاف کرده یا مانع از اجرای قانون شده به تشخیص مرجع قضایی مجازات قانون در خصوص او و دیگر افراد اعمال خواهد شد. حال گزارش نهادهای دیگر از جمله کمیسیون اصل ۹۰، کمیسیون اختصاصی یا دیگر نهادها میتواند به عنوان یک شکایت یا اعلام جرم تلقی میشود و نمیتواند به عنوان تعیین حکم محکومیت قلمداد شود. قوه قضائیه البته وظیفه رسیدگی نسبت به اتهامات واصله در مورد انواع مقامات، نهادها و اشخاصی دارد که در این زمینه مسئولیت داشتند و در صورتی که احراز کند و تشخیص دهد که هر یک از تکالیف قانون اقدام راهبردی توسط هرکسی مورد تخطی، استنکاف، امتناع یا حتی ممانعت از اجرا صورت گرفته طبیعتاً مجازات قانون مقرر را مورد حکم قرار خواهد داد. اگر نکته دیگری به نظر شما میرسد که باید گفته شود، استفاده میکنیم. در پایان به نظر من باید جایگاه مجلس را به عنوان نهاد قانونگذاری که اراده متشکل یا متمرکز مردمی را ابراز میکند، به رسمیت بشناسیم، یعنی نباید این تلقی وجود داشتهباشد که دولت، چون میداندار اداره کشور مثلاً در حوزه دیپلماسی یا دیگر امور با ماهیت بینالمللی است، پس مجلس نباید هیچ دخالتی انجام دهد و نباید به عنوان تصمیمگیر وارد این حوزه شود. این یک تلقی اشتباه است و اساساً قانونگذاری از جانب مجلس به معنای مداخله تأثیرگذار در نحوه اداره کشور و پیشبرد امور است. قانون ابزار در اختیار مجلس مرکب از نمایندگان مردم است. همانطور که قوه مجریه ابزارهایی مانند آیین نامه، انعقاد معاهدات بینالمللی، مذاکره، انواع ارتباطات دیپلماتیک را در اختیار دارد، مجلس هم براساس قانون اساسی ابزارهایی را در اختیار دارد که یکی از مهمترین این ابزارها نیز همین قانونگذاری است و اتفاقاً این قانونگذاری میتواند به کمک دولتها بیاید؛ یعنی دولت و رئیسجمهور میتواند در عرصه بینالمللی با سر افراشته به قانون مصوب مجلس کشورش استناد و این را بیان کند، چون قانون چنین چیزی را مقرر کردهاست ما فلان کار را انجام میدهیم یا انجام نمیدهیم، بنابراین قوانین مانع نیستند، بلکه ابزاری هستند که میتوانند کمک کار دستگاه دیپلماسی واقع شوند.
سایر اخبار این روزنامه
شرط موفقیت دولت چهاردهم
بالاخره آخرین شانس نظام کیست؟!
هشدار پزشکیان به ماکرون
توهین شرق به پزشکیان: نباید زیاد حرف بزنید!
«اقدام راهبردی» از قوانین مترقی تاریخ صیانت از منافع ملت است
تنفیذ، تلفیق شعر و موسیقی و اقتصاد
حزبالله تلآویو را موشکباران خواهد کرد
تابوی سلاح هستهای برای ایرانیان شکسته شده است
قهرمانان واقعی المپیک
فضای مجازی آفت کاروان ایران
رأی به تداوم «چاویزمو»
بیاعتنایی به دو قطبیها ضرورت نیل به منافع ملی