سازه محبوب شهر زیر سایه تهدید
[ حمیدرضا خالدی] هفته گذشته نامهای از سوی چند تن از معماران مشهور کشور خطاب به شهردار تهران منتشر شد که با واکنشهای زیادی در رسانهها و فضای مجازی همراه بود. در این نامه، امضاءکنندگان ضمن هشدار در مورد وضعیت ایمنی برج میلاد از علیرضا زاکانی خواسته بودند تا هر چه سریعتر تیمی را برای تعیین وضعیت فنی این برج مشخص کند. آنها حتی اعلام کرده بودند که داوطلبانه و بدون طلب حتی یک ریال میتوانند این پایش را انجام دهند. عباس زرکوب، مدیرعامل و مؤسس شرکت یادمان سازه، مجری طرح برج میلاد شاخص مرکز ارتباطات بینالمللی تهران و مسئول برپایی و مدیر طرح ایجاد برج میلاد یکی از امضاءکنندگان این نامه بود. گرچه طی چند ساله قبل و بعد از گودبرداری عظیمی که بهخاطر ساخت یک سازه جدید در کنار مرکز همایشها صورت گرفت، بارها کارشناسان نسبت به خطراتی که ایجاد این گود عظیم بهدنبال دارد، هشدار دادهاند، اما لحن و جملات بهکار رفته در نامه این سه معمار ایرانی که هم اینک دو نفر از آنها در خارج از کشور بهسر میبرند، میتواند درخور توجه باشد. به همین بهانه و با توجه به اهمیت موضوع و زوایای مختلفِ این سازه ملی، «شهروند» گفتوگویی با زرکوب انجام داده که در نوع خود قابل تامل است، گفتوگویی در مورد «چرایی» نگارش این نامه و خطرات احتمالیای که برج میلاد را تهدید میکند.
چند روزی است که نامهای در رسانهها و فضای مجازی خطاب به شهردار تهران، دستبهدست میشود که امضای شما و دو تن دیگر از معماران مطرح کشور پای آن است. در این نامه ادعا شده که باید هر چه سریعتر وضعیت استحکامی و ایمنی برج میلاد بررسی شود. این مسئله باعث شده تا شایعات فراوانی در مورد خطرناک بودن وضعیت این نماد ملی کشور در بین افکار عمومی منتشر شود. میخواستم از شما بهعنوان یکی از امضاءکنندگان این نامه سؤال کنم که واقعا وضعیت اینقدر بحرانی است؟ و اصولا چه عامل یا عواملی باعث شد تا شما چنین نامهای را بنویسید؟
قبل از اینکه به سؤال شما پاسخ دهم باید کمی به عقبتر برگردیم. یعنی فلسفه ساخت این برج. پیشنهاد ساخت این برج در سال 1371توسط بنده مطرح شد و مطالعات در مورد آن در سال 75-74تکمیل شد. آنهم با شعار تعامل سازنده با جهان، چراکه براساس طراحیهای صورتگرفته، برج میلاد شاخص مجموعه مرکز ارتباطات بینالمللی تهران میشد. به زبان دیگر قرار بود یک مرکز تجارت الکترونیک بینالمللی باشد نه یک مرکز تجاری و فتح بابی باشد برای ورود به WTO و تسهیل در ارتباطات جهانی اقتصادی. برای همین این مجموعه از بخشهای مختلفی تشکیل میشد، ازجمله مرکز همایشهای بینالمللی و یک هتل 5ستاره. خلاصه... بعد از کشمکشهای بسیار، برج بهعنوان شاخص این مجموعه و مرکز بینالمللی تهران ساخته شد تا نیازهای مخابراتی، تلویزیونی تهران و مناطق اطراف را برآورده کند ولی بقیه بخشهای این مجموعه یا ساخته نشد یا ناقص ساخته شد. مثلا مرکز همایشهای کنونی، آن چیزی نیست که در نقشه مصوب آن طراحی شده بود یا پارکینگ آن، جای دیگری بود، ولی مشکل اصلی از جایی شروع میشد که بحث ایمنی به میان میآمد.
خب مگر محاسبات مرتبط با ایمنی و تجهیزات موردنیاز برای آن درنظر گرفته نشده بود؟
چرا... اتفاقا همه اینها انجام شده بود. مثلا ما در ساخت برج و در بدنه آن مانند همه سازههای بزرگ دنیا، تجهیزاتی را نصب کرده بودیم که وظیفه آنها بررسی حرکت و فعل و انفعال سازه و خاک و تغییرات آن یا حتی تغییرات خود بتنِ سازه بود. حتی تجهیزاتی در آن کار گذاشتیم که تنشهای آرماتورهای داخل بتن را اندازهگیری و گزارش میکرد و این دادهها همگی به اتاقی که زیر برج تعبیه شده بود، ارسال میشد تا کارشناسان آنها را بررسی و هر 6ماه یکبار گزارشی را آماده کنند. دستگاههایی به نام «پیلار» هم در اطراف برج کار گذاشته شد تا شرایط برج را بررسی کند که تعداد زیادی از آنها در محوطه کار گذاشته شده بود. حتی روی بدنه برج هم ابزاری برای سنجش عمود بودن آن نصب شد. گذشته از اینها یک دستگاه شتابنگار هم توسط مهندس معینفر طراحی شد تا ارتعاشات مرتبط با زلزله را بررسی کند.
اینها که خیلی خوب است. بدینترتیب هرگونه خطری که برج را تهدید کند، این ابزارها آنها را نمایش میدهند!
دقیقا، اما مشکل از جایی شروع میشود که بدانید این دستگاهها هیچکدام به مرکز اطلاعاتی که زیر برج تعبیه شده بود، وصل نشدند! یعنی از همان ابتدا هیچکدام کار نمیکنند! حتی برخی از آنها ناپدید شدهاند مثل همان دستگاه شتابنگار یا دستگاههای «پیلار».
مگر چنین چیزی ممکن است؟ پس چه شد که شما در مورد ایمنی این سازه احساس خطر کردید و به شهردار نامه نوشتید؟
همانطور که میدانید طی یک اقدام شتابزده سالها قبل در قسمت شمال مرکز همایشها، یک گودبرداری عظیم صورت گرفت تا توسط یکی از نهادها در آنجا مرکزی تجاری ساخته شود. درحالیکه طراحی مجموعه به شکل یک مجموعه ارگانیک و هماهنگ دیده و همه اجزای آن محاسبه شده بود. ولی حالا این گودبرداری باعث شده تا هر لحظه امکان رانش خاک و زمین بهوجود آید. البته آمدهاند دیوارههای بتنی داخل آن را ساختهاند تا مثلا جلوی رانش و فروریزش خاک را بگیرند اما این از لحاظ فنی، اقدامی کارآمد محسوب نمیشود. از سویی مطلع شدیم که بخشی از دیوارها و کف مرکز همایشها ترک خورده است. این موارد باعث شد تا در دوره مدیریت دکتر حناچی بهعنوان شهردار، طی نامهای به ایشان درخواست کنیم تا از تغییرکاربری در این برج جلوگیری شود. اتفاقا وی نیز به سرعت دستور توقف، ایمنسازی و چارهاندیشی برای این گود را داد ولی عمر مدیریتش به تکمیل آن قد نداد، اما باز هم مسئله را رها نکردیم. آنهم به دو دلیل.
دو دلیل؟ یعنی به جز ایمنی دلیل دیگری هم داشتید؟
بله. ما معتقدیم برج میلاد که قرار بود به یک مرکز مبادله بینالمللی ملی بدل شود به یک مرکز سوداگری و درآمدزایی صرف بدل شده است. مثلا اصلا پله برقی جلوی برج در طراحی اولیه وجود ندارد یا اینهمه غرفه، شهربازی و... در آن دیده نشده بود، چراکه طراحان آن معتقد بودند شأن و منزلت این مجموعه بسیار عظیمتر از چنین فعالیتهای اقتصادی کوچکی است. این موضوع به حدی جدی بود که زمان ساخت آن، ما از وزارت بازرگانی، وزارت ارشاد، وزارت مخابرات مجوز و مشاورههای بسیاری گرفتیم و صداوسیما هم یک پای قضیه بود. اما در حال حاضر، این مجموعه فقط به یک مجموعه گردشگری نهچندان قوی و یک بازارچه بیهویت بدل شده است که نشانهای از آن مرکز ملی اولیه در آن دیده نمیشود!
نکته قابل تامل این است که بعد از انحلال شرکت یادمان سازه که این برج را ساخته بود، تمام اسناد، نقشهها و... آن نیز مفقود شدند و هیچکس نمیداند آنهمه تحقیق و پژوهشِ ارزشمند شرکتهای داخلی و خارجی در مورد ابعاد مختلف برج چه شدند؟!
قسمت مخابراتی و تلویزیونی برج چطور؟ آن قسمت همانطور که طراحی شده، تکمیل شد؟
تا جاییکه میدانم حدود 50درصد کامل شده است. چون اگر نبود الان تلویزیونِ من و شما همچنان برفک داشت.
و یک سؤال دیگر. برج میلاد تا چه حد در برابر زلزله مقاوم است؟
این برج برای یک دوره هزار ساله طراحی شده است و تابآوری قابلقبولی در برابر زلزله دارد.
مثلا تابآوری در برابر زلزله 8ریشتری را هم دارد؟
بله.
به خاطر دارم که چند سال قبل یکباره خبری منتشر شد که برج میلاد انحراف پیدا کرده یا به زبان ساده، کج شده است. این موضوع واقعیت داشت؟
نه. به هیچ وجه. آن موضوع بیشتر یک شوخی بود. در طول سالهای گذشته از این حرفهای بیپایه و اساس زیاد گفته شده است. مثلا عدهای شایع کرده بودند که یک هیأت ژاپنی به ایران آمده و گفته است وقتی ما برج مخابراتی در کوههای شمال تهران داریم، نیازی به برج میلاد نبوده است. درحالیکه اصلا چنین چیزی صحت ندارد چون دکلی که در ارتفاعات تهران هست بنابر دلایل فنی و کوههای اطراف آن نتوانسته نیازهای مخابراتی تهران را برطرف کند.
ولی این مسئله را نمیشود رد کرد که برج میلاد نزدیک یک گسل زلزلهای قرار دارد!
بله. ما در زمان طراحی و بررسی مکان برج، این مسئله را نیز مدنظر قرار دادیم. اصولا در همه ساختوسازهای این چنینی، وضعیت گسلها نیز بررسی میشود چون صرف اینکه سازه روی یک گسل باشد، نمیتواند دلیلی برای توقف آن پروژه باشد، بلکه باید بررسی شود که آیا با وجود گسل میتوان سازه را بهگونهای ساخت که مشکلی پیش نیاید؟ برج میلاد هم در نزدیکی گسلی به نام F6قرار دارد. اما این گسل بهگونهای است که ما از قابلیت «فنریت» آن برای طراحی خود برج استفاده کردیم تا تابآوری آن را بیشتر کنیم. مطالعات مربوط به طراحی برج میلاد بعد از اینکه توسط مهندسان ایرانی انجام شد همگی توسط سه شرکت همکار ما در فرانسه، کانادا و یک شرکت انگلیسی مستقر در استرالیا نیز دوباره بررسی و تأیید میشد. درواقع میخواهم بگویم گسلی که برج میلاد روی آن قرار دارد هیچ تأثیری روی طول عمر و مقاومت آن ندارد.
با تمام این تفاصیل هنوز یک سؤال اساسی باقی میماند. اینکه وقتی شما به شهردار تهران نامه میزنید، شاید به این معنا باشد که حتما خطر قریبالوقوعی، برج را تهدید میکند. میخواهم بدانم واقعا همینطور است و وضعیت برج بحرانی است؟ چون در این چند روزه حتی شایعاتی در فضای مجازی منتشر شده که برخی مدعیاند حتی امکان فروریزش برج هم وجود دارد.
بگذارید جواب شما را اینگونه بدهم؛ اگر در زمینه بهرهبرداری، نگهداری و رصد فنی برج، تمهیداتی که در ابتدای طراحی و ساخت آن تعبیه نشده، فعال نشوند و به دادههای آنها توجه نشود، حتما برج و بهخصوص مرکز همایشهای آن با مخاطراتی جدی مواجه خواهد شد. برای همین هم بود که ما بهمن ماه سال گذشته این نامه را نوشتیم.
بهمن ماه؟ پس چرا الان این نامه منتشر شده است؟ یعنی در طول این مدت، شهرداری اقدامی در مورد ادعای شما و بررسی آن نکرده است؟
نه متأسفانه... ما از همان موقع بارها تلاش کردیم تا این نامه را به آقای زاکانی برسانیم، ولی نمیدانم چرا اطرافیان ایشان نمیگذاشتند نامه به وی برسد. در نهایت یکی از کسانیکه نامه را امضا کرده بود با توجه به وضعیت برج، آن را در فضای مجازی منتشر کرد که با انعکاس زیادی همراه بود. اینجا بود که مسئولان برج میلاد تماس گرفتند و قرار شده تا در هفته جاری جلسهای در این زمینه داشته باشیم که امیدوارم جلسه مفیدی باشد و شهرداری را وادار کند تا هر چه زودتر برای خطرات احتمالی بعدی که این برج را تهدید میکند، فکری بکند!
توضیح
در پیگیری های خبرنگار«شهروند» در خصوص اینکه چرا از بهمن ماه سال گذشته ، این نامه به دست زاکانی نرسیده و یا اینکه چرا اقدامی در این خصوص انجام نشده، روابط عمومی شهرداری تهران ضمن اظهار بی اطلاعی از روند پیگیری این نامه اعلام کرد که باید موضوع را بررسی کند و بهتر است ما ماجرا را از برج میلاد پیگیری کنیم. به همین دلیل خبرنگار «شهروند» برای اطلاع از کم و کیف مساله، با روابط عمومی برج میلاد تماس گرفت اما آنها نیز اعلام کردند که باید اطلاعات مربوط به سرنوشت این نامه را از مدیر عامل دریافت کرده و سپس پاسخ دهند. با این حال، شهروند آماده است تا در راستای رسالت اطلاع رسانی و تنویر افکار عمومی، توضیحات مسئولان مربوطه در این زمینه را منعکس کند