محمد سرور رجایی؛چریک نستوه زبان و ادب فارسی

شخصیت محمدسرور رجایی را چگونه توصیف می‌کنید؟
ایشان یک شخصیت جامع الاطراف داشت که از چندجهت برجسته بود. بعضی‌ها فقط شاعر هستند؛ بعضی‌ها فقط نویسنده‌اند؛ بعضی‌ها مستندساز و...   ایشان در همه حوزه‌های فرهنگی کار کرده بود و به اندازه چند نفر بود؛ هم شاعر بود، هم برای کودک و نوجوان نشریه چاپ می‌کرد، هم درباره ادبیات مشترک تحقیق می‌کرد. در عین حال بسیار احساس مسئولیت بالایی داشت و هرجا احساس می‌کرد کاری روی زمین مانده، شانه از زیر کار خالی نمی‌کرد. او از کار برای ادبیات و فرهنگ خسته نمی‌شد. خیلی‌ها استعداد دارند، ولی پشتکار و احساس مسئولیتِ لازم را ندارند. ایشان زندگی‌اش را وقف این کار کرده بود؛ یعنی فعالیت و مشغله دیگری نداشت و هرچه بود، کار فرهنگی بود. سرور رجایی از این جهت شخصیت کم‌نظیری بود.

خیلی‌ها ایشان را نماد دوستی ایران و افغانستان می‌دانند. ایشان در پیوند این دو ملت چه نقشی داشتند؟


 ایشان به این دوستی به عنوان یک نگرش فکری باور داشت. او این باور را بر اساس دو مولفه عمیق فرهنگی و زبانی و عقیدتی داشت؛ از طرفی روی همزبانی دو ملت تاکید می‌کرد و از طرفی بر روی مشترکات اعتقادی و هم‌جبهه بودن در جهان. ویژگی دیگر ایشان این بود که یک رویکرد کاملا سازنده داشت و به فکر استفاده از فرصت‌ها بود. بسیاری از مواقع کسانی از جامعه مهاجر هستند که می‌خواهند برای مهاجران کاری بکنند، ولی بیشتر این علاقه را در شکل انتقاد کردن از دشواری‌ها و سختی‌ها صرف می‌کنند که این کمکی به پیشرفت نمی‌کند. بلکه آن‌چه کمک می‌کند این است که شما در جهت مثبت عمل‌گرا باشید و بخواهید وجوه مشترک را زنده کنید تا مردم خودشان ببینند و احساس پیوند کنند. نه این که فقط انتقاد کنید که چرا همدل و همسو نیستید.

درباره فعالیت‌های زنده‌یاد رجایی در پاسداشت زبان فارسی بگویید.
سرور رجایی خدمت بزرگی به ادبیات کرد. وقتی که ما بخواهیم زبان فارسی را تقویت کنیم، باید برای ادبیات هم کار کنیم. بدون کار بر روی ادبیات فارسی، نمی‌توان برای زبان فارسی کاری کرد و صرفاً کاری علمی و خشک خواهد بود. سرور رجایی هم در حوزه ادبیات خیلی کار می‌کرد و هم در شعر و داستان و هم در حوزه ادبیات کودک و نوجوان و هم از مسئولان خانه ادبیات افغانستان بود. ایشان و دوستانش جشنواره‌های قند پارسی را برگزار می‌کردند و این‌ها در  واقع خدمات مهمی برای ادبیات بود و وقتی خدمت برای ادبیات فارسی است، در جهت پاسداشت زبان فارسی هم هست.

زنده‌یاد سرور رجایی در جهت پیوند دو ملت ایران و افغانستان گام‌های بلندی از جمله در زمینه نهادینه کردن مفهوم «خون‌شریکی» برداشت. درباره این جنبه از فعالیت ایشان بیشتر توضیح دهید.
واقعیت این است که محمدسرور رجایی را بیشتر با پژوهش‌ها و پرداختن به خاطرات جهاد می‌شناسیم و کارهایش درباره مفهوم خون‌شریکی قابل توجه بود. یکی از آثار ایشان، کتاب «وطن‌دار» است که خاطرات جمعی از مهاجران افغانستان در ایران را در برمی‌گیرد. خیلی از دوستان ایرانی به من گفته‌اند هرکدام از مسئولان ایرانی بخواهد برای افغانستان کار کند، شایسته و لازم است که این کتاب را بخواند. کتاب دیگر رجایی «از دشت لیلی تا جزیره مجنون»، شامل خاطرات رزمندگان افغانستانی در جنگ تحمیلی است که کار مهمی بود. هیچ کس به اندازه سرور رجایی بر مفهوم خون‌شریکی و مشترکات ایران و افغانستان کار نکرده است. وقتی به من گفت می‌خواهم درباره این موضوع کار کنم، تصور نمی‌کردم کتاب حجیمی باشد. ولی وقتی کار تمام شد، دیدیم که چه تعداد سرمایه عظیمی در این زمینه بوده که خیلی‌‌هایشان دیگر در دسترس نیستند.

رجایی، حلقه وصل اهل ادب ایران و افغانستان
مصطفی محدثی خراسانی که سابقه دوستی و همکاری دیرینه با زنده‌یاد محمدسرور رجایی در حوزه هنری دارد، درباره دوران آشنایی با این چهره فرهنگی و خاطراتش از او می‌گوید: «در همان سال‌های اول که از مشهد به تهران آمدم، با ایشان آشنا شدم. من مسئولیت مجله شعر را در حوزه هنری داشتم و ایشان متولی دفتر ادبیات افغانستان بودند. تواضع، فروتنی، پشتکار و مهربانی ایشان به دلم می‌نشست و خیلی زود با هم دوست شدیم. من در اکثر برنامه های فرهنگی در تهران سعی می‌کردم به کمک آقای رجایی، اهل ادب افغانستان را دعوت کنم. از جمله وقتی سه دوره دبیری کنگره شعر برای شهید مطهری را به عهده داشتم، آقای رجایی خیلی به من کمک کرد و حدود 50 نفر از اهالی ادبیات افغانستان را برای این سه دوره کنگره دعوت کرد. آن وجود نازنین هم حلقه وصل ادب افغانستان و مهاجران بود و هم حلقه وصل جامعه ادب ایران و افغانستان. جای خالی ایشان را کسی دیگر نتوانست پر کند. آقای محمد کاظم کاظمی قبلا در مشهد این نقش را داشته‌اند، ولی جایگاه ایشان به دلیل تسلط بر حوزه تمدنی زبان فارسی بیشتر نخبگانی است. آقای رجایی به میدان آمده بود و با کار میدانی و وقت گذاشتن و رابط شدن برای تسهیل بعضی مشکلات مهاجران، نقشی را ایفا کرد که دیگر مانند ایشان کسی را ندیدم».
مصطفی محدثی خراسانی، تلاش زنده‌یاد رجایی در رفع مشکلات افغانستانی‌ها در ایران و نیز تبیین جایگاه آن‌ها در جنگ تحمیلی را مقدس می‌داند: «دغدغه آقای رجایی مقدس بود. او تلاش می‌کرد برخی سوءتفاهم‌هایی را که بین افغانستانی و ایرانی‌ها به وجود می‌آمد، رفع و دل‌ها را به هم نزدیک کند و به همین دلیل هم به سراغ موضوع نقش افغانستانی‌ها در جنگ تحمیلی و آن کتاب ارزشمند(از دشت لیلی تا جزیره مجنون) رفت».