تروراسماعیل هنیه، شلیک به صلح

  حدیث   روشنی
فعل و انفعالات منطقه در روزهای اخیر وارد ابعاد جدیدی شده است. این فعل و انفعالات با تهاجمات اخیر اسرايیل به نقاط مختلف و با هدف گیری اعضای جبهه مقاومت منطقه را بیش از هر زمان دیگری درگیر تنش‌ها و تنازعات گسترده‌تری کرده است. از حملات تل‌آویو به انصارالله یمن و حزب‌الله لبنان و مقر حشدالشعبی عراق تا آخرین اقدام این رژیم یعنی ترور شهید اسماعیل هنیه در خاک تهران. این اقدام در اولین روز آغاز به کار دولت چهاردهم صورت گرفته است. با توجه به متغیرهای مهمی که در این زمینه وجود دارد گمانه‌زنی‌ها و تحلیل رسانه‌های جهان وارد مسیر جدیدی شده است که این گمانه‌زنی‌ها حول دو مولفه استوار است؛ اولین مولفه سرنوشت مذاکرات صلح است که با این تحولات اخیر باید دید وارد چه مرحله‌ای خواهد شد و دومین مولفه پاسخ احتمالی اسرايیل به خونخواهی جبهه مقاومت در قبال ترور اعضای مهم آن است. به منظور بررسی و تحلیل معادلات تازه خاورمیانه آن هم بعد از عبور اسرايیل از خطوط قرمز، روزنامه اعتماد با نصرت‌الله تاجیک دیپلمات پیشین و قاسم محبعلی مدیرکل اسبق خاورمیانه و شمال آفریقا در وزارت امور خارجه ایران و کوروش احمدی دیپلمات سابق ایران در سازمان ملل و حسین ربیعی کارشناس مسائل خاورمیانه گفت‌و‌گو کرده است.
 
نصرت الله تاجیک:


نتانیاهو مذاکرات صلح را ترور کرد!
نصرت‌الله تاجیک، دیپلمات پیشین در پاسخ به سوال‌ها در باب پیامدهای ترور اسماعیل هنیه برای ایران و خاورمیانه گفت: این اقدام در یک زمان خاصی انجام شده است، بنابراین پیام ویژه‌ای نیز دارد. باید ترور شهید اسماعیل هنیه را براساس دو مولفه زمان و مکان تحلیل کنیم. یادمان نرود نتانیاهو در سفر به امریکا و طی سخنرانی در کنگره ایران را هدف قرار داده بود. سخنان او که با تشویق ممتد و مکرر نمایندگان حاضر همراه شد معلوم بود منجر به تشدید تنش‌ها در منطقه خواهد شد و این اتفاق نیز افتاد. در شرایطی که نتانیاهو تحت فشارهای داخلی و بین‌المللی قرار دارد به نوعی منطقه را به سرنوشت سیاسی خود گره زده است، چراکه اگر حتی جنگ غزه هم تحت هر شرایطی به پایان برسد او چند پرونده باز قضایی در اسرايیل دارد. لذا تلاش نتانیاهو این است که منطقه در آشوب باشد تا بتواند از حامیان خود و مخصوصا امریکا پشتیبانی همه‌جانبه بگیرد. با لحاظ کردن گزاره‌هایی که در بالا بدان اشاره شد باید گفت که ترور شهید هنیه در تهران حامل پیام ویژه‌ای است اما به اعتقاد من هنوز به سمت یک جنگ منطقه‌ای حرکت نمی‌کنیم. چرا که اولا ایران دست اسرايیل را خوانده است و امریکا و اروپا فعالیت‌های میانجی‌گرایانه‌شان را آغاز کردند تا جنگ گسترش پیدا نکند. از طرفی وزرای دفاع و امور خارجه انگلیس به قطر رفته‌اند و از سویی وزیر خارجه امریکا با نخست‌وزیر قطر مذاکراتی داشته است که مقداری جو منطقه را تلطیف کنند. ایران با اینکه خواهان تنش نیست اما نمی‌تواند، کنش اسرايیل را بی‌پاسخ بگذارد اما اینکه پاسخ تهران در چه سطحی باشد نیز مهم است. بنابراین اکنون نباید این سناریو را محتمل دانست که در حال حرکت به سمت یک جنگ فراگیر منطقه‌ای هستیم. هنوز برای رسیدن به این نقطه زود است. به عقیده من اگر اشتباه محاسباتی رخ ندهد یک درگیری محدودی رخ خواهد داد. البته گروه‌های مقاومت عکس‌العمل بیشتری نشان خواهند داد.
تاجیک در این باره که سرنوشت مذاکرات با توجه به تشدید درگیری‌های اخیر چه خواهد شد‌،گفت: ترورشهید اسماعیل هنیه ، متاسفانه قضیه غزه را که هنوز زیر بمباران‌های روزانه اسرايیل است، تحت‌الشعاع قرار داده و در مورد سرنوشت مذاکرات فلسطینی‌- اسرايیلی اگر‌چه امریکا خواهان از سر‌گیری رایزنی‌های صلح است و اسرايیل هم اعلام کرده به مذاکرات و آزادی گروگان‌ها متعهد است اما این موضع‌گیری‌ها بیشتر به شوخی شبیه است. از یک‌سو نتانیاهو چهره‌ای که رهبری رایزنی‌ها را عهده‌دار است، ترور کند و از طرف دیگر بر خواست خود برای تحقق صلح تاکید دارد. پس مذاکرات صلح غزه به واسطه همین پارادوکس‌ها عملا به محاق رفته است. هرچند که نتانیاهو هم خیلی علاقه‌ای به این مذاکرات نداشت. اگر قرار بر مذاکره بود به تفاهم می‌رسیدند و مسائل را حل می‌کردند و از آن به بعد دردسرهای نتانیاهو آغاز می‌شد! بنابراین مساله مذاکرات صلح منتفی است. نتانیاهو با ترور آقای هنیه در حقیقت مذاکره را ترور کرده است! او شخصی بوده که محور مذاکرات بود و اعتماد به پیدا کردن راه حل از طریق مذاکره داشت. به این دلیل که در حماس به ویژه بخش نظامی قائل به مذاکره نیستند و معتقدند که به واسطه مذاکره چیزی عایدشان نخواهد شد. اتفاقا نتانیاهو با تکیه بر این رویکرد خونین نشان داد این تلقی آنها در رابطه با اسرايیل صحیح‌تر است تا اینکه بخواهند با اسرايیل وارد مذاکره شوند. تاریخ اسرايیل سراسر ترور و جنگ و کشتار است. جنایت و نسل‌کشی در غزه فقط یک نمونه آن است.
این دیپلمات پیشین در پاسخ به نوع واکنش محور مقاومت به جنایات اخیر اسرايیل نیز گفت در شرایطی که امیدها به نتیجه‌بخش بودن مذاکره از میان رفته،محور مقاومت خود را برای پاسخی سخت به تل‌آویو آماده کرده و اسرايیلی‌ها برای این عملیات در حالت آماده‌باش قرار دارند. اینکه آیا اقدام ایران مانند وعده صادق از داخل خاک کشور خواهد بود یا از امکانات دیگر استفاده می‌کند بستگی به تصمیماتی که در نهادهای ذی‌ربط گرفته می‌شود، خواهد داشت. البته نکته مهم در عملیات نوع تحلیلی است که مسوولین خواهند داشت. به بیانی دیگر مقام‌های ارشد ایران با لحاظ کردن اینکه ترور اخیر با هدف اختلال در امنیت کشورمان انجام شده یا با تنش‌ها در غزه و لبنان یا فعالیت‌های حزب‌الله و حملات در بیروت مرتبط است، تصمیم‌سازی خواهند کرد.من فکر می‌کنم اسرايیل با این عملیات به دنبال ایجاد مانع در مسیر کار دولت جدید و در صورت امکان بی‌ثباتی در ایران بود. اینکه در ایران دولتی که به دنبال تعامل بین‌المللی است در حال آغاز به کار است و می‌خواهد روابط با سایر کشورها را اصلاح کند برای اسرايیل قابل تحمل نیست. اما استراتژی اسرايیل این است که ایران منزوی بماند و تلاش کند که تنش‌های منطقه‌ای تشدید شود که بتواند از حامیان خود به ویژه امریکا حمایت همه‌جانبه‌ای داشته باشد. دولت جدید ایران طبعا موافق و هم‌راستا با این استراتژی نیست و می‌خواهد مشکلات سیاست خارجی ایران را از طریق تعامل با غرب و شرق حل کند. در حقیقت این‌گونه تحلیل می‌شود که اسرايیل به دنبال از بین بردن زمینه‌های فعالیت دولت و سخت کردن کار او از همان ابتداست. یعنی اسرايیل از همان ساعت صفر فعالیت دولت آقای پزشکیان تنش‌ها را افزایش داد! با این وضعیت طبیعی است ایران عکس‌العمل شدیدی خواهد داشت. البته نمی‌خواهم بگویم این عملیات شدیدتر یا خفیف‌تر از وعده صادق است یا باید باشد. اما در هر صورت حدس می‌زنم ایران حتما عکس‌العملی خواهد داشت اما اینکه مبدا این عکس‌العمل کجا و چگونه باشد یا اصلا همان روش سابق است یا اقدامات دیگری صورت خواهد داد بستگی به تصمیمات مسوولین ذی‌ربط دارد.
تاجیک درباره تاثیرگذاری تحولات اخیر منطقه و درگیری‌های رخ داده بر استراتژی تعامل دولت چهاردهم نیز گفت: به عقیده من محور اساسی در واکنش ایران باید این موضوع باشد که به منافع استراتژیک کشور توجه کند نه به رفتارها یا کنش‌ها یا عکس‌العمل‌های احساسی. درست است که احساسات مردم جریحه‌دار شده است و آنچه رخ داده به امنیت ملی‌مان مرتبط است؛ چه امنیت فیزیکی و چه امنیت روانی. طبیعی است که این شرایط حاکم باشد. در این وضعیت رسانه‌ها نیز باید آرامش ایجاد کنند و حتی مسوولین هنگام تصمیم‌گیری به این موضوع دقت کنند که آنچه را که می‌خواهند انجام بدهند به گونه‌ای باشد که اقدام موثر و دارای آثار بازدارنده پایدار باشد و منافع استراتژیک ایران در آن ملحوظ شود. ممکن است در مواقعی عکس‌العملی سریعا انجام شود اما تاثیرات فراوانی نداشته باشد. در صورتی که پاسخی ترکیبی با لحاظ کردن تمامی جزيیات و ابعادش را لحاظ کنیم، به عنوان مثال اقدامی ترکیبی از نظامی و دیپلماتیک انجام دهیم و سلسله تحرکاتی باشد که یارگیری و اجماع‌سازی کند مناسب است. مانند اقدامات نماینده ایران در سازمان ملل و جلسات شورای امنیت و تماس با کشورها و سازمان‌های منطقه‌ای مختلف. تقریبا همان کارهایی که در حاشیه وعده صادق انجام شد یعنی در واقع ما این حق را برای خود به وجود بیاوریم و آن را اثبات کنیم که باید پاسخ دهیم که بازدارندگی‌مان تشدید شود. قطعا ایران پاسخ خواهد داد و باید پاسخ بدهد اما این چگونه باشد و در چه سطحی باشد، همه این شرایط بستگی به برآورد دستگاه‌های ذی‌ربط از صحنه دارد و در حقیقت آن چیزی باید باشد که تامین‌کننده منافع استراتژیک ما باشد نه آنکه نتانیاهو را از مخمصه نجات دهد.
تاجیک در ادامه افزود: باتوجه به هدف اسرايیل برای ایجاد رخنه در کار دولت‌، آقای ريیس‌جمهور باید تلاش کند که در ابتدا به صورت کامل هر چه سریع‌تر دولتش مستقر شود. قدم اول تعیین وزرا هستند یعنی باید زودتر وزرا تعیین و به مجلس معرفی شوند و رای اعتماد بگیرند و کابینه مشخص شود، چرا‌که ما باید برای هر اقدام آتی آماده باشیم. به نظر من جنگ فراگیر نخواهد شد حتی اگر درگیری هم رخ دهد طبیعتا اثرات آن را باید دولت تحمل کرده و مشکلات ناشی از این درگیری‌ها را باید سامان‌دهی کند، چراکه دولت دنبال این بود که روابط جدیدی با جامعه بین‌الملل به ویژه غرب دنبال کند و به دنبال استراتژی متوازن بود که هم روابط را با غرب احیا کند و هم با شرق. این موضوع به زیان اسرايیل است. از‌همین‌رو تل‌آویو می‌خواهد دولت ایران منزوی باشد و نتواند تحرک و تحولاتی را دنبال کند. منافع اسرايیل و هم پیمانان رسانه‌ای این بازیگر این بود که آقای پزشکیان پیروز انتخابات نباشد و آقای جلیلی رای بیاورد، چراکه اگر ایشان پیروز بود اسرايیل به راحتی می‌توانست اروپا را برای فعال کردن مکانیسم ماشه هم صدا کند. اما آقای پزشکیان به دنبال تعامل است. این تعامل در حقیقت ایجاد گفت‌و‌گو و حل مشکلات است و اسرايیل دنبال ایجاد تنش است. اینکه اسرايیل دنبال منطقه‌ای متشنج است که بتواند از امریکا و کشورهای غربی حمایت بگیرد بر همین اساس قابل تبیین است. البته این ضرورت تشکیل سریع‌تر دولت به نکته دیگری نیز برمی‌گردد و آن سابقه اقدامات اسرايیل است. استراتژی نتانیاهو مشت آهنین است و استراتژی اسرايیل حمله پیش‌دستانه! البته چنین اقداماتی نیاز به الزامات بین‌المللی و حمایت صد‌در‌صدی امریکا دارد که بعید می‌دانم فراهم باشد اما درنظر گرفتن آن و آمادگی برای چنین عملیاتی شرط عقل است‌!
 
کوروش احمدی:
رایزنی با غرب در کوتاه‌مدت بعید است
کوروش احمدی، دیپلمات پیشین درباره اثرگذاری تنش‌های اخیر منطقه بر مذاکرات صلح غزه گفت: ترور اسماعیل هنیه در تهران از چند جهت قابل ارزیابی است؛ اولین موضوع درباره مذاکرات برای آزادی اسرای اسرايیلی دراختیار حماس است. این ترور طبیعتا روند این مذاکرات را تحت تاثیر قرار خواهد داد. اما ممکن است این اثرگذاری بیشتر در کوتاه‌مدت و در یک بازه زمانی چند هفته‌ای یا یک الی دوماهه باشد. با توجه به اینکه جانشینی برای اسماعیل هنیه تعیین شده محتمل است که این مذاکرات بعد وقفه‌ای از سر گرفته شود، چون شرایط غزه در اثر جنایات اسرايیل بسیار وخیم است و حماس نیز خواستار برقراری آتش‌بس است. مذاکراتی نیز دیر یا زود باید در مورد آینده غزه بعد از پایان جنگ انجام شود و مشخص شود که آینده غزه و بحث بازسازی به چه صورت باید باشد و غزه به دست چه گروهی خواهد افتاد. تمامی این موضوعات موارد مهمی است که باید دیر یا زود درباره آن گفت و گو شود. ترور شهید هنیه در تهران این مذاکرات را به تعویق خواهد انداخت، اما بعید است که به طور کامل مذاکرات صلح را منتفی کند. مساله مهم دیگر اینکه من معتقدم هدف از این ترور در تهران قبل از اینکه اسماعیل هنیه باشد، یک ماجراجویی دیگر از جانب اسرايیل در قبال ایران بوده است. شهید هنیه یک رهبر نظامی نبود. رهبری سیاسی بود که اتفاقا شهرت به میانه‌روی داشت. حتی در مقاطعی هم صحبت از تشکیل دولت فلسطینی در چارچوب مرزهای 1967 کرده بود. ذکر این نکته اهمیت دارد که او همیشه برای ترور در دسترس اسرايیل بوده است یعنی اگر اسرايیل تمرکزش بر ترور او بود، این امکان همیشه در مکان‌هایی که او سفر می‌کرده، از جمله لبنان، وجود داشته است. اما اینکه در تهران این ترور انجام شد، به باور من هدفش در واقع و در وهله اول اقدامی علیه ایران و کشاندن ایران به یک جنگ وسیع منطقه‌ای بوده است. اسرايیل در سه‌ماهه اول جنگ علیه غزه تمایل داشت که این جنگ گسترش پیدا نکند و گروه‌های مقاومت و مرتبط با ایران وارد این درگیری نشوند؛ به این خاطر که بتواند بر غزه متمرکز شود و براساس تصورات واهی‌اش حماس را نابود کند. اما این اتفاق نیفتاد و اسرايیل به بن‌بست خورد و تلفات غیرنظامی شدیدا افزایش یافت. این باعث شد که به موقعیت دولت نتانیاهو هم در درون این رژیم و هم در سطح بین‌المللی و در میان افکار عمومی به شدت ضربه وارد شود. از آن مقطع به بعد بود که تلاش‌هایی در جهت گسترش جنگ صورت گرفت. حمله به کنسولگری ایران در دمشق در این مقطع یک نقطه عطف مهمی بود. اسرايیل و به ویژه جریان راست درون کابینه این بازیگر بدشان نمی‌آید که جنگی که فکر می‌کنند باید نهایتا با حزب‌الله داشته باشند رخ دهد. رهبران تل‌آویو در مقطع تصور می‌کنند که می‌توانند این جنگ را انجام دهند در شرایطی که امریکا درگیر مبارزات انتخاباتی است و اینکه مشخص نیست چه کسی در دوره بعدی وارد کاخ سفید می‌شود. آنچه که برای اسرايیل مهم است این است که در این مرحله می‌توانند روی حمایت بایدن حساب کنند.
احمدی در رابطه با پاسخ ایران به این اقدام نیز خاطرنشان کرد: ایران طبیعتا به کنش جسورانه اسرايیل پاسخ خواهد داد با این همه باید این گزاره را لحاظ کند که در این مسیر خواسته‌های اسرايیل که همانا گسترش رویارویی است، محقق نشود. در هرصورت این ترور در ایران اتفاق افتاده است و ایران نیز در گذشته اخطارهایی به تل‌آویو داده و خطوط قرمزی را ترسیم کرده مبنی بر اینکه اگر به درون خاک ایران حمله‌ای انجام شود، ایران متقابلا به خاک سرزمین‌های اشغالی حمله خواهد کرد. این احتمال که مقامات جمهوری اسلامی مشغول بررسی پاسخ به این ترور در داخل خاک سرزمین‌های اشغالی باشند وجود دارد. یک فرض این است که ممکن است صرفا اقدام گروه‌های مقاومت کافی نباشد. در هرحال گروه‌های محور مقاومت اعم از حشدالشعبی در عراق و انصار‌الله یمن کم و بیش حملاتی علیه اسرايیل طی چند ماه گذشته داشته‌اند و شاید مقامات ایرانی حملاتی از این نوع را برای انتقام ترور اسماعیل هنیه کافی ندانند. من فکر می‌کنم که برای اجتناب از گسترش جنگ و وقوع یک جنگ منطقه‌ای، ایران بهتر است با احتیاط برای انتقام اقدام کند. البته مساله بازدارندگی نیز مطرح است. تاکنون فرض بر این بود که عملیات وعده صادق که در اوايل اردیبهشت‌ماه انجام شد و طی آن حملاتی علیه اسرايیل صورت گرفت ایجاد بازدارندگی کرده بود، اما این ترور توسط اسرايیل در تهران نشان داد تل‌آویو جسور است. اگر ایران بخواهد این بازدارندگی را احیا کند ممکن است احساس کند که باید حملاتی در درون سرزمین‌های اشغالی انجام دهد. واکنش برای تحقق این گزاره نباید صرفا به پرتاب پهپاد و موشک محدود باشد. در واقع، فرض بر این است که پاسخ به عملیاتی که برمبنای اطلاعات انجام شده است باید عملیاتی مشابه باشد. اما در هرحال ممکن است در این خصوص مشکلاتی وجود داشته باشد. شاید پاسخ جز اینکه با پرتاب پهپاد و موشک به درون سرزمین‌های اشغالی داده شود، راه دیگری وجود نداشته باشد. البته طبیعی است که همزمان با این پاسخ ممکن است گروه‌های متحد با ایران نیز اقداماتی انجام دهند. اگر چه امریکا مدعی شده که در جریان این ترور نبوده است اما بسیار بعید است که اسرايیل بدون اطلاع امریکا دست به این ترور زده باشد. این اقدامی هم که توسط امریکا علیه حشدالشعبی در عراق صورت گرفت بدون اینکه آنها اقدامی انجام داده باشند، شاید بی‌سابقه باشد. احتمالا امریکا آن عملیات را برای بازداشتن حشد‌الشعبی از انجام اقداماتی در صورت بالا گرفتن بحران بین ایران و اسرايیل انجام داد. این موارد نشان می‌دهد که ممکن است اسرايیل و امریکا در عین حال آمادگی‌هایی را کسب کرده‌اند برای اینکه بتوانند با پاسخ (احتمالی) ایران به ترورشهید اسماعیل هنیه پاسخ دهند.
این دیپلمات پیشین در پاسخ به این سوال که دولت چهاردهم چگونه باید شرایط بعد از تشدید تنش‌ها در منطقه را مدیریت کند، گفت: در هر صورت این امکان برای دولت آقای پزشکیان وجود ندارد که در آینده نزدیک بتواند گفت و گوی معناداری برای رفع تحریم با امریکا داشته باشد. تنها همان مذاکرات یکی، دو سال گذشته برای کنترل تنش و مثلا «تفاهم نانوشته» می‌تواند برای دوره جاری تا بهمن 1403 کافی باشد. مساله اکنون این است که به دلیل انتخابات امریکا، امکان وارد شدن به مذاکرات برای رفع تحریم‌ها تا 6 ماه آینده یعنی تا 20 ژانویه 2025 یا بهمن‌ماه که ريیس‌جمهور جدید وارد کاخ سفید می‌شود، وجود ندارد. دولت امریکا در انتخابات پیش رو شرایط اینکه وارد مذاکره با ایران شود را ندارد. البته دولت چهاردهم می‌تواند با اروپایی‌ها وارد گفت و گوهایی شود و اقداماتی را انجام دهد. من فکر می‌کنم اف‌ای‌تی‌اف اولین موضوعی است که دولت آقای پزشکیان می‌تواند روی آن متمرکز شود. مشکل برای اقدام ایران در مورد اف‌‌ای‌تی‌اف وجود ندارد و بهانه‌هایی که بعضی آورده‌اند برای حل مسا‌له اف‌ای‌تی‌اف فاقد استدلال و دلایل حقوقی مستند است. بنابراین تروری که در تهران اتفاق افتاد، شايد تاثیر چندانی بر راهبرد دولت اگر تعامل با غرب باشد، نداشته باشد. از ابتدا هم فرض بر این بود که اقدامات برای احیای تعامل با غرب زمان‌بر خواهد بود. به‌علاوه، ظرف 6 ماه آینده نیز ممکن است تنش‌هایی که اکنون وجود دارد فروکش کند و دولت اگر استراتژی تعامل با غرب را داشته است بتواند آن‌ ر‌ا در آینده پی بگیرد. از این جهت فکر نمی‌کنم ترور در تهران تغییرات زیادی در برنامه دولت پزشکیان ایجاد کرده باشد. لذا، بعید می‌دانم که در برنامه‌ریزی اسرايیل برای این ترور، فاکتور دولت جدید در ایران چندان مطرح بوده است.
 
قاسم محبعلی:
دولت پزشكیان آستانه تحمل خود را بالا ببرد
قاسم محبعلی، مدیر کل پیشین امور خاورمیانه در وزارت خارجه درباره هدف نتانیاهو از اقدام اخیرش در تهران گفت: به نظر می‌رسد که آقای نتانیاهو قصد دارد با گسترش جنگ و کشاندن پای سایر قدرت‌های بین‌المللی و منطقه‌ای به این جنگ مساله غزه را تحت‌الشعاع قرار دهد تا بتواند به اهداف خود برسد. در هرحال اسرايیل تنها بازیگری است که از تشدید تنش‌ها در منطقه سود می‌برد.
محبعلی درباره سرنوشت آتش‌بس در غزه بعد از تشدید درگیری‌های اخیر گفت: احتمال اینکه مذاکرات صلح و آتش‌بس بعد از وقفه‌ای ادامه پیدا کند، وجود دارد. در این مورد هم مجددا طرفی که علاقه‌مند است که آتش‌بس برقرار نشود شخص آقای نتانیاهو است به این دلیل پایان حاکمیت او ممکن است با این آتش بس همزمان شود، چرا‌که عمر کابینه نتانیاهو به ادامه این جنگ وابسته است. از همین رو به نظر می‌رسد نخست‌وزیر اسرايیل علاقه‌مند است که جنگ حداقل تا انتخابات امریکا ادامه پیدا کند. به همین دلیل نیز به روی کار آمدن آقای ترامپ کمک خواهد کرد. این خواسته هم مدنظر کابینه ائتلافی راست‌گرایان افراطی اسرايیل است هم جمهوری‌خواهان تندروي امریکایی. لذا اسرايیلی‌ها علاقه‌مند به آتش‌بس نیستند اما این به معنای مخالفت حماس با مذاکرات آتش بس نیز نیست.
این دیپلمات پیشین درباره تبعات حملات متقابل اخیر مقاومت و اسرايیل و تشدید درگیری‌ها گفت: مساله واکنش به ترور شهید اسماعیل هنیه در تهران بسیار پیچیده است. اینکه واکنش محور مقاومت چگونه باشد ما نمی‌توانیم قضاوتی داشته باشیم. اما اینکه این اقدامات واکنشی موثر خواهد بود که اسرايیل را پشیمان خواهد کرد یا خیر، مبحثی جداگانه است. مقاومت قطعا واکنش نشان خواهد داد حال اینکه پاسخ چگونه خواهد بود متغیرهای مهمی وجود دارد. این روندی که اسرايیل از همان ابتدا آغاز کرده است و عاملین عملیات 7 اکتبر را ترور کند متوقف خواهد شد یا خیر بحث دیگری است. درمورد ایران نیز به نظر می‌رسد اسرايیل خیلی علاقه‌مند است که ایران واکنش نشان دهد و این واکنش اگر محدود باشد، متغیر جداگانه‌ای است ولی اگر تاثیرگذار باشد به رویارویی وسیع‌تری تبدیل خواهد شد.
محبعلی درباره استراتژی دولت آقای پزشکیان که پیگیري احیای روابط با غرب بود و اینکه چگونه تحت تاثیر این تنش‌ها قرار خواهد گرفت، گفت:‌درباره استراتژی دولت چهاردهم در‌خصوص تعامل با بازیگران غربی و رخ دادن ترور اخیر، این موضوع بستگی به چگونگی تامین منافع ملی ما دارد. دولت اگر هوشمندانه رفتار کند نباید درگیر مطالبات طرف مقابل شود. براساس منافع و امنیت ملی باید تصمیم‌گیری شود. اگر به دنبال عادی‌سازی و تشنج‌زدایی هستیم نباید در دام خواسته‌های اسرايیل و حامیان این تفکر که از مناقشات میان ایران و امریکا سود می‌برند، بیفتیم و در زمین آنها بازی کنیم. به نظر می‌رسد که اسرايیل نیز به دنبال همین هدف است که ایران اقدامی انجام دهد. این اقدام قطعا باید هوشمندانه باشد. دولت باید آستانه تحمل خود را بالا ببرد و به منافع درازمدت یعنی بهبود وضعیت اقتصادی آنچه که دولت آقای پزشکیان وعده داده بود، فکر کند. لازمه این امر هم پیگیری روابطی متوازن با اروپا و امریکا است. باید به این نکته توجه داشته باشد که اگر به نتانیاهو و خواسته‌های رادیکالی‌های داخلی و خارجی پاسخ دهد در زمین نتانیاهو بازی کرده است.به گفته محبعلی، این حق طبیعی ایران است که واکنش نشان دهد اما زمان و مکان آن باید خیلی هوشیارانه و براساس منافع و امنیت ملی باشد. لذا اینکه چه زمانی اتفاق بیفتد یا اتفاق نیفتد باید کارشناسی شود.
 
حسین ربیعی:
نتانیاهو ناگزیر صلح را می پذیرد
حسین ربیعی، کارشناس مسائل خاورمیانه درباره روال تشدید تنش‌ها در منطقه و اینکه این تنش‌ها وارد چه مرحله‌ای خواهند شد، گفت: منطقه خاورمیانه منطقه ناآرامی است که در یک سال اخیر و بعد از عملیات توفان‌الاقصی بی‌ثباتی تشدید شده است. در 10‌روز اخیر شدت این منازعات به ویژه از سوی اسرايیل تشدید شده است. عملیات‌های نظامی مختلفی رخ داده است و آخرین مورد نیز ترور شهید اسماعیل هنیه بود. طبیعتا این مساله بر شدت منازعات خواهد افزود. تقریبا یک سال است که اسرايیل در موضع تهاجمی قرار گرفته است. بعد از عملیات 7 اکتبر اسرايیل به صورت بی وقفه در حال تهاجم به نقاط مختلف است؛ البته با واکنش‌هايی از سوی یمن و حزب‌الله و در موردی نیز ایران مواجه شده است. این وضعیت باعث شدت یافتن خصومت‌ها و درگیری‌ها خواهد شد و احتمال زیادی داده شده است که منطقه به سمت جنگ کشیده شود.
ربیعی درباره سرنوشت مسیر مذاکرات صلح و آزادی اسرای دو‌طرف با تاثیرپذیری از تشدید تنش‌ها میان اسرايیل و محور مقاومت در غزه گفت: حتی جنگ جهانی اول و دوم نیز روزی پایان یافت و طرفین به مصالحه رسیدند. اینکه فکر کنیم هرگز این درگیری و جنگ اسرايیل و فلسطین یا حماس به پایان نخواهد رسید هم تحلیل عجیبی است و هم ناامیدانه... به نظر می‌رسد باوجود تمام اتفاقاتی که رخ داده است و جنایت‌هایی که اسرايیل انجام داده ناگزیر است روزی به صلح تن دهد. روش‌های آن ممکن است مختلف باشد. ممکن است این مصالحه در کوتاه‌مدت اتفاق نیفتد و جبهه مقاومت یا حماس به شکلی اقدام انتقامی انجام دهند و بعد از آن مصالحه‌ای صورت بگیرد. بنابراین این موضوع بستگی دارد به کنش و واکنش میان محور مقاومت و ایران و اسرايیل. اینکه پاسخ ایران و محور مقاومت چگونه خواهد بود و واکنش ادعایی تل‌آویو به چه شکل است.
این کارشناس مسائل خاورمیانه درباره موانع احتمالی پیش روی استراتژی دولت چهاردهم با بالا گرفتن تنش‌های اخیر در خاورمیانه گفت: درمورد استراتژی دولت چهاردهم و تعامل با غرب و رخ دادن این ترور بخشی از این موضوع به برخورد اروپا و امریکا با اسرايیل برمی‌گردد. یعنی واکنش آنها به این موضوع اهمیت دارد، چرا‌که حتی وقتی مستشاران نظامی ایران نیز توسط اسرايیل به شهادت رسیدند ایران به نوعی درخواست کرده بود که این موضوع در شورای امنیت مطرح شود و به این دلیل که مطرح نشد ایران دست به اقدام نظامی زد و عملیات وعده صادق را انجام داد. در این خصوص هم ممکن است ایران انتظار داشته باشد امریکا و اروپا اسرايیل را محکوم کنند و تحت فشار قرار دهند که اسرايیل عملیاتش را در غزه متوقف کند. فکر می‌کنم این موضوع بیشتر از آنکه به ایران بستگی داشته باشد به طرف مقابل بستگی دارد. اگر تاییدکننده این موضوع باشند و بخواهند جنایت اسرايیل را توجیه یا تایید کنند احتمالا چالشی برای ایران خواهد بود که بخواهد بعد از این حجم از مساله به سمت برقراری روابط با غرب حرکت کند. اما اگر مواضع دیگری پیش گیرند مثلا اسرايیل را محکوم کنند یا حداقل قطعنامه‌ای در محکومیت حمله اسرايیل تصویب کنند آن زمان احتمالا فضایی برای فعالیت دیپلماتیک توسط دولت آقای پزشکیان وجود خواهد داشت.
ربیعی درباره اقدام متقابل ایران در قبال اقدامات اخیر تل‌آویو گفت: ایران به این دلیل که با اسرايیل فاصله نزدیکی ندارد اگر بخواهد عملیات نظامی موثری انجام دهد و بازدارندگی بیشتری داشته باشد باید از طریق محور مقاومت پاسخ دهد حالا اقداماتی یا از طریق حزب‌الله یا انصارالله صورت گیرد و ایران نقش مشورتی داشته باشد یا پشتیبانی کند این اقدام احتمالا عملی‌تر است. اما اگر بخواهد واکنشی داشته باشد احتمالا دامنه‌اش محدود خواهد بود، چرا‌که تهران به دنبال تشدید تنش نیست. من فکر می‌کنم هر دو گزینه روی میز است. همان‌طور که در رسانه‌ها آمده است ظاهرا قرار است مشورت‌هایی با تمامی اعضای جبهه مقاومت صورت گیرد و بستر این مسیر برای انتقام گرفتن تعیین شود. ایران حتما واکنشی به این ترور خواهد داشت اما شدت و ضعف این اقدام را میزان آمادگی نیروهای مقاومت و عکس‌العمل آنها که احتمالا خواهند داشت، تعیین می‌کند.