مصادره ایده «دولت وفاق ملی» به‌نفع مطرودین امام!

جوان آنلاین: رادیکال‌های اصلاح‌طلب این بار در زرورق بررسی تاریخی تلاش دارند خواسته‌ها و راهبرد‌های خود را بر ایده «دولت وفاق ملی» مسعود پزشکیان بار کنند. تهی‌کردن این ایده از بار معنایی خود و دوختن جامه‌ای که بر اندام این گزاره ناجور است، هدف انتشار مطلب «دولت وحدت ملی دموکراتیک» در شماره دیروز روزنامه هم‌میهن است. «تبارشناسی نظری و تاریخی الگویی از ساختار سیاسی که با انتخاب مسعود پزشکیان بیش از همیشه محل بحث واقع شده است» مسیری است که تاریخ به کمک طلبیده شده تا مراد رادیکال‌‎ها از مفهوم دولت وفاق ملی را اثبات کند، اما به بیراهه رفته و سر از ناکجاآباد در آورده است. 
واژه‌ها و عبارت‌ها هرچند بار معنایی خاصی دارند که به صورت عرفی و قراردادی برای همگان یا اکثریتی از جامعه و مخاطبان قابل فهم است، اما استخدام واژه‌ها از سوی افراد مختلف گاهی با معانی مختلفی انجام می‌شود تا مراد و منظور نویسنده حاصل شود.  دولت وفاق ملی پزشکیان یا وحدت ملی دموکراتیک رادیکال‌ها؟
مسعود پزشکیان به عنوان رئیس دولت چهاردهم چه در مناظرات انتخاباتی و چه بعد از پایان رقابت‌های انتخاباتی که کلید پاستور در اختیار او قرار گرفت از همگرایی در سطح ملی سخن گفت که محمد جواد ظریف به عنوان یکی از مشاوران اصلی پزشکیان این راهبرد را ذیل دولت وفاق ملی تعریف کرد که متفاوت از دولت ائتلافی است. روند پرشتاب تحولات و فرصت اندک بعد از شکل‌گیری دولت، هنوز به پزشکیان و مشاوران او این امکان را نداده که مراد و منظور خود را از ترکیب دولت وفاق ملی به درستی و به تفصیل تبیین کنند. همین امر منجر به روایت‌سازی‌های ناروا از سوی رادیکال‌های اصلاح‌طلب شده است. 
روزنامه هم میهن آغازگر مصادره و تحریف ایده دولت وفاق ملی پزشکیان است. دور از ذهن نیست که انتشار این مطلب و دست زدن به این نوع روایت‌سازی را با هدف فشار به رئیس‌جمهور در آستانه معرفی وزرای دولت به مجلس تحلیل کنیم تا افرادی که ملاک‌های مدنظر قانون و رئیس‌جمهور را ندارند با سهم خواهی‌های پشت پرده به پزشکیان تحمیل شوند. 


 روزنامه هم‌میهن بررسی تاریخی و نظری مفهوم دولت وحدت ملی را هدف انتشار مطلب خود عنوان کرده است. اشتباه اول در همین ابتدای متن شکل می‌گیرد، چراکه مسعود پزشکیان هیچ گاه معتقد به دولت وحدت ملی با ادبیاتی که در مطلب به کار رفته و تداعی دولت‌های ائتلافی است نبوده و مدعای آن را هم نداشته است. با همین نگاه و فهم غلط، عکس پزشکیان در کنار عزت‌الله سحابی، ابراهیم یزدی و محمد خاتمی قرار می‌گیرد که نه برای مخاطب و نه احتمالاً برای نویسنده مطلب که سردبیر روزنامه هم است نسبت و ربط این افراد معلوم نیست و نویسنده مشخص نمی‌کند که پزشکیان چه از لحاظ گفتمانی و چه از لحاظ رویکردی چه ربطی به یزدی و سحابی دارد. 
 پزشکیان از وحدت و وفاق درون نظام سخن گفته، اما نویسنده سعی کرده ایده پزشکیان را به وحدت بین پوزیسیون و اپوزیسیون معنا کند و به همین بهانه ذیل چتر دولت وفاق ملی، مغضوبین ومطرودین امام و انقلاب را قرار دهد که بیشتر به رمانتیسم سیاسی شبیه است تا تحلیل واقع نگر در عالم سیاست. 
نویسنده دولت وحدت ملی را محصول وضعیت بحرانی در جامعه ایران می‌داند و می‌نویسد: «ازاین‌رو، می‌توان در شرایطی که احساس خطر رخ دهد، انتظار داشت که روزنه‌ای گشوده شود و دو طرف (پوزیسیون و اپوزیسیون) به تفاهمی حداقلی برسند. به نظر می‌رسد در یک دهه گذشته، این اتفاق دوبار رخ داده است، یک بار در سال ۱۳۹۲ و یک بار هم در همین اتفاق انتخابات اخیر ۱۴۰۳. اگر توجه کنیم، در این دو دوره از انتخابات موارد مشابهی به چشم می‎آید. یکی اینکه، هر دو دوره پس از یک مرحله ستیز و تشدید شکاف دولت- ملت رخ داده است که این شکاف را به سطح گسست دولت- ملت نزدیک کرده است». 
بنابراین دولت پزشکیان و ایده وفاق ملی او را ذیل شکاف دولت و ملت تحلیل می‌کند و می‌نویسد: «چنانچه در همین دوره کنونی در سطحی قرار داریم که همه ملت خود را ذیل حاکمیت نمی‌بینند و حاکمیت نیز همه ملت را به آن معنا به رسمیت نمی‌شناسد و حقوق و آزادی‌های سیاسی و اجتماعی همه افراد جامعه را عملاً رعایت نمی‎کند و چنین برداشت می‎شود که بخش زیادی از مردم را شهروند درجه ۲ می‌بیند. انتخابات سال ۹۲ بعد از اعتراضات ۸۸ بود که ما چه در سطح اجتماعی و چه در سطح نخبگان سیاسی، فرهنگی و اجتماعی شاهد گسست میان حاکمیت و ملت بودیم. خروجی وضعیت آن بود که شکاف زیاد شد و به سمت یک گسست کامل رفت و گویی، رابطه حاکمیت با ملت و نیرو‌های سیاسی- اجتماعی به مویی رسید؛ اما پاره نشد». 
حتی اگر با تحلیل نویسنده هم همراه شویم باید پرسید که نهضت آزادی کدام طبقه و طیف را در جامعه نمایندگی می‌کند که قرار است با ائتلاف با این گروه شکاف دولت و ملت ترمیم و التیام پیدا کند. 
در بخش دیگری از این مطلب نویسنده، ایده وفاق ملی پزشکیان را به ایده آشتی ملی خاتمی که در دهه ۹۰ طرح شد، پیوند می‌زند و می‌نویسد: «مقطع بعدی که این بحث به شکل دیگری مطرح شد، از سوی آقای خاتمی در دهه ۱۳۹۰ بود. بعد از اعتراضات سال ۸۸ و در ادامه، روی کار آمدن آقای روحانی در انتخابات ۱۳۹۲، آقای خاتمی بحث «آشتی ملی» را مطرح کرد. البته، ایشان پیش از آن هم در سال ۱۳۹۰ بحث به رسمیت شناختن دو طرف و کوتاه آمدن دو طرف را با هدف التیام آسیب‌های پس از انتخابات ۱۳۸۸ مطرح کرده بود و پیرو آن در انتخابات مجلس نهم، به‌رغم مخالفت مجموعه اصلاح‌طلبان، آقای خاتمی شخصاً رفت و در دماوند رأی داد. بااین‌حال، پیشنهاد آشتی ملی در اواسط دهه ۱۳۹۰ هم با پاسخ منفی صریحی از سوی رهبری مواجه شد». 
بنابراین نویسنده روزنامه هم‌میهن دچار خبط آشکار شده یا ایده پزشکیان را متوجه نشده یا اینکه عمداً سعی کرده که بر این ایده، خواست خود را بار کند. وفاق ملی آن‌طور که در ادبیات رئیس‌جمهور و نزدیکان او همچون ظریف معلوم است، استفاده از نخبگان درون حاکمیت و باورمندان به قانون‌اساسی و ولایت فقیه است نه کسانی که روبه‌روی انقلاب ایستادند و خارج از چارچوب‌های رسمی هستند. مثل نهضت آزادی که مغضوب امام بود و اکنون معلوم نیست روزنامه اصلاح‌طلب هم‌میهن چرا ایده وفاق ملی پزشکیان را به وحدت و سهم دادن به نهضت آزادی و افراد و جریاناتی از این دست تعبیر و ترجمه می‌کند. دولت وفاق ملی استفاده از نخبگان درون حکومت است نه واگذار کردن حکومت به ضد انقلاب.