ورزشکار- رسانه‌های المپیکی همبستگی ملی ایجاد کردند 

جوان آنلاین: المپیک بعد از حدود سه هفته به پایان رسید و ورزشکاران جمهوری اسلامی ایران نیز بعد از افتخارآفرینی‌های متعدد اکنون به کشور بازگشته‌اند. طبیعتاً مهم‌ترین مسئله‌ای که پس از المپیک باید مطرح باشد، عملکرد ورزشکاران و پیدا کردن نقاط قوت و ضعف آن‌ها در المپیک گذشته برای استفاده از آن در دور بعدی این رویداد ورزشی است. با وجود این پیش فرض، اما تجربه نشان داده که المپیک موضوعی فراتر از ورزش است و از اقتصاد و سیاست و حتی اقدامات نظامی نیز با این رویداد پیوستگی پیدا می‌کنند. در حالی که المپیک چنین اهمیتی پیدا کرده مشخص است که نوع رفتار رسانه‌ها نسبت به آن نیز حائز اهمیت بسیار است. در گفت‌وگوی «جوان» با محمد لسانی، استاد سواد رسانه و مدرس کشوری رسانه مسائل مربوط به رسانه و المپیک را بررسی کرده‌ایم.  به عنوان سؤال اول، بازنمایی المپیک را در رسانه‌های فارسی زبان معاند چگونه ارزیابی می‌کنید؟ به نظر می‌رسد در این رسانه‌ها چند خط به شکل مستمر پیگیری می‌شد. خط اول که خط خیلی مهمی است و به شکل مداوم از سال ۱۴۰۱ تا کنون پی گرفته شده و ادامه دار بوده خط ایجاد گسست و انشقاق بین مردم و حاکمیت است، برای همین این رسانه‌ها از هر رویدادی استفاده می‌کنند تا به تقابل بین مردم و حاکمیت برسند و عملاً این تقابل را در روایت رسانه‌ای خودشان بازنمایی و تشدید کنند برای همین یکی از مهم‌ترین مسائلی که روی آن دست گذاشتند، تیم پناهندگان بود و به دلیل اینکه تعدادی از ایرانیان در تیم پناهندگان بودند، سعی کردند انگشت اتهام را به سمت حاکمیت ببرند و مدعی شوند حاکمیت در جدایی بین ایرانیان از کشور نقش داشته‌است.  خط دوم تأکید روی چهره‌های شناخته‌شده برای مردم بود. در شرایطی که بعضی از چهره‌ها به دلایل مختلف طی سالیان برای مردم شناخته شده‌اند، ایجاد حملات شناختی علیه چهره‌ها یا به نفع چهره‌ها به نحوی که ایجاد گسست و شکاف کند برای آن‌ها حائز اهمیت بود. چهره‌های شناخته شده افرادی هستند که عامه مردم آن‌ها را می‌شناسند، از آقای یزدانی کشتی گیر تا خانم کیمیا علیزاده تکواندوکار تلاش شد تا در مورد آن‌ها به اشکال مختلف، تمرکز، تولید خبر و مخصوصاً ایجاد اخبار حسی داشته باشند. ما تأکید داریم در عصر امروز بر خلاف عصر خبر تحریک عواطف و احساسات یکی از راه‌های کنترل مخاطب و تأثیرگذاری روی آن است.  در عصر خبر عموماً گزارش خشک یک رویداد فقط داده‌می شد که هم حسی ایجاد نمی‌کرد و صرفاً آگاهی ایجاد می‌کرد، اما در عصر روایت علاوه بر آگاهی شما تحریک حسی و عاطفی هم دارید برای همین به عنوان خط دوم مصادره چهره‌ها و عملاً لشکرسازی عواطف و احساسات له یا علیه چهره‌ها در طراحی رسانه‌ای طرف مقابل خیلی مهم بود.  در این شرایط فضاسازی رسانه‌ها آیا اقدام مؤثری در تقابل با آن هم انجام می‌شد؟ هر چقدر که خبرسازی این رسانه‌ها در دو محور بالا تشدید می‌شد و تداوم داشت، غرور ملی، تلاش ورزشکاران و فضایی که ایجاد کرد، توانسته بود یک فضای عرق ملی و هویت ایرانی اسلامی را در تمام آحاد مردم ایجاد کند به نحوی که تمام کسانی که ورزشی نبودند هم این اخبار را پیگیری کنند و این موجب شکست آن دو خط شد.  در این شرایط وظیفه رسانه چیست؟ زمانی که چنین موفقیت‌های جدی ایجاد شده باید این موفقیت‌ها در رسانه‌ها مطرح شود و البته کار‌های زیادی هم انجام شد، از فعالان رسانه‌ای و گزارشگران ایرانی که در پاریس بودند، شامل رسانه‌های مکتوب، مجازی و صوتی و تصویری همه تلاش کردند این خطوطی را که می‌تواند کمک به انسجام کند پررنگ کنند و این بر خلاف خط غربی انشقاق است. خط ایرانی و ملی ما خط انسجام بخشی با دمیدن بر وحدت اجتماعی است که عملاً با جلوگیری از گسست‌ها و دو پاره و چندپاره شدن جامعه در یک فضای جنگ رسانه ای، شناختی و احساسی عمل می‌کند و این در حالی است که تمرکز طرف مقابل بر این است که بین هویت اجتماعی و هویت سیاسی جامعه فاصله ایجاد کند و عملاً ملیت را مصادره به افراد و گروه‌های خاص کند تا یک نظام ارجاع به افرادی که خودش می‌پسندد داشته باشد.  در فضای رسانه‌های داخلی کدام اتفاقات به خوبی مطرح نشد یا باید به آن‌ها بیشتر پرداخته شود؟ یکی از این اتفاقات تمرکز بر نقش ورزش بانوان است. برخلاف دیدگاه‌های خاصی که مدعی محدود کردن بانوان و ورزش بانوان در ایران بودند، شاهد بودیم که در دهه‌ها گذشته جمهوری اسلامی به شکل متمرکز حتی از زمانی که ورزش بانوان دارای مدال نبود این حمایت‌ها را انجام داده تا اینجا که یک اتفاق تاریخی افتاد و دو مدال را بانوان ایرانی در المپیک کسب کردند. این یک شاهکار بود که اتفاقاً توانست توجه عمومی را جلب کند و نشان دهد که زنان و دختران ایرانی فعالند و در عرصه‌های اجتماعی، فرهنگی، هنری و ورزشی می‌توانند افتخار آفرین باشند.  یک حوزه دیگری که به نظرم من خیلی مهم است و مردم آن را در این رویداد به خوبی احساس کردند اهمیت ثانیه‌ها و تلاش بود. برخلاف دفعات قبل که در حوزه‌های مختلف به‌دلیل غفلت و کم‌توجهی در دقایق و ثانیه‌های آخر معمولاً رقابت‌ها را در فوتبال یا در میادین مسابقه دیگر از دست می‌دادیم و بعداً این فضا ایجاد می‌شد که بدشانسی، بخت و اقبال و خیلی از فضا‌های منفی آن را ایجاد کرده‌است. اتفاقاً تلاش بیش از اندازه ورزشکارانمان به خصوص در رشته‌هایی مثل تکواندو به مردم اهمیت ثانیه‌ها و تلاش را نشان داد که با تلاش حتی می‌توانیم آن جنبه‌هایی را که به عنوان شانس می‌شناسند در آن خلق فرصت کنیم، نتیجه‌ها را بازگردانیم و به جایگاه‌های عالی، رتبه برتر و مدال دسترسی پیدا کنیم. حتی در مسابقه کشتی که اتفاقاً کشتی گیر ما آقای امیرحسین زارع مدال نقره به دست آورد هم دیدید با اینکه اختلاف بالایی هم داشت و ۱۰ بریک عقب بود، اما با تلاش توانست فاصله را به یک امتیاز برساند و تا ۹ جلو برود.  این فضای تلاش برای نسلی که معمولاً در رقابت‌های حساس بین‌المللی و رقابت‌هایی مانند فوتبال شاهد از دست دادن امتیازی بود یا اگر امتیازی به دست می‌آوردند، عقب می‌نشستند و بازی را به دلیل همین عقب نشستن واگذار می‌کردند و روحیه توفندگی، مبارزه و تلاشی که در این دور از المپیک شاهد بودند، خیلی خاص بود و ما فرصت‌های خوبی را توانستیم خلق کنیم.  شاهد بودیم که دو نفر از مدال آورانی که نسل زد، نسل جدید یا دهه هشتادی خوانده می‌شوند، اظهارات و رفتار‌های تحسین برانگیزی از خود نشان دادند در خصوص این افراد باید چه کاری در رسانه‌ها انجام شود؟ یکی از نکات مهم المپیک پویایی جامعه است، جامعه پویا تولید و خلق چهره می‌کند، جامعه پویا و فضای رقابت سالم درون جامعه به تولید چهره ختم می‌شود. ما در این المپیک به چهره‌های جدیدی رسیدیم. در رشته‌های سنتی خودمان مانند تکواندو و کشتی که همیشه مدال آور بودیم توانستیم چهره‌های جدیدی را ببینیم که خلق فرصت و دسترسی به مدال پیدا کردند، از طرف دیگر در رشته‌هایی غیر از رشته‌های سنتی خودمان مانند سنگ نوردی و شمشیربازی خیز به سمت مدال را داشتیم. به نظر می‌رسد که اکنون از آن دیدگاه سنتی که نگاه ما به چند رشته محدود باشد به جایی رسیده‌ایم که رشته‌های متنوع و فرصت‌های بیشتر از طرف چهره‌های جدیدتر را شاهد هستیم. حضور نسل جدید و دهه هشتادی‌ها در کسب مدال‌ها نشان می‌دهد که این پویایی در جامعه وجود داشته‌است.  باید به این نکته هم تأکید کنم که همیشه ملیت و دیانت در کنار هم می‌توانند یک اکسیر و توان مضاعف را تولید کنند، ما در این رقابت‌ها شاهد این اتفاق بودیم از اهدای مدال خانم نعمت زاده به امام زمان تا بحث توسل و دعای کشتی گیران، کمک خواستن از ائمه ورزشکاران به این امید که امداد و قدرت پروردگار شامل حال آن‌ها شود و به بازوان ورزشکاران بیاید تا بتوانند پیش ملت خود سرافراز باشند یا دور افتخاری که ورزشکاران با پرچم می‌زدند صحنه‌های وحدت‌آفرینی بود و در فضایی که در جهان شاهد دوپاره شدن و تضعیف هویت‌های ملی هستیم، المپیک امسال توانست یک صدای بلند و رسا از ایران قوی و مقتدر داشته‌باشد که جایگاه ایران را در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا تقویت می‌کند و توانست همگرایی و جلب‌توجه‌ها را به سوی ایران داشت به عنوان یک کشوری که در ورزش علاوه بر رشته‌های سنتی خود می‌تواند افتخارآفرین باشد و در حوزه زنان و میان نسل جدیدش جلوه‌گری داشته باشد و این حائز اهمیت است.  در مجموع به نظر شما رسانه‌های ما چه نقاط قوت و ضعفی در این المپیک داشتند؟ به نظر من آن طراحی و خیزی که برای برنامه ریزی، پوشش و تولید فضا نیاز بود، انجام نشد، یعنی به خاطر فضای سیاسی داخلی که هنوز دولت مستقر نشده‌بود و روز‌های پایانی دولت قبل بود و از سوی دیگر تنش‌های منطقه‌ای در عرصه سیاست داخلی به شدت پررنگ بود و همین موجب شد که یک ظهور و بروز مناسب برای زمینه‌سازی حوزه ورزش انجام نشود یعنی آن برنامه‌ریزی‌ها، طراحی‌ها و خلاقیت‌ها انجام نشد. بزرگترین ضعف این بود که در فضاسازی قبل از آن رسانه‌های داخلی نتوانستند آن پرش و جهش توجه را ایجاد کنند، عملاً در میانه راه و در داغی قله‌های مسابقات المپیک افکار عمومی با المپیک پیوند خورد، اما در روز‌های ابتدایی فضای سرد و نامناسبی بود و مهم‌ترین مشکل این فضاسازی بود.  اما از نظر نقاط قوت مهم‌ترین مسئله این است که بیش از آنکه اتفاقات کنش رسانه باشد، نتیجه عملکرد خود ورزشکاران بودند، این ورزشکاران توانستند با رفتار مناسب خود فضای همدلی و همراهی ایجاد کنند. شاهد بودید آنجایی که رقیب آقای زارع پشت سر هم بداخلاقی می‌کرد و عملاً ضربه به صورت وی می‌زد و کار‌های خلاف اخلاق انجام می‌داد، این پهلوانی و منش پهلوانی وی مانند همان رفتاری که دیگر ورزشکاران ما داشتند همراهی و همدلی را در جامعه ایجاد کرد و این بیش از آنکه توسط رسانه ایجاد شود، توسط خود ورزشکار بود. واقعاً قهرمانان اصلی عرصه رسانه ما همین ورزشکاران بودند که توانستند به بهترین وجه کشورشان را نمایندگی کنند.  اگر مسئله‌ای هست که به نظر شما باید گفته شود، می‌شنویم.  به عنوان پیشنهاد، چیزی که مشخصاً باید انجام شود به شکل خاص کار روی یک برند ورزشی همه گیر و فراگیر در فضای مجازی است. ما امروز به رسانه ۳۶۰ نیاز داریم ما صرفاً در رسانه تصویری به معنای تلویزیون نمی‌توانیم موفق باشیم و اگر بهترین برنامه تلویزیونی هم بالا می‌آید، لازم است که مبتنی بر نیاز‌ها و علایق فضای مجازی هم برنامه‌ای با چهره‌های ویژه داشته‌باشیم که بتواند حتی در کشور‌های اطراف ما نیز مخاطب داشته باشد و البته در سنوات گذشته شاهد بودیم در کشور‌های فارسی زبان منطقه می‌نشستند و برنامه‌های تولیدی ما را در ایران نگاه می‌کردند. امروز این جایگاه از دست رفته، به همین دلیل کاری که حتماً باید انجام شود، این است که در رویداد‌های بین‌المللی یک برنامه ویژه برای فضای مجازی داشته باشیم که بتواند این نگاه‌ها را به خود جلب کند.  همچنین توجه بر این نکته را لازم می‌دانم که در سال‌های مختلف رسانه‌های معاند فشار بسیار شدیدی می‌آوردند که ورزش را سیاسی نکنید، ورزش سیاسی نیست و سعی می‌کردند که یک رویکرد خنثی به ورزش داشته باشند، اما شاهد بودید که طی دو، سه سال اخیر تیزترین نگاه‌های سیاسی به ورزش توسط همین رسانه‌ها شروع شد؛ یعنی همین رسانه‌ای که حتی در شبکه‌های ماهواره‌ای خودشان بخش‌های خبری ضدایرانی دارند و به صورت خاص در جام جهانی گذشته در بازی مقابل ایران و انگلیس حملات پرحجمی را برای تحریم ورزشکاران ایرانی راه انداخته بودند، اکنون تلاش به جلب افتخارات ورزشکاران به سمت خود داشتند.  این فضا که نفی نگاه‌های گذشته خودشان است در پارادوکس و تقابل با نگاه‌های سال‌های پیش این رسانه‌هاست. یک زمانی فریاد آن‌ها این بود که ورزش سیاسی نیست و گوش فلک را با آن کر کرده‌بودند، در دو، سه سال اخیر این نگاه آن‌ها آنچنان سیاسی بود که برد یک ورزشکار را برد نماینده یا ورزش ایران تیتر می‌زنند، اما اگر همان ورزشکار در بازی بعد باخت بدهد آن را باخت جمهوری اسلامی معرفی می‌کنند و جایی که می‌برد ایران می‌برد و جایی که می‌بازد، جمهوری اسلامی می‌بازد.  حال در شرایطی که این تیتر زدن‌ها سخیف و این مواجهه سیاست‌زده نشان می‌دهد که کاملاً برنامه‌ریزی شده سعی دارند به سمت این پیش بروند که از ورزش برای حربه در جنگ شناختی استفاده کنند، اما امروز مهم‌ترین اتفاق در ورزش رقم می‌خورد و آن این است که دیگر شاهد نیستیم که فقط جمهوری اسلامی سرافرازانه در مقابل رژیم صهیونیستی مبارزه نمی‌کند و از آرمان فلسطین دفاع می‌کند. امروز نه تنها آخرین مدالمان همراه با سلفی‌ای بود که ورزشکار کشور ما با پرچم فلسطین گرفت، بلکه شاهد بودید که حتی ورزشکاران کشور‌های دیگر مانند ورزشکار الجزایری از مبارزه با نمایندگان رژیم صهیونیستی انصراف می‌دادند و همزمان با برگزاری المپیک تظاهراتی در پاریس برگزار می‌شود و مردم فرانسه در مقابل مقر کمیته المپیک به نسل‌کشی رژیم صهیونیستی واکنش نشان می‌دهد.  در نتیجه با وجود همه فضاسازی‌ها، دیگر فضای سال‌های گذشته نیست که صرفاً به صورت خاص آرمان آزادی فلسطین توسط یک کشور گفته شود، امروز جنبش جهانی آزادی فلسطین و مقابله با رژیم صهیونیستی فراگیر شده و حتی در داخل امریکا و در خاک اروپا نیز طرفداران بسیاری دارد.