زوایای پنهان پیشنهاد آقای قمارباز

ترامپ رئیس‌جمهور سابق امریکا و نامزد حزب جمهوری‌خواه در انتخابات ریاست جمهوری امریکا در یک کنفرانس خبری گفته «من به دنبال این نیستم که با ایران بد باشیم. من به چین و دیگران گفته‌ام اگر از ایران [نفت]بخرید، دیگر نمی‌توانید با ایالات متحده تجارت داشته باشید. من به دنبال این نیستم که با ایران بد باشیم. امیدوارم روابط ما با ایران دوستانه بشود. البته شاید [این‌گونه]بشود و شاید هم نه، اما امیدوارم [روابطمان]دوستانه شود. ولی در هر حال ایران نمی‌تواند سلاح هسته‌ای داشته باشد. من کاری می‌کنم که اطمینان حاصل شود ایران سلاح هسته‌ای نخواهد داشت». 
این مواضع چند پهلو، متکبرانه و فریبکارانه، متأسفانه از سوی طیفی از «افراد سهل اندیش و بی‌بصیرت»، «افراد دارای تعارض منافع»، «رسانه‌های داخلی هم‌سو با راهبرد سلطه‌گران در باره ایران» و «برخی احزاب سیاسی» به عنوان فرصت دنبال شده و جمهوری اسلامی را به توجه به پیشنهاد موذیانه و بلکه تحقیرآمیز ترامپ فراخوانده‌اند. بدیهی است که مواضع منفعلانه افراد حقیقی و حقوقی اتحاد ملی و انسجام درونی کشور را به مخاطره انداخته و کشور را به سراشیبی دوقطبی‌های خطرناک می‌کشاند و از این رو ضروری است به زوایای پنهان پیشنهاد آقای قمارباز توجه شود:
۱- ترامپ در این درخواست که به دلیل خوی استکباری از ادبیات تحقیرکننده و در عین حال توهین آمیز استفاده کرده حرف و پیشنهاد نو و جدیدی ارائه نکرده و صرفاً به تکرار همان سخنان فریبکارانه رئیسان جمهور پیشین امریکا پرداخته است. 
۲- حتی اگر سخنان آقای قمارباز واجد ویژگی‌های مثبت و قابل بررسی هم می‌بود باز هم پاسخ روشن بود که به امضای جان کری هم اعتمادی نیست چه رسد به سخنان توهین آمیز و متکبرانه ترامپ. 


۳- صرف نظر از ادبیات گستاخانه، چگونه می‌توان به سخنان کسی اعتنا کرد که در جهان سیاست به عدم تعهد به قرارداد‌های امضا شده بین امریکا و هر کشور خارجی (حتی کشور‌های هم پیمان امریکا نظیر اتحادیه اروپا) مشهور است. 
۴- سیاستمداران جهان ترامپ را یک قمارباز فوق حرفه‌ای می‌دانند و معتقدند که اعتماد به برگ‌های رو شده توسط ترامپ مصداق حماقت فردی و خیانت سیاسی است. وقتی ترامپ در بازی قمار سیاسی صرفاً به دلیل خطای فاحش محاسباتی اقدام به پاره کردن سند (برجام) امضا شده توسط عالی‌ترین مسئولان دولت امریکا می‌کند، کدام انسان عاقل به سخنان متکبرانه او اعتماد می‌کند. 
۵- دیوانگی و غیرقابل اعتماد بودن ترامپ منحصر به یاغی‌گری و پاره کردن برجام نیست، بلکه در ترور و به شهادت رساندن فرمانده و قهرمان مبارزه با تروریزم (نه متهم به قتل بلکه) مجرم اصلی است و اعتنا به سخنان این مجرم، اعتباربخشی به او و عین حماقت فردی و عین خیانت به آرمان‌ها و ارزش‌های مقدس یک ملت است. 
۶- بررسی سخنان مسئولان امریکایی بدون توجه به ماهیت استکباری، استعماری و سلطه گرانه نظام سیاسی امریکا، نشانه سهل اندیشی محض و یک خطای فاحش راهبردی است. نظام سیاسی امریکا فریبکار، دروغگو، دارای خوی سلطه گرانه و به کلی غیرقابل اعتماد است. 
۷- به فرمایش مقام معظم رهبری (در نامه مورخ ۲۷ مهرماه ۱۳۹۴ خطاب به رئیس‌جمهور) امریکایی‌ها نه در قضیه هسته‌ای و نه در هیچ مسئله دیگری، در برابر ایران رویکردی جز خصومت و اخلال در پیش نگرفته‌اند. تجربه به ما حکم می‌کند که در آینده نیز نظام سلطه‌گر امریکا جز این روش عمل نخواهند کرد. 
۸- و باز به فرمایش رهبر معظم رهبری، این روش شیطانی امریکایی‌ها است که بر روی پنجه‌های چدنی خود دستکش مخملین می‌کشند و با اغواگری وارد میدان گفتگو می‌شوند. اعتماد به گرگ‌های در لباس میش، جز ننگ و ذلت و باج دادن به دشمن دستاوردی نخواهد داشت. 
۹- ظواهر امر نشان می‌دهد این‌گونه سخنان، صرفاً مصرف تبلیغات انتخاباتی دارد. هم اینک نظام سیاسی امریکا با مجموعه‌ای از مشکلات و بحران‌های داخلی دست و پنجه نرم می‌کند و علاوه بر آن‌ها اخیراً با مشکلات خیزش اجتماعی و امواج بیداری انسانی به ویژه در حوزه نخبگانی و محیط‌های علمی و دانشجویی مواجه بوده و در باتلاق خودساخته غزه گیر افتاده‌اند و چنین سخنانی صرفاً به یک آزمون و خطا برای خروج از این باتلاق است. 
۱۰- در ذات همین سخنان آقای قمارباز نیز دخالت علنی در امور داخلی ایران از یکسو و تلاش برای ایجاد و تشدید تفرقه و اختلافات منطقه‌ای بین ایران و دولت‌های عربی آشکار است. آقای قمارباز و دیگر دغلبازان امریکایی هرگز (بدون اهداف استعماری و بازگشت به هژمون برباد رفته) برای رضایت ارباب موش نمی‌گیرند و به تجربه ثابت شده که با ماهیت جمهوری اسلامی ایران مخالف هستند و به کمتر از نابودی و سقوط نظام سیاسی ایران رضایت نخواهند داد. 
۱۱- اینک که شمشیر داموکلس محور مقاومت گرده و ماهیت نظام سلطه را با فروپاشی و نابودی تهدید می‌کند، چنین مواضعی مصداق عینی فرار به جلو است. امریکایی‌ها در شرایط کنونی که علاوه بر مشکلات و بحران‌های داخلی در چند محور مختلف در سطح جهان درگیر هستند خود را مجبور به اتخاذ مواضعی برای فریب «مردم امریکا»، «افکار عمومی جهانی» و «مردم ایران» می‌بینند. 
۱۲- در ساختار سیاسی امریکا، امضای جان کری و مواضع ضد و نقیض شخصیت‌های سیاسی امریکا اطمینان بخش و تضمین نیست و اساساً مرجع کلان تصمیم‌گیری در امریکا تحت سیطره لابی‌های قدرت به ویژه لابی‌های یهودی است و سخنان و مواضع شخصیت‌های سیاسی، نامزد‌های ریاست‌جمهوری و بلکه رئیسان جمهور امریکا فاقد اعتبار است. 
۱۳- به جرئت می‌توان گفت امریکایی‌ها از اتخاذ این‌گونه مواضع دو هدف عمده و مهم را دنبال می‌کنند، اولین هدف آن‌ها در جنگ شناختی تأثیرگذاری بر افکار عمومی مردم ایران و دوقطبی‌سازی برای توقف اهداف بلند انقلاب اسلامی در داخل ایران و در منطقه بوده و دومین هدف مقطعی آنان تأثیرگذاری بر تصمیم مسئولان ایران در خونخواهی میهمان و تنبیه سخت رژیم صهیونیستی است. امریکایی‌ها که از پاسخ سخت ایران به اقدام تروریستی صهیونیست‌ها در تهران (که بالاتر از هماهنگی با اجازه و بلکه با مهندسی و حمایت امریکا انجام شد) از سر استیصال و ناامیدی راه تفرقه‌افکنی و تلاش برای شنیده شدن چندصدایی در ایران را در پیش گرفته‌اند.