نخستين پرچمدار زنان

نيره خادمي
«آرزو عابديني» از زماني كه چشم باز كرده، پدر و مادر را در حال ورزش ديده و حالا خود يك ورزشكار است، منتها نه يك ورزشكار معمولي. او پرچمدار موتورسواري زنان در مسابقات كاپ آسيا از سوي كشوري است كه زنانش در قانوني نانوشته، از راندن موتور در خيابان منع شده‌اند و نمي‌توانند گواهينامه آن را دريافت كنند در حالي كه هم نمايش دادن‌شان در فيلم‌ها منعي ندارد و هم مي‌توانند پشت سر همسر، پدر، برادر يا پسر خود سوار موتور شوند اما با همان لباس، نه! نمي‌شود راكب موتور بود. عابديني هم تا به حال به‌طور جدي در خيابان، راكب موتور نبوده و از وقتي هم كه به پيست موتورسواري رفته ديگر چندان علاقه‌اي به موتورسواري در خيابان ندارد و به «اعتماد» مي‌گويد: «فكر نكنيد كه موتور سواري در خيابان خيلي چيز جالبي است. وقتي دخترها در پيست، رانندگي را تجربه كنند مثل من ديگر دوست ندارند در خيابان رانندگي كنند. ولي به‌طور كلي اميدوارم اين مشكل براي زنان ايراني حل شود.»
از ۷ سالگي تا حدود ۱۵ سال بعد، كاراته را به صورت حرفه‌اي و در سطوح بالاي قهرماني كار كرده اما به دلايلي آن را كنار گذاشته. 10 سال مربي بدنسازي بوده و از سه سال پيش هم آشنايي با همسرش، او را تا همين حالا كه ۲۹ ساله است، به‌طور جدي‌تري به وادي موتورسواري برده. بارها در همين سه سال، با موتور زمين خورده و آسيب ديده، اما آسيب‌ها نه تنها از اين راه نااميدش نكرده كه باعث پختگي‌اش در رانندگي هم شده. ديگر عادت كرده صبح‌هاي خيلي زود از خواب بيدار شود و بعد از آماده كردن صبحانه با همسر به سمت پرند برود. به پيست كه رسيدند، لباس سر هم و سنگين و گرم موتورسواري را به تن مي‌كنند و همانجا قبل از آنكه تمرين را شروع كنند، موتور را چك مي‌كنند. او در كنار همسر ورزشكار و در واقع مربي‌اش در موتورسواري، تقريبا ديگر ياد گرفته چگونه لاستيك موتور را تعويض كند و روغن كاري آن را در صورت نياز انجام دهد. بعد از چك كردن و سرويس موتور، آنها يك بار پيش از پوشيدن لباس خود را گرم كرده‌اند، اين‌بار روي موتور خود را گرم مي‌كند و تمرين آغاز مي‌شود تا ساعت ۹ يا ۱۰ كه به منزل برگردند. در تابستان كه شرايط اينطور است چون هوا خيلي زود گرم مي‌شود، اگر چه وقتي خيلي هوا گرم باشد يا از باران و باد شديد خبري شود، تمرين لغو مي‌شود. در زمستان اما اينطور نيست، برف و باران و باد و سرماي زياد هوا، كار را سخت و غير ممكن مي‌كند. زمين كه خيس باشد، رانندگي خطرناك است و اگر هوا خيلي سرد باشد، چسبندگي زمين با لاستيك خيلي كمتر است امكان سرخوردن روي زمين بيشتر مي‌شود. بنابراين همه‌چيز به شرايط آب و هوايي بستگي دارد. آرزو عابديني در هر حال تمرينات خود را براي مسابقات كاپ آسيا آغاز كرده؛ مسابقه‌اي كه ۸ تا ۱۲ شهريور امسال با حضور ۱۰ كشور آسيايي در تايلند برگزار مي‌شود. او نخستين زن موتورسوار ايراني است كه به اين مسابقات اعزام خواهد شد و پيش از اين هم با همسرش، در مسابقات آزاد موتورسواري قطر شركت كرد و در راند اول اين مسابقه هم تنها زن شركت‌كننده از سراسر جهان بود. «اعتماد» به تازگي با اين زن ورزشكار گفت‌وگويي داشته كه در ادامه مي‌خوانيد.
 


از خودتان بگوييد و اينكه چطور به سمت موتورسواري رفتيد؟
من ورزش حرفه‌اي را از سن ۷ سالگي با كاراته شروع كردم و حدود ۱۵ سال عناوين قهرماني مختلفي در اين رشته را كسب كردم اما به دلايلي از آن جدا شدم. در دبيرستان رشته‌ام رياضي بود و از آنجايي‌كه نمرات بسيار خوبي داشتم، خانواده با اينكه تربيت‌بدني بخوانم موافق نبودند و مشاوران مدرسه هم گفتند درست خوب است بايد به مهندسي بروي. بنابراين در دانشگاه علوم پزشكي، مهندسي پزشكي خواندم. مدتي در آن رشته فعال بودم اما چون علاقه زيادي نداشتم، بنابراين دوباره به سمت ورزش آمدم و در رشته مربي‌گري بدنسازي چندين مدرك بين‌المللي دريافت كردم. چندين سال مربي‌ بدنسازي بودم اما از كودكي به موتور علاقه خيلي زيادي داشتم. با اينكه دختر بودم، همه اسباب‌بازي‌هايم موتور بود تا اينكه در يك مراسم ورزشي با همسرم، سعيد بخشنده آشنا شدم كه از فعالان و قهرمانان رشته موتور سواري در ايران بود. گفتم به موتورسواري علاقه دارم و زيرنظر او آموزش‌هاي موتورسواري را شروع كردم. او علاقه و استعداد من را ديد و روي من سرمايه‌گذاري كرد و من هم با تمام توان اين مسير را با او طي كردم و در طول اين مسير با هم ازدواج كرديم. من از همان سال ۱۴۰۰ كه وارد اين رشته شدم، در مسابقات قهرماني كشوري هم شركت كردم؛ تازه حدود ۴ يا ۵ جلسه از ورودم به پيست مي‌گذشت كه مسابقات سوپر بايك ايران شروع شد و من هم وارد شدم و نه تنها همان سال كه سال بعد هم عنوان قهرماني كسب كردم. طبق مسابقات انتخابي كه فدراسيون موتورسواري و اتومبيلراني در مرداد‌ماه گذاشت و تمام دختراني كه در اين رشته فعال بودند و قهرمان‌هاي زن سراسر ايران در آن شركت كردند و من توانستم در اين مسابقه مقام اول را كسب كنم و در مسابقات كاپ آسيا نماينده دختران ايران باشم.
‌‌ جالب است كه در ايران زنان نمي‌توانند به تنهايي موتورسواري كنند، اما مي‌توانند در مسابقات شركت كنند، در فيلم‌هاي سينمايي و سريال‌ها روي موتور حضور دارند حتي مي‌توانند پشت سر يك آقا روي موتور بنشينند.
بله، اين هم به همت چند نفر از عزيزان در فدراسيون موتورسواري و اتومبيل‌راني از جمله آقاي دكتر ناظمي است كه مجوز حضور زنان در پيست را گرفتند تا بتوانند در كلاس جداي خود فعاليت كنند و مسابقه بدهند. ورود خانم‌ها در پيست براي اولين‌بار در سال ۹۸ اتفاق افتاد البته شايد به خاطر اينكه رسانه‌اي نشديم، شناخته هم نشديم اما حالا از سراسر ايران شركت‌كننده خانم براي موتورسواري وجود دارد و كلاس‌ها خيلي شلوغ است. هر‌ساله ۴ تا ۵ راند مسابقات كشوري در اين زمينه برگزار مي‌شود كه خيلي به پيشرفت اين رشته در ميان خانم‌ها كمك كرده و چيزي از ساير كشورهاي ديگر كم نداريم. البته شايد امكانات ما كمتر باشد اما از لحاظ آمادگي با دختران ساير كشورهاي ديگر به راحتي مي‌توانيم رقابت كنيم. از تهران، اصفهان، شيراز، شمال ايران و حتي از مشهد هم شركت‌كننده داريم.
به‌طور كلي نظرتان نسبت به ممنوعيت‌‌هاي مرتبط با موتورسواري زنان در خيابان چيست؟
نمي‌دانم درباره اين موضوع چه بايد بگويم، ان‌شاءالله اين اتفاق در آينده براي دختران‌مان هم بيفتد، اما شما فكر نكنيد كه موتور سواري در خيابان خيلي چيز جالبي است. وقتي دخترها بيايند مثل من رانندگي در پيست را تجربه كنند ديگر دوست ندارند در خيابان رانندگي كنند.
‌ البته تنها بحث علاقه مطرح نيست به هر حال شايد يك زن سواي علاقه، مانند بسياري از مردان بخواهد به عنوان وسيله رفت و آمد در ترافيك كلان‌شهرها يا وسيله كار خود آن را ببيند، اما به صورت يك حق عادي آن را ندارد؛ در صورتي كه با همان تيپ و شمايل مي‌تواند پشت سر يك مرد روي موتور بنشيند.
بله، اميدوارم در آينده نزديك اين اتفاق در ايران هم براي همه خانم‌هاي داخل ايران بيفتد و اين مشكل هم براي دختران‌مان حل شود.
‌ گفتيد اين علاقه از كودكي در شما به وجود آمده اما دقيقا چه چيزي در موتورسواري وجود دارد كه شما را جذب كرده است؟
پدر من هم هميشه موتور داشت و هنوز هم رفت و آمدش با موتور است. من از كودكي رايد كردن با موتور را دوست داشتم اما هيچ‌وقت به صورت حرفه‌اي به آن نگاه نمي‌كردم. فكر مي‌كردم شايد بهترين كاري كه مي‌توانم انجام بدهم سوار شدن موتور در خيابان است. در كودكي هميشه با پدر بيرون كه مي‌رفتم من را جلوي موتور مي‌نشاند و كمك مي‌كرد كه مثلا رانندگي كنم و البته از پشت من را حمايت مي‌كرد. اين خيلي خوب بود ولي هميشه به خاطر محدوديتي كه براي موتورسواري زنان در ايران هست، به آن نگاه حرفه‌اي نمي‌كردم و مي‌گفتم در نهايت شايد موتور بخرم و داخل خيابان‌ها بروم. هيچ‌وقت هم بدون اجازه، موتور پدر را بر نداشتم و در خيابان موتورسواري نكردم. پدرم هم اجازه نمي‌داد كه در خيابان بدون كلاه و تجهيزات موتور سوار شوم، چون تجهيزات خيلي مهم است و بايد فرهنگ آن ايجاد شود كه همه نسبت به خطراتي كه سوار شدن موتور در خيابان دارد آگاه شوند. وقتي متوجه شدم كه اين اتفاق در ايران براي خانم‌ها هم هست پيگير شدم كه بتوانم اين كار را حتما انجام دهم. به آقاي بخشنده كه اين را توضيح دادم، گفت؛ موتورسواري در پيست خيلي فراتر از خيابان است. من وقتي وارد پيست شدم و سرعت واقعي و رايد خيلي خوب را تجربه كردم، اصلا به رانندگي در خيابان فكر نكردم. لذتي كه از پيست موتورسواري مي‌برم، قابل مقايسه با خيابان نيست ضمن اينكه موتورسواري در خيابان خطراتي دارد كه شامل حال هر فرد موتورسواري مي‌شود. ترجيح مي‌دهم با لباس ايمني كامل، بوت و دستكش و كلاه به پيست بروم و از آن نهايت سرعت، با ايمني كامل و خيال راحت لذت ببرم. مي‌دانم كه خيلي از دخترها هم به اين ورزش علاقه دارند و حتي نمي‌دانند كه ورزش آن در ايران براي خانم‌ها وجود دارد و حالا از طريق اين اتفاق خوب و بحث اعزام آسيايي، خيلي‌ها متوجه آن مي‌شوند و كساني هم كه علاقه دارند به اين سمت مي‌آيند و كلاس‌ها و مسابقات خيلي شلوغ‌تر خواهد شد.
دقيقا موتورسواري در كنار لذت، ريسك هم دارد، براي شما اين موضوع هيچ‌وقت ترسناك نبوده است ؟
ورزش ما در بين كل رشته‌هاي ورزشي بسيار پرخطر است و احتمال آسيب و تصادف در آن زياد است. من با وجود تصادف‌هاي زيادي كه در پيست داشتم اما اتفاقي برايم نيفتاده است و اين به خاطر ايمني بالا در پيست است. در واقع تجهيزات ما باعث مي‌شود تصادفات شديد پيست را پشت سر بگذاريم و مشكلي براي‌مان پيش نيايد ولي با همين تجهيزات هم بعضي از اين اتفاقات بسيار پرخطر است.
مهم‌ترين و خطرناك‌ترين اتفاقي كه در پيست يا تمرين براي شما رخ داده، چطور بوده است؟
اولين مسابقه‌اي كه شركت كردم يك پيچ مانده به پايان مسابقه، خيلي بد زمين خوردم، از ناحيه شانه دچار آسيب شدم و استخوان ترقوه‌ام بيرون زد. تجربه خيلي تلخي براي خودم و اطرافيانم بود و مي‌گفتند با وجود خطري كه برايت پيش آمده ديگر به اين ورزش ادامه نده ولي از آنجايي‌ كه به آن علاقه داشتم و دوست داشتم بتوانم در اين ورزش پيشرفت كنم اين كار را ادامه دادم. بعد از اين هم خيلي از اين اتفاقات برايم افتاد ولي هيچ كدام حتي به مدت يك روز هم باعث عدم فعاليت و عقب‌نشيني من از اين ورزش نشد.
درباره آن اتفاق بيشتر توضيح دهيد؟
در زمان سبقت از يكي ديگر از دختران در پيست زمين خوردم. همان لحظه درد خيلي زيادي در شانه‌ام داشتم. بلند شدم كه موتور را بردارم و مسابقه را ادامه دهم ديدم توانايي ندارم. درد خيلي شديد بود و آمبولانس هم آمد. هيچ‌وقت تجربه زمين خوردن به اين شكل را نداشتم و خيلي برايم حادثه تلخ و ناراحت‌كننده‌اي بود. اولين‌بار هم بود و واقعا هيچ كس فكر نمي‌كرد در اولين مسابقه و با كمترين تجربه بتوانم اينقدر خوب رقابت كنم كه در جايگاه سوم قرار بگيرم. اين حادثه براي خودم هم خيلي تلخ بود چون آخر مسابقه زمين خوردم اما به هر حال باعث شد انگيزه‌اي براي من به وجود بيايد كه مي‌توانم از پس آن بر بيايم و دوباره آن را انجام مي‌دهم تا موفق شوم.
ضمن اينكه تجربه كار هم در همين زمين‌خوردن‌هاست، البته اگر خيلي خطرناك نباشد.
صد در صد. از اين زمين خوردن تجربه به دست آوردم كه سر پيچ نبايد ترمز بگيرم اگر چه مربي‌ام اين را به من گفته بود اما چون خودم، تجربه‌اش نكرده بودم به آن دقت نكردم بنابراين باعث زمين خوردنم شد. نتيجه زمين خوردن‌ها كسب تجربه بيشتر در اين رشته بود.
خانواده چطور؟ آنها در مواجهه با كاراته و موتورسواري كه هر دو هم به نوعي خطرناك است، چه واكنشي داشتند؟
خانواده من همه ورزشي هستند و خواهرم هم قهرمان بسكتبال است. پدر و مادرم هميشه ورزش مي‌كنند البته نه حرفه‌اي، اما هميشه در برنامه‌شان ورزش هست و به آن خيلي علاقه دارند. من هم از همان كودكي ورزش را شروع كردم و آنها هم هميشه من را حمايت كردند و حالا خيلي از اين اتفاقي كه برايم افتاده، خوشحال هستند. هميشه در مسابقاتم در جايگاه تماشاچي هستند و مي‌دانم كه چقدر براي تماشاي مسابقه من استرس دارند، اما هميشه براي ادامه مسير مشوق بوده و هستند، چون مي‌دانند كه چقدر به آن علاقه دارم. به هر حال موتورسواري رشته بسيار سختي مخصوصا براي خانم‌ها است.
‌ اين سخت بودن را دوست داريد؟
نه، اين قطعا براي همه لذت‌بخش نيست اما هيجاني كه در اين رشته تجربه مي‌كنم در هيچ رشته ورزشي ديگري تجربه نمي‌كنم چون موتورسواري خيلي پرهيجان است. لذتي كه پشت موتور در حال رايد كردن داريد قابل مقايسه با حس و حال هيچ ورزش ديگري نيست.
به كاراته چرا علاقه داشتيد و دليل رها كردن آن چه بود؟
من بچگي خيلي شيطنت داشتم وخانواده‌ام ترجيح دادند من را در يك رشته رزمي ثبت‌نام كنند. بنابراين سمت كاراته رفتم و تلاش زيادي هم براي عناوين قهرماني كردم. ۵۰ درصد زمانم درسم بود و ۵۰ درصد آن براي ورزش و قهرماني، اما طي شرايطي كه پيش آمد از فدراسيون و ورزش كاراته جدا شدم. دلايلش را توضيح ندهم بهتر است، اما بيشتر تصميم خودم بود؛ شايد از آن ورزش خسته شده بودم، به هر حال ۱۵‌سال براي آن ورزش كار كردم ولي در حين تحصيلاتم به سمت مربي‌گري آمدم و در اين سه سال هم توسط همسرم وارد موتورسواري حرفه‌اي شدم و او مشوقم بود. البته خودش فقط در اين زمينه مربي‌گري نمي‌كرد اما چون من علاقه داشتم گفت يك سري مسائل اوليه را آموزش مي‌دهد تا اگر علاقه داشتم مسير را ادامه دهم. من هر چه در موتورسواري دارم را مديون او هستم. خيلي هم براي بحث موتور اسپرت در ايران زحمت كشيد چون در اينجا مربي نداشتيم كه بتواند اين ورزش را درست و اصولي آموزش دهد. اين چيزي كه الان بچه‌هاي ما دارند استفاده مي‌كنند حاصل تجربيات يكسري از افراد است كه در گذشته به سختي در پيست به دست آورند. هر جا كه خسته مي‌شدم و كم مي‌آوردم، تنها كسي كه براي ادامه اين راه به من انگيزه مي‌داد همسرم بود. امسال هم با تلاش او و همت خودم به صورت آزاد در مسابقات قطر به عنوان اولين زوج ايراني در مسابقات برون مرزي، شركت كرديم كه تجربه خيلي خوبي بود. اين مسابقات ۵ راند است، اولين راند آن اسفند سال گذشته بود دو راند آن هم مانده است. مسابقات موتور اينطور است كه چند راند مسابقه مي‌دهيد و علاوه بر قهرماني كه در هر راند به دست مي‌آوريد، كسي كه بيشترين امتياز را به دست مي‌آورد به عنوان قهرمان سال معرفي مي‌شود. در مسابقات قطر همسرم در كلاس ۶۰۰ سي‌سي شركت كرد و من در كلاس ۴۰۰ سي‌سي شركت كردم. در مسابقات قطر من تنها خانم شركت‌كننده بودم. موتورسواري در كل دنيا به خاطر كم بودن شركت‌كننده خانم، خانم‌ها و آقايان با هم مسابقه مي‌دهند و اين طور نيست كه مسابقه خانم‌ها از آقايان جدا باشد. مسابقه سختي بود چون از كشورهاي قوي اروپايي و حاشيه خيلج فارس در آن حضور داشتند و همچنين قطر هم رايدر خيلي قوي داشت. بهترين نتيجه‌اي كه از آن كسب كردم هفتم بود، اما از عملكرد خودم راضي بودم چون من و همسرم، تجربه رايد پيست ۵ كيلومتري را نداشتيم و همچنين تجربه چنين سرعتي را در تمرينات خودمان هم نداشتيم، اما هر راند از راند قبلي بهتر عمل كردم و هر دو عملكرد خوبي داشتيم. ابتدا من به عنوان تنها دختر ايراني در اين مسابقات شركت‌ كرده بودم، اما در مسابقات آسيا همه خانم هستند و اين پوينت مثبتي براي خانم‌هاست، چون به هر حال در قياس رانندگي، آقايان به خاطر بحث فيزيك و نقطه ديد نسبت به خانم‌ها بهتر هستند و اين برابري در مسابقات امكان موفقيت را براي خانم‌ها بيشتر مي‌كند؛ اميدوارم به اين مسابقه بروم با نتيجه خوب برگردم.
به عنوان تنها زن شركت‌كننده در مسابقات قطر واكنش‌ها به شما چه بود؟
براي‌شان غيرقابل باور بود كه يك زن رايدر و شركت‌كننده باشد، اما به هر حال در سال‌هاي اخير تعداد زنان شركت‌كننده در سراسر دنيا به قدري زياد شده است كه امسال براي اولين‌بار مسابقات موتورسواري خانم‌ها كليد خورده است. من به عنوان تنها دختري كه در مسابقات قطر شركت كردم براي‌شان جاي تعجب داشت، اما بعد از من، دو دختر ديگر يكي از هند و ديگري از مالزي در راندهاي بعدي وارد شدند. مسابقه به صورت جهاني بود و قطر به خاطر امكاناتي كه دارد ميزباني اين مسابقه را داشت و از آسيا و اروپا افراد زيادي در آن شركت كردند. تعداد شركت‌كنندگان تقريبا ۱۰۰ نفر از كل جهان بود كه همه جز من آقا بودند. بعد كه خبر حضور من در مسابقات سر و صدا كرد دو دختر ديگر در راندهاي بعدي اضافه شدند.
‌ در ايران نگاه‌ها چطور است؟
اينقدر موتورسواري زنان به سطح خوبي رسيده كه اگر مسابقه برابر برگزار شود، خانم‌ها هم مي‌توانند عملكرد خوبي داشته باشند، موتورسواري خانم‌ها هيچ تفاوتي با آقايان ندارد .
‌ منظورم برخوردها بود؟
بيشتر از ۹۹ درصد افراد تشويق كردند و خوشحال شدند. هيچ كس نگفته اين كار را نكن و خطرناك است. همه مي‌گويند؛ ادامه بده. خودم هم نمي‌توانم يك جا بنشينم و بايد حتما فعاليت كنم. زياد اهل فيلم نيستم اما دو فيلم در زمينه ورزش ديدم يكي راكي و ديگري كريس كه در هر دو، يك فرد ورزشكار چالش‌هاي زيادي را پشت سر مي‌گذاشت تا به بهترين خود تبديل شود. وقتي آدم در ورزش شكستي را تجربه مي‌كند، انگيزه بيشتري پيدا مي‌كند. هميشه دوست داشتم بهترين خود باشم اما به‌طور كلي دوست دارم در مسابقات جهاني زنان در موتور‌سواري شركت كنم، منتها اين مسابقات از سوي كشورها برگزار نمي‌شود و تيم‌ها آن را اسپانسري مي‌كنند، چون هزينه مسابقات بسيار زياد است. دوست دارم در تيم موتورسواري خوبي ورود كنم و اسپانسر و تيم داشته باشم، اما ورزش ما چون شوي خوبي ندارد در جامعه اسپانسري هم ندارد.
‌بزرگ‌ترين دغدغه دختران ورزشكار در اين رشته چيست؟
بيشترين دغدغه در ميان موتورسواران، نداشتن اسپانسر است. ورزش ما خيلي پر هزينه است؛ يك جفت لاستيك كه در هر مسابقه عوض مي‌شود ۳۰ ميليون تومان است و هزينه لباس و تجهيزات هم خيلي زياد است. لباس از ۲۰ تا ۳۰ ميليون قيمت دارد، كلاه حرفه‌اي از ۳۰ به بالا است، بوتمان هم از ۱۵ و ۲۰ ميليون به بالا است. همين‌طور يك جفت دستكش از ۵ و ۶ به بالا بايد خريداري شود. لنت و بقيه لوازم مصرفي موتور هم هزينه دارد. ما مي‌خواهيم اسپانسرها بيايند از همه ما زنان و مردان حمايت كنند و ورزش ما بيشتر ديده شود، چون اين ورزش خيلي در ايران پتانسيل دارد و حتما سال‌هاي بعد اتفاقات خيلي بهتري در اين زمينه مي‌افتد.
درباره نحوه تمرين‌ها هم توضيح ‌دهيد، اينكه چه ملزوماتي دارد؟
الان ما به خاطر گرما خيلي زود براي تمرين در پيست از خواب بيدار مي‌شويم، مثلا ۵ صبح. پيست نزديك پرند است و ما يك ساعت و ربع از خانه تا آنجا مسير داريم. معمولا صبحانه را آماده مي‌كنيم و از قبل كه در مسير صبحانه مي‌خوريم. يكسري ويتامين داريم كه قبل و حين تمرين از آن استفاده مي‌كنيم. اول كمي گرم مي‌كنيم و قبل از اينكه وارد پيست بشويم هم بايد كارهاي موتورمان را خودمان انجام دهيم. اگر موتور نياز به تعويض لاستيك يا روغن كاري داشته باشد خودمان انجام مي‌دهيم. هر مشكلي كه داشته باشد بايد قبل از پيست آن را چك كنيم و برطرف شود. خيلي هم سخت است و گاهي هم به قدري از آدم جان مي‌گيرد كه ديگر توان تمرين ندارد. بعد از اين كارها لباس مي‌پوشيم و آماده تمرين مي‌شويم، يك پارت من تمرين مي‌كنم و يك پارت همسرم كه بتوانيم يكديگر را آناليز و پشتيباني كنيم. بعد به خانه بر مي‌گرديم. ورزش ما چون در فضاي باز انجام مي‌شود شرايط جوي دما و گرما خيلي در آن تاثير دارد. اگر گرما زياد باشد، باد بوزد يا سرما شديد باشد و باران ببارد نمي‌توانيم تمرين كنيم. بايد شرايط خوب باشد كه بتوانيم آن را انجام دهيم. زمستان براي اين ورزش خيلي خطرناك است، چون وقتي آسفالت سرد است، چسبندگي لاستيك‌ها با زمين خيلي كم مي‌شود و احتمال سر خوردن و زمين خوردن خيلي زياد است، به خاطر همين در تمرين‌هاي زمستان فشار كمتري مي‌آوريم. لباس ما در تابستان و زمستان يكي است اگر هوا خيلي سرد باشد تمرين نمي‌كنيم ، چون خطرناك است. در استانداردها موتورسواري در دماي زير ۱۰ تا ۱۲ درجه ممنوع است، بنابراين همه‌چيز كاملا به هواي آن روز بستگي دارد. من كارهاي فني موتور را در كنار همسرم انجام مي‌دهم، البته زحمت اين كار هميشه با او بوده است و من هميشه كنارش بودم و تقريبا آن را ياد گرفته‌ام. الان هم مي‌توانم لاستيك موتور را عوض كنم و روغن‌كاري آن را انجام دهم. اينجا در ايران رايدرها هم مكانيك هستند، هم مشاور، هم رايدر، هم مهندس و هم مربي اما در جهان يك تيم چندين نفره، رايدر را پشتيباني مي‌كنند تا او را به مسابقات حرفه‌اي بفرستند و از پس آن بر بياد.