جامعه‌شناسی پیاده‌روی عظیم اربعین

سال‌هاست که راهپیمایی اربعین به صورت یک آیین ثابت سالانه درآمده است که در آن، میلیون‌ها انسان از رنگ‌ها، نژاد‌ها و فرهنگ‌های مختلف و حتی از آیین‌ها و مذاهب غیرشیعی از نقاط مختلف جهان به سرزمین گرم، خشک و تفتیده کربلا وارد می‌شوند و در پدیده‌ای بی‌نظیر و تکرار شونده در تاریخ بشری شرکت می‌کنند. درک این واقعه عظیم بر اساس نگرش‌های علمی مدرن و سکولار غیرممکن است. برای فهم جامعه‌شناختی این رویداد عظیم اگر با عینک هر کدام از پارادایم‌های جامعه‌شناسی غربی به ماجرا نگاه شود رسیدن به کنه آن ممکن نیست. اگر با رویکرد مارکسیستی به تبیین موضوع ورود نمایید هیچ تضادی بین طبقات یا گروه‌های اجتماعی نخواهید دید که محرک این اجتماع و این مناسک عظیم گردد، چه اینکه از گروه‌ها و اقشار مختلف اجتماعی در این رویداد شرکت می‌کنند و اصلاً در آن بحث فقیر و غنی یا طبقه بالا و پایین مطرح نیست و این مسائل در نسبت با این رویداد رنگ می‌بازد. نه تنها در راهپیمایی اربعین هیچ نشانه‌ای از تضاد بین مردم نیست بلکه هر آنچه است همدلی و همراهی، مواسات و مهر و عطوفت بین انسان‌های مختلف است. اگر از منظر پارادایم کارکردگرایی که مهم‌ترین گزاره آن نسبت به ماهیت جامعه، تلاش در جهت حفظ و توجیه نظم در مقابل ایجاد تغییر و دگرگونی در جامعه است به این همایش بزرگ انسانی نگاه کنیم اثری از تلاش برای تحقق کارکرد حفظ نظم و استمرار وضع موجود نمی‌بینیم، چرا که حرکت امام حسین علیه‌السلام و قیام عاشورا تماماً بر اساس نفی وضع نابرابر و ظالمانه موجود و تلاش برای استقرار نظمی الهی بنا نهاده شد و نهضت اربعین نیز بزرگ‌ترین منادی نفی روابط ظالمانه در جهان و بزرگ‌ترین حامی مظلومان جهان و دعوت‌کننده همه ملت‌ها به تلاش برای نابودی مستکبران و برقراری عدالت اجتماعی بر مبنای آموزه‌های الهی است. اگر از منظر نظریات جنبش‌های اجتماعی به این پدیده بی‌نظیر نگاه کنیم هیچ اثری از منفعت‌طلبی جمعی، تلاش برای به دست آوردن فرصت سیاسی یا احساس محرومیت نسبی در این پدیده مشاهده نمی‌شود. اتفاقاً آنچه قابل مشاهده است یک حرکت فردی و جمعی توأمان با طی یک مسیر و منزلگاه‌های مختلف برای رسیدن به یک خاک و سرزمین مقدس و زیارت شهیدترین و شاهدترین انسان‌ها بدون به دست آوردن منفعت مادی فردی یا جمعی و بلکه با هزینه‌کرد مادی فراوان و گذشتن از آسایش است. 
پیاده‌روی اربعین در یک زمینه اجتماعی کاملاً توحیدی رخ می‌دهد و نزدیک‌ترین مفهوم برای فهم آن، هجرت است. هجرت از دنیا و لذت‌ها و مادیات به سرچشمه خوبی‌ها و تقرب به انسان کامل فانی شده در راه خدا. هجرت از شهر و دیار خود با قبول سختی‌ها و رنج‌ها برای درک مصائب وارد شده به بهترین بندگان خدا و اولیای الهی تا از رهگذر این هجرت، بتوان ذره‌ای خود را شبیه آن انسان‌ها نمود و به افقی که آن‌ها به آن دست یافتند نزدیک شد. پیاده‌روی اربعین به جز نزدیکی به مفهوم هجرت، تمرین زیست مؤمنانه در سایه انسان کامل و ولی خداست. این پدیده، هم حامل نشانه‌ها و نماد‌های ظاهری و هم نشانه‌ها و نماد‌های مفهومی و معناگرایانه حکومت مهدوی است. اگر خصوصیات جامعه مهدوی را در آیات و روایات مطالعه کنیم و بعد با پدیده اربعین مواجه شویم، نشانه‌های آن جامعه را به عیان خواهیم دید. اتفاقات رخ داده در پیاده‌روی اربعین، نوع روابط میان شرکت‌کنندگان در آن از زائران سراپاشوق تا خادمان موکب‌ها، رنگارنگی و متنوع بودن نژادی، آیینی و فرهنگی شرکت‌کنندگان و جامعه شکل گرفته در این رویداد به وضوح واجد علائم جامعه مهدوی و نماد کوچک شده‌ای از آن است که در آن، مردم در سعادت و کمال خود را تمام ابعاد در قرار گرفتن زیر سایه امام معصوم حس می‌کنند و اتوپیای جامعه مهدوی را در زمانی محدود و در مکانی مقدس به منصه ظهور می‌رسانند. 
اربعین به عنوان یک پدیده اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و تمدنی کنشی فردی و جمعی معطوف به عقلانیت الهی و توحیدی است و شرکت‌کنندگان در آن در پی اعلام همنوایی و همدلی با قیامی عظیم هستند که بشریت را به پیروی از توحید، عدالت و دوری از کفر، ظلم و ذلت فرامی‌خواند. این حرکت عظیم فراتر از یک جنبش اجتماعی کلاسیک بلکه یک نهضت بزرگ جهانی است که روز به روز بر شکوه و عظمت آن افزوده شده و دایره مشارکت‌کنندگان در آن توسعه پیدا می‌کند. جامعه‌شناسی مدرن و غربی به علت ابتنا بر نیست‌انگاری و اومانیسم و نفی وجه توحیدی انسان شکل گرفته و راز ناتوانی‌اش از تبیین و توضیح این حرکت عظیم از همین ناحیه است. این نوع جامعه‌شناسی نهایتاً توان و مسئولیت خود را سخن گفتن از تجمع چند هزار نوجوان برای مرگ یک سلبریتی می‌داند و آن را به عنوان یک پدیده اجتماعی قابل توجه و در چارچوب، تحلیل می‌کند یا نهایتاً اگر هم در جایی به این موضوع ورود نماید با بازی با کلماتی همچون «مناسک» و «فربهی» به خیال خود به تخطئه و تخفیف این حرکت عظیم می‌بپردازد. برای نزدیک شدن به درکی درست از معنای پیاده‌روی اربعین و نزدیک شدن به فهمی جامعه‌شناسانه از آن، علاوه بر آشنایی با معارف توحیدی، لازم است در این دریای بیکران عشق و معرفت غرق شد و با شرکت در آن به کسب تجربه معنوی جامعه اربعینی دست یافت. با نشستن در برج عاج روشنفکری و عینک علوم انسانی سکولار بر چشم زدن نمی‌توان به تبیینی درست از رویدادی شگرف دست یافت که هم به لحاظ مبنایی و هم به لحاظ علاقه و سوگیری اجتماعی در چارچوب تحلیلی جامعه‌شناسان و روشنفکران نمی‌گنجد.