نقد مستمر دولت

مهدي بيك اوغلي
هر اندازه كه راي اعتماد به كليت كابينه، داراي اهميت است؛ ثبت عملكردي متناسب با وعده‌ها و نيازهاي مردم و جامعه هم داراي اهميت مضاعف است. تجربه ثابت كرده كه زمان براي دولت و ساختارهاي اجرايي به سرعت برق و باد گذشته و به سرعت زمان برداشت كاشته‌هاي قبلي از راه مي‌رسد. بسياري از تحليل‌گران و استادان دانشگاهي معتقدند دولت مسعود پزشكيان يكي از آخرين فرصت‌هاي ممكن براي جلب‌توجه افكار عمومي و حركت در مسير توسعه است. براي اين منظور اما لازم است كه سنجش درست و مرحله به مرحله‌اي از عملكرد مديران، وزرا و مجريان صورت گيرد. مكانيسم اين ارزيابي‌ها و شفاف‌سازي‌ها، موضوع گفت‌وگوي امروز «اعتماد» با احمد ترك‌نژاد تحليل‌گر مسائل استراتژيك است. ترك‌نژاد در تشريح شرايط كشور ضمن تشريح مفهوم دولت وفاق ملي و الزامات آن به تهديدها و فرصت‌هاي پيش روي دولت چهاردهم نيز اشاره مي‌كند. او معتقد است به جاي توجه به رزومه‌هاي كاغذي افراد بايد به عملكردهاي واقعي و عيني مديران توجه شود تا زمان براي دولت از دست نرود. ترك‌نژاد با اشاره به اينكه بايد با شاخص‌هايي بتوان اهداف هر وزارتخانه‌اي و عملكرد آنها را بر اساس سنجه‌هايي داوري و اندازه‌گيري كرد، مي‌گويد: « اگر اين ارزيابي‌ها صورت نگيرد، دوباره افراد به ترتيباتي، پست‌هاي اجرايي را اشغال مي‌كنند، كارنامه‌اي براي خود مي‌سازند و بدون هيچ سنجه‌اي پس از مدتي كنار مي‌روند و دوباره روز از نو و روزي از نو.»
 
‌با راي اعتماد مجلس به كليت وزرا، عملا ايده دولت وفاق ملي كه مسعود پزشكيان به دنبال تحقق آن بود، عينيت پيدا كرد. در اين مرحله توپ دوباره در زمين دولت خواهد بود كه عملكردي متناسب با وعده‌هايش ارايه كند. پيشنهاد شما براي تحقق اين ايده‌ها چيست؟


‌ اينكه دكتر پزشكيان كليد واژه وفاق ملي را براي دولتش انتخاب كرده، متناسب با شرايط امروز كشور است. در واقع عملكرد جريان خالص‌ساز نشان داد كه امكان اداره كشور توسط يك جناح امكان‌پذير نيست. دكتر پزشكيان نيز در جريان مبارزات انتخاباتي و پس از آن، بحث تشكيل دولت وفاق ملي را مطرح كرد. اما لازمه شكل‌گيري يك چنين دولتي كه وفاق ملي را بر تارك و پيشاني خود دارد، رسيدن به يك اجماع استراتژيك در كشور است. اجماع بر چه گزاره‌اي؟ اجماع بر سر منافع ملي. منافع ملي تنها ريسماني است كه همه افراد، جريانات و گروه‌ها بايد به آن چنگ زده و بر تحقق آن متمركز شوند. براي ايجاد اين اجماع استراتژيك همه بايد از منافع شخصي، جناحي، جرياني، باندي، محفلي، خانوادگي و... عبور كنند. اگر به اين ضرورت‌ها توجه نشود، اجماع استراتژيك حول و حوش منافع ملي شكل نمي‌گيرد. وقتي از منافع ملي صحبت مي‌شود، منظور اهدافي است كه يك نظام حكمراني در سطح بين‌المللي براي حفظ آن تلاش مي‌كنند. اين موارد شامل منافع حياتي، منافع با اهميت و منافع حاشيه‌اي (ابزارهاي چانه‌زني) است. پس موضوع وفاق ملي، پيش‌نيازي دارد و آن اجماع استراتژيك بر روي منافع ملي است.
‌فارغ از ابزارها، هر پديداري از جمله وفاق ملي نيازمند طي كردن مسيري خاص است. براي تحقق ايده وفاق و به عينيت درآوردن آن به چه الزاماتي نياز است؟
‌ براي عملياتي كردن وفاق ملي بايد بر روي منافع ملي اجماع صورت گيرد. نه اينكه وفاق تنها در سطح شكلي و تئوريك مطرح شود. در گذشته‌ها هم يك چنين واژه‌سازي‌هايي در دولت‌ها شد، بدون اينكه اين مفاهيم ذهني، عينيت يابند. مثلا دولتي اسم خود را«مردمي و ايران قوي»گذاشت، ديگري عنوان دولت«تدبير و اميد»را انتخاب كرد، برهه‌اي دولت«عدالت و مهرورزي»ايجاد شد و... اما اين مفاهيم، در دولت‌ها هرگز از سطح شعارها خارج نشده و عمقي پيدا نكردند. بزرگ‌ترين فسادها و نابرابري‌ها، همچنين بيشترين اتلاف منابع ايران در دولت عدالت و مهرورزي (84تا 92) شكل گرفت، بيشترين تشديد حاكميت دوگانه در دولت تدبير و اميد عينيت يافت و بيشترين خروج نخبگان از نظام حكمراني در دولت «مردمي و ايران قوي» (1400حدفاصل تا 1403) به وقوع پيوسته است. وقتي از عبارات و واژه‌ها استفاده مي‌شود بايد به الزامات و ضرورت‌هاي آن هم توجه شود. دولت پزشكيان هم بايد مشخص كند آيا مي‌خواهد اين راه و اين مسير را ادامه دهد يا براي نخستين‌بار به عمق مفاهيم و واژه‌ها برسد؟ رويكردهاي قبلي، طي 2‌دهه متوسط رشد اقتصادي كشور را به 1.8درصد و طي 10 سال گذشته به صفر رسانده است. از سوي ديگر طي يك دهه بيش از 1.5 تريليون دلار فقط نفت خام در اين كشور فروخته شده است. اما فقر سه برابر شده و 50درصد جامعه ايراني در فقر و فلاكت به سر مي‌برند. از 6ميليون خانوار روستايي، 2.5 ميليون نفر آن فقير هستند. اينها واقعيت‌هايي هستند كه نمي‌توان آنها را انكار كرد.
‌چرا فكر مي‌كنيد، اين روند دچار تغييري شده است.به هر حال همان ساختار حاكميتي روي كار است و با همان روش‌ها و اسلوب‌ها رييس‌جمهوري انتخاب شده است. فرق پزشكيان با باقي روساي جمهور چيست كه شما را به نتيجه‌اي متفاوت مي‌رساند؟
‌ به هر حال با درايت رهبري پس از حادثه سقوط هلي‌كوپتر رييس‌جمهور سابق، يك فرصت براي ايران ايجاد شده است. اگر فرصت را از منظر علمي تعريف كنيم، يعني عوامل بروز منفعت به شكل ناقص! زماني اين عوامل بروز منفعت به شكل ناقص ايجاد شدند كه امكاني براي انتخابات نسبتا رقابتي و حضور نسبي جريانات مختلف با مشاركت 50درصدي و عدم مشاركتي 50درصد ديگر جامعه ايجاد شد.يعني فرصتي به صورت ناقص براي ايران فراهم شد. امروز اگر نتوان اين فرصت ايجاد شده را به منفعت استراتژيك بدل كرد، همه بازنده خواهيم بود. در نقطه معكوس اگر از اين فرصت استفاده بهينه شود همه برنده‌ايم. براي اينكه اين اتفاق رخ دهد و فرصت تحول، بدل به منفعت استراتژيك شود بايد به 2 مساله بنيادين توجه شود. اول، حداكثرسازي خلق منابع و ثروت براي كشور و دوم، حداقل‌سازي هزينه‌ها و هدر‌رفت منابع. براي اينكه حداكثر‌سازي خلق منابع ايجاد شود بايد معادله تعاملات بين‌المللي ايران در مسير حل شدن قرار بگيرد. براي اينكه هدر‌ رفت منابع به حداقل برسد، بايد 4كليد واژه پزشكيان يعني صداقت، مبارزه با فساد، عدالت و انصاف عينيت يابد. مجموعه‌اي از اقدامات بايد صورت بگيرد تا اين كليدواژه‌هاي تئوريك عملياتي شوند.
‌اين اقداماتي كه هدررفت منابع را كاهش داده و خلق منابع را تسريع مي‌بخشد، چه اقداماتي هستند؟ دولت چه كار بايد بكند تا از چرخه بسته دهه‌هاي اخير خارج شويم؟
‌ براي اينكه اين موارد واقعا عينيت يابند و وزارتخانه‌ها و سازمان‌ها به سمت دستاوردسازي‌هاي كاذب حركت نكنند، بايد رييس‌جمهور در جايگاه رهبري قوه مجريه بتواند سازمان‌ها و وزارتخانه‌ها را به درستي مديريت كند. براي مديريت اين ساختارها، پزشكيان بايد روي آنها كنترل داشته باشد. براي كنترل آنها بايد بتوان پيشرفت و حركت آنها را به سمت اهداف در نظر گرفته شده اندازه‌گيري كرد. يعني بايد با شاخص‌هايي بتوان اهداف هر وزارتخانه‌اي و عملكرد آنها را بر اساس سنجه‌هايي داوري و اندازه‌گيري كرد. اگر اين اقدامات صورت نگيرد، دوباره افراد به ترتيباتي، پست‌هاي اجرايي را اشغال مي‌كنند، كارنامه‌اي براي خود مي‌سازند و بدون هيچ سنجه‌اي پس از مدتي كنار مي‌روند و دوباره روز از نو و روزي از نو. اما آيا طي بيش از 40سال گذشته اين رويكرد، دردي از دردهاي مردم را دوا كرده است؟ خير. اين روند تنها منجر به عميق‌تر شدن شكاف بين دولت-ملت شده است. براي بازسازي اين رابطه و شكل‌گيري باز توليد مجدد سرمايه‌هاي اجتماعي، نيازمند آنيم كه دولت به صورت مشخص، در خصوص عملكرد اركان خود يعني وزارتخانه‌ها و نهادهاي مختلف پاسخگوي جامعه شود. اگر اين اقدام و اين كار به درستي صورت نگيرد و دولت نتواند اين فرصت را از طريق برطرف كردن نواقص به منفعت استراتژيك بدل كند، ديگر فرصتي براي جبران وجود نخواهد داشت.
‌اما دولت چگونه مي‌تواند اين نواقص را بر طرف كند؟ دولت‌هاي مختلف سر كار مي‌آيند و اغلب هم براي رفع مشكلات صادقند اما در عمل، وضعيت متفاوتي شكل مي‌گيرد.
‌ حل نواقص از طريق تامين و به كار‌گيري معقول و علمي منابع مادي، انساني، اداري، مالي، فناورانه، فرهنگي، هنري، معدني و در كل منابع ملموس و غير ملموس صورت مي‌گيرد. دولت بايد خروجي‌هاي ملموسي از رفع نواقص براي جامعه ايجاد كند. جامعه بايد بهبود وضعيت را حس كند، نه اينكه به زور در ذهن مردم فرو كنند كه اوضاع بهتر شده است. اين بهبود در حوزه‌هايي چون رفاه عمومي، عدالت اجتماعي، كرامت انساني و امنيت عمومي به عينه ظهور پيدا مي‌كند. نظام مديريتي كشور بايد بر مبناي ارزيابي عملكرد مديران (از وزرا به پايين) استقرار يابد و پايش مستمري انجام شود.
‌امروز كه كليت كابينه مسعود پزشكيان با راي قابل توجه مجلس، آغاز به كار كرده، چطور مي‌شود عملكرد وزرا، معاونان رييس‌جمهور و مديران كشور را به صورت تخصصي ارزيابي كرد؟
‌ به عنوان نمونه سال آينده همين زمان بايد ديد وزارت X در حوزه اصلاح فرآيندهاي اصلي خود مانند نتيجه‌گرايي، مشاركت‌پذيري كارشناسان، ايجاد اجماع نخبگاني و نوآوري چه تحولات، نوآوري‌ها و دستاوردهايي را پايه‌گذاري كرده است؟ رييس‌جمهور و رسانه‌ها و تحليلگران بايد از آقا يا خانم وزير طرح پرسش كنند كه وقتي فلان فرد را به عنوان معاون خود انتخاب كرد چه عملكرد مثبتي را ثبت كرده است؟ وزير چه برنامه‌اي داشته و چه عملكردي ثبت كرده است؟البته كه بررسي‌ها نبايد بر مبناي روزمه‌سازي‌ها باشد. رزومه‌سازي در ايران به يك متولوژي خود گُنده‌سازي بدل شده است. مردم كارنامه واقعي مي‌خواهند؛ نه اينكه خودشان رزومه‌اي درست كرده و بگويند، بهترين هستند! ذي‌نفعان حوزه مورد بحث كه همانا نخبگان هستند بايد فرد و برنامه‌اش را تاييد كنند.
‌لطفا باز هم مصداقي‌تر بحث را باز كنيد، يك وزير، معاون رييس‌جمهور، مديركل و... را چطور مي‌توان در افق‌هاي كوتاه، ميان مدت و بلندمدت سنجش كرد؟
‌ مثلا وزير نيرو نبايد كلي حرف بزند. بايد بگويد براي خاموشي‌ها چه برنامه‌اي داشته و پس از يكسال چه دستاوردي را ثبت كرده است. نبايد اينگونه شود كه وزير، برق‌هاي خانگي و پر مصرف را روشن و برق واحدهاي صنعتي را خاموش كند. امروز در برخي شهرك‌هاي صنعتي تا 3روز برق قطع است. وزير نيرو بايد بگويد در يك برنامه زمان‌بندي شده تا چه اندازه ظرفيت توليد و توزيع برق را افزايش داده و چه دورنمايي را تدارك ديده است. آقاي وزير نيرو مي‌گويد طي 3سال ظرفيت برق كشور را پايدار مي‌كند. در عين حال لازم است مثلا 30ميليارد دلار سرمايه‌گذاري جذب شود. بايد به صورت جزئي مشخص شود اين منابع در چه حوزه‌هايي قرار است به كار گرفته شود؟ منابع از چه طريقي جذب مي‌شوند؟ چه فناوري‌هايي به كار گرفته شده و چقدر زمان براي اجراي اين ايده نياز است؟ در پايان 1سال هم نخبگان صنعت برق و حوزه انرژي بايد ارزيابي‌هاي دقيقي صورت دهند تا مشخص شود آيا وزير در راستاي برنامه اعلام شده حركت كرده يا نه؟ با تدبير و نوآوري كه مسعود پزشكيان به كار گرفت و براي تشكيل دولت، نخبگان را به كار گرفت و حدود 12 وزير و بخش قابل‌توجهي از معاونان رييس‌جمهور را از طريق اين سامانه‌هاي انتخاب برگزيد لازم است در حوزه اجرا هم ساز و كار و مكانيسم‌هايي را تدارك ديد كه بتوان سنجش درستي از عملكرد وزرا و مديران استخراج كرد. نبايد كار به جايي برسد كه يك فرد بيايد و 4سال به عنوان وزير فعاليت كند و براي خود رزومه‌اي به قيمت حيف و ميل كردن بيت‌المال و خشمگين كردن جامعه بسازد و بعد افتخار كند كه من وزير بودم! مرده‌شور پرستيژي را ببرد كه با ناتواني و از طريق بر باد رفتن منابع كشور شكل گرفته باشد.
‌اين مشكل يكي از معضلات اصلي مديريت در ايران است. حدود 170هزار صندلي مديريتي سطح بالا وجود دارد. لابي‌گري‌هاي بسياري در هنگام تعيين مديران شكل مي‌گيرد و فشارهاي رسانه‌اي و ارتباطي فراواني براي حضور فلان فرد و فلان جريان، وارد مي‌شود. براي حل اين معضل چه بايد كرد؟
‌ ما بايد كاري كنيم كه ديگر افراد ناتوان نتوانند براي گرفتن پست‌هاي كليدي و استراتژيك به سمت لابي‌گري بروند. بايد فرصتي ايجاد شود تا افراد شايسته و توانمند و متخصص وارد ميدان شوند. اين افراد متخصص و كارآمد بايد روي چشم گذاشته شوند و مورد حمايت قرار گيرند. بايد نقطه پاياني بر ناكارآمدي‌هاي مديريتي كشور گذاشته شود. به هر ترتيب بيش از 42 سال است كه ناكارآمدي‌ها بخش زيادي از منابع كشور را از ميان برده است. در 3دولت گذشته بيش از 1.5 تريليون دلار نفت فروختيم، اما طي يك دهه رشد اقتصادي صفر درصد تجربه شده است. هرچند تحريم‌ها مهم است اما ريشه همه مشكلات تحريم نيست. دكتر پزشكيان براي كارآمدي كابينه‌اش گردن خود را تعهد كرده است. حتما نخبگان هم آمادگي دارند كه عملكرد مديريت اجرايي كشور را تحليل كرده و آن را به فضايي شاداب، برانگيزنده و پيش‌برنده بدل سازند. آثار اين رويكرد هم خلق انرژي، توليد سرمايه‌هاي اجتماعي و اميد به آينده خواهد بود. هر مديري هم كه نمي‌تواند در همين ابتداي مسير اعلام كند تا مردم و تحليلگران تكليف خود را بدانند. ملت ايران بيش از 4دهه صبر كرده‌اند و مشخص نيست اين صبر تا چه زماني ادامه خواهد داشت. هر آن امكان دارد اين صبر به خشم استراتژيك بدل شود و ‌تر و خشك را با هم بسوزاند.
‌اساسا دولت چقدر زمان براي بهبود شاخص‌ها دارد. آيا هنوز فرصت آزمون و خطا براي دولت و ملت و كشور وجود دارد؟
‌ با نگاه راهبردي به جهان آينده، مشخص خواهد شد كه ايران ديگر فرصتي براي آزمون و خطا ندارد. اگر طي 7الي 8سال آينده، ايران نتواند زيرساخت‌هاي لازم را براي آغاز يك حركت جديد به وجود بياورد، ديگر فرصتي وجود نخواهد داشت. تحركي مانند شرايطي كه در پايان برنامه سوم شكل گرفت و كشور را در آستانه يك جهش قرار داد. امامشخص نيست چرا يك چنين كشور بالنده‌اي در روند توسعه، ناگهان روند نزولي را آغاز كرد. از سوي ديگر بايد توجه داشت كه عمده منابع كشور از بين رفته است و ايران بايد منابع تازه‌اي بسازد. اميدواريم تمام اركان دولت، وزرا، معاونان رييس‌جمهورو مديران در مسير تحقق 4كليدواژه مهم پزشكيان كه شفافيت، عدالت، انصاف و مقابله با فساد است حركت كرده و به‌طور مستمر به جامعه گزارش دهند. همچنين لازم است، وزرا و معاونان رييس‌جمهور مديران شايسته‌اي انتخاب كنند، مديراني كه نه بر اساس رزومه‌هاي بادآورده بلكه مبتني بر تخصص، شايستگي و به كار‌گيري نوآوري‌ها برگزيده شده و در راستاي راهبردهاي تدارك ديده شده گام بر مي‌دارند.