ديپلماسي- رسانه- ميدان

آقاي عراقچي وزيرخارجه ايران در سخنان اخير خود با تاكيد ويژه اعلام كرد سياست خارجي جديد ايران مبتني بر پيوند سه ركن ديپلماسي-رسانه و ميدان خواهد بود. اين رويكرد وزيرخارجه مبتني بر شرايط ديپلماسي نوين در عصر ارتباطات است كه به شكل بارزي كشورها در ديپلماسي عمومي از رسانه‌ها به عنوان اسلحه‌هايي با دامنه نفوذ و ماندگاري بيشتر براي بستر‌سازي براي خودي و هزينه‌سازي و تضعيف غيرخودي بهره‌برداري مي‌كنند. نمونه جاري آن درباره ايران و پيرو ترور شهيد اسماعيل هنيه رييس فقيد دفتر سياسي حماس در تهران، در حال اجرايي‌سازي است. طبق معمول در هنگامه يك واكنش حقوقي، سياسي و نظامي ايران به اقدامات خلاف قواعد بين‌المللي رژيم صهيونيستي، رسانه‌ها و موسسات متولي پروژه‌هاي نفوذ و همسو با امريكا و اسراييل، فضاسازي عليه جمهوري اسلامي ايران را تشديد كرده و پيرو آنها، شبكه‌ها و رسانه‌هاي فارسي‌زبان بيگانه به عنوان بازوي رسانه‌اي صهيونيستي- امريكايي عليه ايران جنگ رسانه‌اي فراگيري را دنبال مي‌كنند تا با مغالطه‌هاي گوناگون انسجام ملي-نخبگاني درباره فرآيند تصميم‌سازي در ايران و ابعاد واكنش احتمالي تهران به ترور در خاك ايران را دچار خدشه كنند.  در حالي كه حمله تروريستي در تهران، نقض آشكار منشور سازمان ملل متحد و از جنبه‌هاي مختلف داخلي، منطقه‌اي و بين‌المللي عليه حاكميت و تماميت ارضي و امنيت ملت ايران بوده، رسانه‌هاي فارسي‌زبان بيگانه در مجموع گزارش‌ها و تحليل‌هاي مكتوب، صوتي و تصويري با استفاده از ظرفيت برخي كارشناسان فارسي زبان در حال دنبال نمودن برنامه ترور شخصيت حقوقي، سياسي و امنيتي ايران هستند. اهداف ضد ايراني كه معمولا در اين جريان‌سازي رسانه‌اي عليه ايران دنبال مي‌شود مبتني بر شبكه اهداف تحقير، تضعيف و سوق دادن ايران به واكنش‌هاي هيجاني و سريع با استفاده از مغالطه‌هاي پيچيده اجتماعي، فرهنگي، سياسي، حقوقي و نظامي است. برخي از اين مغالطه‌ها را چنين مي‌توان برشمرد؛ 
٭  ارايه مصاديق غلط براي اينكه اسماعيل هنيه يك مقام ديپلماتيك نبوده و ترور ايشان (يك فرد غير ايراني) در تهران، در راستاي جنگ غزه، اقدامي مشروع از سوي رژيم صهيونيستي بوده و ربطي به حاكميت ملي و منافع ملي ايران ندارد. اسراييل نيز مسووليت مستقيم اين اقدام تروريستي را نپذيرفته و مداركي دال بر انجام اين عمل از سوي اسراييل وجود ندارد.
٭   تاخير ايران در واكنش نظامي‌اش به دليل سنجيدن جوانب مختلف سياسي، حقوقي و نظامي برنامه احتمالي نبوده، بلكه ناشي از احساس خطر و ضعف در ايران است.
٭  بزرگ نمايي قدرت تصميم‌گيري و سفيدشويي اقدامات تروريستي صهيونيستي در ايران و القاي اينكه پاسخ‌هاي قبلي ايران فاقد ابتكار عمل براي ارتقاي بازدارندگي و حل بحران‌ها بوده است.


٭  اقناع افكار عمومي ايران درباره اينكه اقدام نظامي ايران عليه اسراييل در راستاي منافع ملي ايران نيست. براي ايران بهتر است كه در مقابل تجاوزهاي مكرر نظامي و جنگ‌طلبانه دشمنان صهيونيستي- امريكايي و غربي، به واكنش‌هاي ديپلماتيك بسنده كند و به جاي پاسخ دادن به تهديد نظامي خارجي، بايد بر توسعه اقتصادي و حكمراني خوب متمركز شود.
٭  القاي تروريستي بودن گروه‌هاي مقاومت كشورهاي منطقه كه در واقع گروه‌هاي دفاعي در برابر سناريوهاي متجاوزانه صهيونيستي-امريكايي هستند و زير سوال بردن همكاري‌هاي ايران با اين گروه‌ها.
٭  ارايه اين تحليل غلط كه واكنش مشروع ايران به اقدام تروريستي رژيم صهيونيستي، موضوع مذاكره با امريكا در دولت جديد را دچار اختلال كرده و در واقع تقويت ميداني ايران در تعارض با تقويت ديپلماسي ايران قرار دارد.
و بسياري موارد ديگر كه مي‌تواند ليست اين مغالطه‌ها براي تكميل جنگ هيبريدي و تركيبي عليه ايران را تكميل كند. القاي اختلافات داخلي ميان دولت وفاق ملي آقاي پزشكيان با نهادهاي تصميم‌ساز امنيتي هم يكي از موضوعات جعلي است كه در امتداد جنگ رسانه‌اي القا شده براي تفكيك و تجزيه ايران به ملت و حاكميت، انجام مي‌شود.
اما واضح و روشن است كه اين مغالطه‌هاي رسانه‌اي هدفمند نه براي دفاع از منافع ملي ملت و كشور ايران، كه براي تضعيف وحدت ملي ايراني و منافع حياتي ملت و كشور ايران است. اين در حالي است كه قدرت هر كشوري چون ايران در وحدت ملت و حاكميت است و واضح است پاسخ تهديد نظامي خارجي از سوي تصميم‌سازان سياست خارجي و تصميم‌سازان دفاعي امنيتي ايراني نيز در راستاي ارتقاي بازدارندگي در برابر تكرار اقدامات تروريستي در خاك ايران و در واقع تامين امنيت ملت است.
بر اين اساس نيز در حالي كه شمارش معكوس براي پاسخ ايران به تهديد تروريستي اخير رژيم صهيونيستي در سايه تدابير گوناگون سياسي، اجتماعي، حقوقي و نظامي آغاز شده، چنانچه وزير خارجه كشورمان تاكيد كردند، نقش رسانه‌هاي ايراني در پيوند ديپلماسي و ميدان از هميشه مهم‌تر است.