روزنامه اعتماد
1403/06/06
آقاي پزشكيان زنگ خطر ناترازيها را ميشنويد؟
اگر بخواهيم يكي از ويژگي مهم دنياي مدرن را توضيح دهيم، مواجهه دايمي و پايانناپذير آن با ناترازيهاي گوناگون است. ناترازيها در همه ابعاد زيست محيطي، اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و... به وجود ميآيند و در صورت تشديد جامعه را دچار مشكل ميكنند. اين ويژگي ذاتي جامعه مدرن است، زيرا تغيير و تحول بهطور طبيعي ايجادكننده ناترازي است. فقط اجسام جامد هستند كه در كوتاه و حتي ميانمدت دچار تحول نميشوند. موجودات زنده نيز براساس سازوكاري كه از طريق تكامل و بقاي اصلح شكل گرفته است، به صورت متوازن رشد ميكنند و هر گونه ناترازي در وجود آنها، نوعي معلوليت است و در نهايت موجب مرگ زودرس و ناتواني شده و از صحنه حيات خارج ميشوند. ولي جوامع انساني، براي عبور از ناترازيها و جلوگيري از مرگ جامعه، هيچ راهي جز توسل به مديريت عقلاني ندارند. بدون ترديد اغلب بحرانهاي اجتماعي كه در تاريخ ميبينيم محصول تشديد ناترازي است كه نتيجه آن بحران و تقابل براي رسيدن به يك تراز جديد است. براي نمونه يكي از مهمترين ناترازيهايي كه بشر با آن دست به گريبان شد، بحران سرمايهداري بود. بحراني كه ماركس راهحل قطعي آن را در چارچوب عبور از سرمايهداري به سوسياليسم و كمونيسم تحليل كرد ولي نظام سرمايهداري با شيوههاي خود آن را خنثي كرد. آنچه ماركس توجه نكرد، اين بود كه پويايي منجر به ناترازي در جامعه مدرن را نميتوان در قالب جامعه سوسياليستي و كمونيستي برابر طلب از ميان برد و حذف ناترازي اين نوع جوامع از طريق سركوب، موجب ركود و فساد و تباهي ميشود. اينگونه حذف ناترازي را بايد از ذهنيت دور كرد، بلكه ترميم و تعديل ناترازيهاي شديد و غيركاركردي كه موجب اختلال در روند امور ميشوند را بايد سرلوحه عمل سياسي و مديريت جامعه قرار داد. به عبارت ديگر هر گاه ناترازي به مرحله خطرناك و ناكاركردي و بيثباتكننده ميرسد، زنگهاي خطر به صدا در خواهند آمد و شاخكهاي سياسي حساس شده و اقداماتي را براي رفع اين ناترازيها در نظر ميگيرند. مورد اخير نيز ناترازي اروپا در دسترسي به گاز روسيه بود كه فوري دست به كار شدند و طي دو سال اين ناترازي را به نحو بيسابقهاي كاهش دادند.با اين مقدمه بايد گفت كه ناترازي و تشديد آن ويژگي جامعه مدرن است. ولي همزمان توانايي مردم و ساختارهاي سياسي اين جوامع براي تعديل، تخفيف و حذف ناترازيهاي خطرناك و ناكاركردي و بيثباتكننده نيز ويژگي ديگر جوامع مدرن است. متاسفانه ما به عنوان يك جامه نيمه مدرن، دچار وضعيت ناترازيها و تشديد آن شدهايم، بدون اينكه قادر به حل ناترازيهاي زيانبار و خطرناك باشيم. مهمتر اينكه به قول دكتر مسعود نيلي (در آخرين سخنراني خود درباره ناترازيهاي اقتصادي) گويي عدهاي نشستهاند و آگاهانه در حال تشديد اين ناترازيها هستند. اگر هم در مواردي و تاكنون آن را تعديل كردهايم به مدد منابع طبيعي و رانت نفت بوده است.
بنابراين ناترازي تمامي وجوه و حوزههاي جامعه ما را در بر گرفته و به مرحله خطرناكي رسيده است. در انرژي، در آب، در محيط زيست، در بودجه، در اشتغال و بيكاري، در ارز، در درآمد و هزينه، در نظام بانكي، در صندوقهاي بازنشستگي، در نابرابريهاي اقتصادي، در توسعه منطقهاي، در رابطه دولت و ملت در ناترازيها و شكافهاي اجتماعي و سياسي از جمله شكاف و ناترازي شديد جنسيتي، رسانهاي و... ولي مهمتر از وجود ناترازي اين است كه اين ناترازيها در اغلب موارد در حال تشديد شدن است، و با رويكرد و مواجهه نادرست، ناترازيهاي محيط زيستي و شكافهاي اجتماعي را كه يك مساله فني- اجتماعي است و بايد در همان زمينه حل شود به يك مساله سياسي و امنيتي تبديل ميكنند.
مساله مهمتر از اصل وجود ناترازيها اين است كه اغلب آنها، راهحلهاي جزيي و موردي هم ندارند، حل بسياري از اين ناترازيها به تنهايي ممكن نيست و عوارض هر گونه راهحلي به موارد ديگر سرريز ميشود. ضمن اينكه حل اين مسائل و ناترازيها فقط مربوط به يك قوه و دولت نيست، بايد همه نهادهاي حاكميتي و مردم درگير حل آنها شوند. همچنين اغلب اين ناترازيها به وضعيت بحراني و فراتر از آن رسيده، نمونه آن آب و برق و انرژي است.
يكي از ريشههاي مهم اين ناترازيها شكافهاي درون ساختاري بود و به قول معروف اجزاي حكومت در كاسه يكديگر ميگذاشتند. نمونه آن در مناظرات تلويزيوني گفته شد كه چگونه تندروها با FATF مخالفت ميكردند، فقط به اين علت كه الحاق به آن از سوي دولت روحاني پيگيري ميشد و اگر از سوي خودشان بود، آن را تاييد و اجرا ميكردند. همچنين شكاف ميان دولت - ملت نيز اين ناترازيها را افزايش داده است، زيرا دولتها هميشه ميترسند كه اقدامي هزينهزا انجام بدهند، چون اعتماد مردم را ندارند، از خشم آنان ميترسند به ويژه كه حوادث سال ۸۸ را فراموش نكردهاند.
حتي دولت رييسي هم كه كاملا يكدست شده بود به علت وجود اين شكاف جرات نكرد كه هيچ اقدام مفيدي در رفع ناترازيها كند. يك كار ناقص را هم كه حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی بود، انجام داد كه چون علمي و جامع نبود، شكست خورد و اكنون وزير اقتصاد آن دولت هم اذعان كرده كه ما مخالف بوديم. در حالي كه با اطلاع از قطعي بودن اجراي اين سياست وزير شده بود! هيچ سياست موثر و مفيد و كارسازي براي رفع ناترازيهاي موجود بدون رفع شكاف درون قدرت از يك سو و رفع شكاف ميان مردم و قدرت از سوي ديگر وجود ندارد. لازمه رفعناترازيهاي اقتصادي رفع ناترازيهاي سياسي و اجتماعي و رسانهاي است.
اكنون و با انتخابات اخير و تاييد كابينه و با رويكرد سياست وفاق، اميد ميرود كه هر دو شكاف كاهش يافته و راه براي كاهش ناترازيها و در مرحله اول ناترازي ميان حكومت و مردم فراهم شود.
وظيفه اصلي دولت با حمايت و همراهي كامل مجلس در اين است كه عزم خود را براي حل منطقي و علمي اين ناترازيها جزم كنند. بايد اعتماد مردم را به حكومت جلب كرد كه در اين صورت از سياستهاي رفع ناترازيهاي ويرانگر حمايت خواهند كرد. حل ناترازيها بايد از مواردي آغاز شود كه هيچ هزينهاي ندارد، سهل است كه تمام آن سود است. ناترازي در نيروي انساني، در رسانه، در اينترنت، در حقوق و نحوه برخورد با زنان، موارد اصلي هستند كه اگر در مسير حل قرار بگيرند اعتماد مردم را بسيار بالا خواهند برد. در مرحله بعد ميتوان به ناترازيهاي اقتصادي و مهمتر از همه انرژي و آب و بودجه و ارز پرداخت. البته آنها زمانبر و پرهزينه هستند، ولي چارهاي نيست و بايد حل شوند چون بسيار خطرناك هستند. البته سود آن براي جامعه خيلي زيادتر است، اگر حل نشوند جامعه و اقتصاد را زمينگير و مضمحل ميكنند. كوشش من اين خواهد بود كه اين ناترازيها را به مرور و تا حد ممكن و هر كدام را در يك يادداشت شرح بدهم، رفع اين ناترازيها بايد برنامه اصلي هر دولتي و با حمايت بدون قيد و شرط همه اجزاي حكومت و با همراهي مردم باشد.
سایر اخبار این روزنامه
بازسازی اعتماد مردم
ماموریت دشوار عراقچی
ايستاده در غبار
شرایط سخت
اعتراض تا تحقق واقعي خواستهها
آقاي پزشكيان؛ زنگ خطر ناترازيها را ميشنويد؟
دولت وفاق ملي دولت مسعود خواهد بود
براي مدتي آتش بس راه برون رفت از مشكلات است
اغتنام فرصت و بهگشت اجتماعي
وفاق ملي و تغييرپذيري در گام دوم انقلاب
آقاي پزشكيان زنگ خطر ناترازيها را ميشنويد؟
دولت وفاق ملي دولت مسعود خواهد بود
براي مدتي آتش بس راه برون رفت از مشكلات است
برجام: متن یا فرا متن؟!
اغتنام فرصت و بهگشت اجتماعي
وفاق ملي و تغييرپذيري در گام دوم انقلاب
ادب مرد« لازمه» دولت اوست
عزت نفس يا انعطاف؟ مساله اين است