«سپنج»؛ اتفاقی نو اما مهجور


الهه آرانیان-  زمانی به‌عنوان شوخی گفته می‌شد برنامه‌های شبکه چهار تلویزیون را حتی خودِ مسئولانش هم نگاه نمی‌کنند. دلیلش هم محتوای فاخر و بالاتر از سواد و آگاهی عمومی برنامه‌هایش بود که چندان طرفدار نداشت. حالا انگار برنامه‌های پرمحتوای شبکه نمایش خانگی هم تا حدود زیادی به همین مشکل دچار شده‌اند! نمونه‌اش برنامه اندیشمندانه و البته جذاب «سپنج» بود که از اسفندماه سال گذشته تا شهریورماه امسال، هرهفته از فیلیمو پخش می‌شد، اما آن‌طور که شایسته‌اش بود، دیده نشد؛ برنامه‌ای گفت‌وگومحور با اجرای مجری اهل مطالعه ای مانند علی درستکار و مهمانانی که هرکدام در پهنه فرهنگ، ادب، هنر، علم و فلسفه وزنه‌ای تاثیرگذار و تعیین‌کننده هستند. هفته گذشته آخرین قسمت برنامه «سپنج» پخش شد.

«گذر از روزمرگی»؛ راز مهم «سپنج»
سپنج، از آن واژه‌های پرکاربرد در شعر فارسی است و از رودکی و فردوسی تا حافظ و دیگر شاعران آن را در شعر خود به‌معنای «موقتی، عاریتی و گذرا» به کار برده‌اند. فردوسی در وصف دنیا و روزگار در شاهنامه می‌گوید: «چنین است رسم سرای سپنج/ همه از پی درد با آز و رنج» یا «چه بندی دل اندر سرای سپنج/ چه نالی به گنج و چه نالی ز رنج؟» عوامل سازنده برنامه سپنج به درستی مفهوم سپنج را در ساختار و محتوای برنامه نشان دادند؛ از گفت‌وگوهای مجری با مهمانان تا دکور و فضایی که مجری و مهمان در آن مقابل هم می‌نشستند؛ همه و همه به پوچی، زودگذر بودن و موقتی بودن دنیا به عنوان سرای سپنج اشاره داشت. «گذر از روزمرگی» شعار مهم و محوری برنامه «سپنج» و گفت‌وگوهای این برنامه درباره دعوت به تفکر در مفهوم زندگی، دوست داشتن و کیفیت‌بخشیدن به لحظه‌های زندگی بود. همان چیزهایی که انسان امروز در حال دورشدن از آن‌هاست.



 یک مجری کاردرست
چهره آرام و بی‌هیاهوی علی درستکار، مجری کارشناس سابق تلویزیون را در برنامه شبانگاهی «آن‌ شب‌ها» که سال‌های گذشته از شبکه یک تلویزیون پخش می‌شد، خیلی‌ها به خاطر دارند؛ یک مجری باسواد و مسلط که در گفت‌وگوها، فضا را به سمت درست خود هدایت می‌کند. علی درستکار، استاد اجرای برنامه‌های گفت‌وگومحور و مدیریت گفت‌وگوهاست و یکی از ارکان مهم «سپنج» به شمار می‌رفت. او بلد بود با هر مهمانی به سبک خودش وارد گفت‌وگو شود. علی درستکار در یک دکور ساده و بی‌پیرایه مهمان را معرفی می‌کرد و پس از آن گفت‌وگو آغاز و حرف‌هایی از جنس زندگی که حس تازگی و نو شدن را به مخاطب منتقل می‌کردند، رد و بدل می‌شد.

یاد بعضی نفرات روشنم می دارد
به قول نیما یوشیج که می‌گوید: «یاد بعضی نفرات/ روشنم می‌دارد»، نام و یاد هرکدام از مهمانانی که به «سپنج» دعوت شدند، روشنمان می‌دارد. به‌ویژه مهمانانی که از سرزمین ادبیات و هنر بودند. هرکدام از مهمانانی که در 24 قسمت «سپنج» حضور پیدا کردند، از چهره‌های مهم و تاثیرگذار حوزه کاری خود بودند؛ حسن انوری، نوش‌آفرین انصاری، ژاله آموزگار، سیدعلی موسوی گرمارودی، سیدمهدی شجاعی، فاضل نظری، هوشنگ مرادی کرمانی، قطب‌الدین صادقی، ساعد باقری، علی نصیریان، ناصر مهدوی و... . برای مثال، فاضل نظری وجود عشق در زندگی را ضروری دانست و ساعد باقری، شاعر پیش‎کسوت با زبان عارفانه مولانا از حکمت زندگی گفت. هوشنگ مرادی کرمانی، خالق قصه‌های دوست‌داشتنی از کودکی و تجربه‌های ناب نویسندگی‌اش گفت و این‌که مادرش به جای بچه یک دوربین فیلم‎برداری به دنیا آورده است. ژاله آموزگار، زبان‌شناس و اسطوره‌شناس برجسته هم دغدغه‌هایش برای جوانان ایرانی به عنوان مغزها و سرمایه‌های کشور را بیان کرد.

ماجرای شنیدنی فرش  سه تکه قاجاری
دکور برنامه «سپنج» هیچ نداشت جز یک فرش کهنه و قدیمیِ سه تکه زیر پای مهمان و مجری و دو صندلی در فضایی تاریک. این فرش تکه تکه شده ماجرای جالبی داشت که علی درستکار در هر قسمت اشاره‌ای به آن و تاریخچه‌اش می‌کرد. این فرش که دویست سال قدمت دارد، دستبافتِ ملایری قاجاری است که ورثه بعد از مرگ پدرشان آن را سه تکه و بین خود تقسیم کرده‌اند؛ دو قسمت کوچک‎تر برای دو فرزند دختر و قسمت بزرگ‎تر برای فرزند پسر. دکور «سپنج» به دلیل سادگی و بی‌پیرایه بودن، مخاطب را به‌خوبی بر محتوای گفت‌وگو متمرکز می‌کرد. حسین ربانی غریبی، تهیه‌کننده «سپنج» در مصاحبه با ایرنا درباره دکور برنامه گفته‌است: «وقتی درباره دکور برنامه گفت‌وگومحور صحبت می‌کنیم، بیش از این‎که طراحی صحنه اهمیت داشته باشد، طراحی فضا اهمیت پیدا می‌کند. فضا یا همان اتمسفر باید در خدمت محتوا باشد. به همین دلیل ما دو فضا را برای تولید طراحی کردیم. یک فضای دکوراتیو برای معرفی مهمان برنامه و گرفتن دست خط در شروع و یک فضای گفت‌وگو که یک استیج ۳۰۰ متری کاملا مشکی مات بدون زرق و برق‌های رایج است. استیجی با ارتفاع ۱۰ متر که تنها یک فرش ایرانی ۳۰ متری فضای دکوراتیو آن را شکل می‌دهد که در آن مهمان و مجری در دو صندلی روبه‌روی هم و در فاصله‌ای کم گفت‌وگو می‌کنند».

برنامه‌ای که باید بیشتر دیده می‌شد
«سپنج» در مدت زمانی حدود شش ماه در شبکه نمایش خانگی پخش شد، اما آن‌گونه که شایسته‌اش بود، قدر ندید. با این‌که بعد از پخش هر قسمت، ویدئوهایی منتخب از آن در فضای مجازی پربازدید می‌شد، اما کلیت برنامه باید بیشتر دیده می‌شد. یکی از دلایل کمتر دیده و شناخته شدن این برنامه، تبلیغ نشدن آن در فضای رسانه‌ای بود و دیگر این‌که در سال‌های اخیر ذائقه مخاطب با محتواهای دم‌دستی و تهی از معنا تغییر کرده‌است و غالب مخاطبان میلی به تماشای این‌گونه برنامه‌ها که دعوت به تفکر و اندیشه می‌کنند، ندارند. با همه این‌ها جامعه برای فرار از بی‌فکری و اتلاف وقت نیاز به چنین محتواهایی دارد. برنامه‌هایی مانند «سپنج» به قول تهیه‌کننده‌اش مانند کتاب‌های مرجع کتابخانه‌ها هستند؛ شاید دائم خوانده نشوند، اما انسان‌ها وقتی به دنبال «معنا» می‌گردند، سراغشان را می‌گیرند.