شهریور ۲۰ تنها تحقیر ۲۰۰ سال استکبارستیزی برای ایرانیان بود

جوان آنلاین: سالروز رویداد‌ها و حوادث تاریخی و نیز تولد و مرگ شخصیت‌های برجسته بهانه‌ای است برای بررسی علل پایداری ملت‌ها و نیز شکست ها‌ی آنان در مقاطع مختلف تاریخ. سوم شهریور ۱۳۲۰ یکی از فراز‌های تعیین‌کننده تاریخ معاصر در زمینه شناخت این علل است. ملتی که همواره با چنگ و دندان از ناموس و مرز‌های خود پاسداری کرده است، در شهریور ۲۰ به‌رغم ادعا‌های دهان پرکن رضاخان در مورد ارتش نوین، در ظرف کمتر از ۸۰ ساعت تسلیم می‌شود. در گفتگو با دکتر موسی فقیه حقانی، به سوابق مقاومت‌های تحسین‌برانگیز ملت ایران می‌پردازیم و سپس با بررسی علل شکست ایران در دوره پهلوی به مقاومت کم‌نظیر ملت ایران در جنگ هشت‌ساله اشاره می‌کنیم. امید آن که این اشارات چراغ راه اکنون و آینده ما باشد.  جناب دکتر حقانی! ملت ایران در طول تاریخ همواره با چنگ و دندان از کیان و مرز‌های خود دفاع کرده است، چرا و چگونه، در شهریور ۱۳۲۰ هیچ مقاومتی در برابر قوای متفقین صورت نمی‌گیرد و کشور در ظرف مدت کوتاهی به اشغال درمی‌آید؟ سوم شهریور سال ۱۳۲۰ به راستی پیام‌آور تحقیری است که بر ایران تحمیل شد. تحقیر و نقطه سیاهی که پیامد‌های آن گریبان ملت را رها نکرد و تا انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، همچنان گرفتار عوارض آن بودیم.  این عناصر مقاومت که اشاره کردید چه هستند؟ ملت ایران بیش از ۲۰۰ سال است، با استکبار درگیر است و در این مواجهه‌ها صحنه‌های باشکوهی را هم رقم زده است. مرجعیت دینی به عنوان عظیم‌ترین پشتوانه ملت، همواره در طول تاریخ نقش بی‌بدیلی را آفریده و در انقلاب اسلامی نیز پیروزی عظیمی را با یاری ملت رقم زده است. مرجعیت دینی پشتوانه‌ای است که ما همواره به اتکای آن حرکت کرده و پیروز بوده‌ایم. از همین روست که استکبار جهانی همواره این محور اصلی مقاومت ملت ما را نشانه رفته است. اما اینکه چرا ملتی که توانست در دوره قاجار ۱۰ سال در برابر قوای روس مقاومت کند و بعد هم در دفاع مقدس آن حماسه باشکوه را رقم زد، در حمله متفقین ۸۰ ساعت هم مقاومت نکرد، به عوامل مختلفی بستگی دارد که من سعی می‌کنم به اختصار به آن‌ها اشاره کنم. لازم به ذکر است که این تعبیر جنگ ۸۰ ساعته را امریکایی‌ها درباره این رویداد به کار بردند که خود حاوی طنز و تحقیر بسیاری است. این موضوع حتی برای خود انگلیسی‌ها هم حیرت‌آور بود. تحقیرآمیزتر از همه اینکه خود دولت هم صراحتاً اعلام کرد، ما قصد مقاومت نداریم. نشریه نیویورک تایمز در ۴ شهریور ۱۳۲۰ طی گزارشی می‌نویسد، نیرو‌ها با هیچ رفتار خصمانه یا مقاومتی از سوی اهالی قصرشیرین و نفت شاه روبه‌رو نشدند و حتی مردم اطلاع هم نداشتند، به کشورشان حمله شده است، در حالی که انگلیسی‌ها از مدت‌ها قبل اطلاع داده بودند، قرار است حمله کنند، اما مردم یا اطلاع نداشتند یا اگر داشتند دلیلی برای مقاومت نمی‌دیدند. نیرو‌های انگلیس از چهار‌نقطه بدون هیچ مقاومتی وارد ایران می‌شوند و در نتیجه به‌سرعت پیشروی می‌کنند. آن‌ها می‌توانند آبادان و جنوب ایران را به راحتی تصرف کنند و نیرو‌های هندی تحت امر آن‌ها تمام تأسیسات نفتی را از قوای نظامی ایران پاک‌سازی می‌کنند و به قول خودشان آن‌ها را کاملاً سالم تحویل می‌گیرند. در این تهاجم گسترده کوچک‌ترین آسیبی به نیرو‌های بریتانیا وارد نمی‌شود و ناو‌های بریتانیایی صحیح و سالم باقی می‌مانند.  با توجه به سوابق تاریخی ملت ایران چنین واکنشی حیرت‌انگیز نیست؟ از ملتی که در جنگ‌آوری زبانزد بوده، چنین واکنشی بسیار بعید است. از همین رو بررسی علل و موجبات این فرایند می‌تواند بسیار کارساز و عبرت‌آموز باشد.  اما جریان روشنفکری به‌ویژه در این روز‌ها تلاش می‌کند تقصیر را به گردن مردم بیندازد.  بله در فرایند تطهیر خاندان پهلوی، به‌ویژه پهلوی اول، جریان روشنفکری همچنان به نقش تاریخی خود ادامه می‌دهد و می‌گوید در جریان سوم شهریور ۱۳۲۰ مردم کوتاهی کردند و به میدان نیامدند، در حالی که موضوع اصلاً ربطی به مردم ندارد و خود رژیم رضاشاهی دستور ترک مخاصمه را داده بود و حتی قبل از آن فرماندهانش فرار کرده بودند. نباید از یاد ببریم، بحث نفوذ و عوامل نفوذی بسیار جدی بود و است. در قضیه اشغال آبادان و پالایشگاه آبادان، جریان نفوذ بسیار کارآمد بود. به همین دلیل نیروی نظامی انگلیس توانست خیلی راحت و بدون آنکه در برابرش مقاومتی صورت بگیرد طبق برنامه‌ای از پیش تعیین شده همه جا را تصرف کند.  پیش از تشکیل ارتش به اصطلاح نوین رضاخانی، نیرو‌های نظامی ایران به چه شکل عمل می‌کردند؟ پیش از آنکه به کشور حمله می‌شد، رؤسای ایلات و عشایر خود را موظف می‌دانستند از کشور دفاع کنند. نکته مهم اینکه این‌ها برای حکومت‌ها هزینه‌ای هم نداشتند و تازه به حکومت مالیات هم می‌دادند و وقتی هم جنگ می‌شد، جوانان خود را به مقابله با دشمن می‌فرستادند. البته با توجه به شرایط روز دنیا وجود یک ارتش منظم مجهز، ضرورت داشت، اما این بدان معنا نبود که ساختاری چنین کارآمد و پا به رکاب را از بین ببریم. در سال ۱۲۱۸ هجری قمری زمانی که روس‌ها به ایران حمله کردند، ایلات و عشایر و مردم عادی به مقاومت برخاستند. این جنگ ۱۰ سال طول کشید. در طول این مدت شهر‌های مرزی درگیر بودند و مردم از مرکز و شهر‌های دیگر به آن‌ها کمک می‌رساندند. نیرو‌های ایرانی در بعضی از مناطق با جنگ‌های چریکی، نیرو‌های ارتش تزاری را کاملاً زمینگیر کرده بودند. در بعضی از مقاطع هم روس‌ها را شکست دادیم و غنائم خوبی از آن‌ها گرفتیم.  با چنین سابقه درخشانی چرا شکست خوردیم؟ ایران مغلوب جنگ نرم دشمن شد. دستگاه حاکمه قاجار این همه مقاومت را در مردم دید، اما، چون ظرفیت و نیروی مردم را باور نداشت، به سراغ انگلیسی‌ها رفت و به آن‌ها اعتماد کرد و با آن‌ها پیمان بست. سپس وقتی انگلیسی‌ها در جا‌هایی که باید کمک نکردند، به سراغ فرانسوی‌ها رفت و از ناپلئون کمک خواست، اما ناپلئون با روس‌ها پیمان تیلسیت را بست و به ایران پشت کرد. آن‌ها فرماندهان ما را فریب دادند و ظرفیت‌های قومی و مذهبی کشور ما را هدف گرفتند تا آن‌ها را از بین ببرند. با این همه ملت ایران نه تنها مقاومت کرد، بلکه در اواخر جنگ به پیروزی‌هایی دست یافت.  به نظر شما بهترین شیوه مقاومت، در برابر دشمنان در آن مقطع زمانی چه می‌توانست باشد؟ عشایر نیرو‌های رزمنده کشور بودند و هزینه‌ای را هم به حکومت تحمیل نمی‌کردند و با شیوه جنگ چریکی خود دشمن را بار‌ها شکست داده بودند، لذا باید آن‌ها را سازماندهی بیشتری می‌کردند. در اواخر جنگ تشکیلات فراماسونری هم در ایران به راه افتاد و اعضای وابسته به این جریان به دربار نفوذ کردند. سفیر ایران در انگلیس در خاطراتش صراحتاً نوشته است: که نتوانستم تشکیلات ماسونی را در ایران راه بیندازم. بعداً میرزا ملکم خان توانست این کار را بکند، ولی خود من توانستم درباری‌ها و اطرافیان فتحعلی شاه را جذب این جریان کنم. همین‌ها بودند که به عباس میرزا و قائم مقام فشار آوردند، آتش‌بس را بپذیرند و به جنگ خاتمه دهند، در حالی که هیچ‌یک از این دو راضی به این کار نبودند. تهران از اعزام نیرو و ارسال آذوقه و کمک خودداری کرد و نیرو‌های نظامی در مضیقه قرار گرفتند و کم‌کم این زمزمه شنیده شد که باید مسائل را با گفتگو حل کرد و جنگ بی‌فایده است. جریان نفوذی ماسونی در این ماجرا نقش فوق‌العاده مؤثری داشت. سفیر انگلیس به فتحعلی‌شاه وعده داد، اگر آتش‌بس را بپذیرد، انگلستان از حقوق ایران دفاع خواهد کرد. نتیجه این وعده و وعید امضای قرارداد انگلستان و از دست رفتن بخش‌های زیادی از قفقاز بود.  به نقش مرجعیت شیعه در جریانات اجتماعی و سرنوشت جنگ‌ها اشاره کردید. آنان در این برهه تاریخی چه نقشی را ایفا کردند؟ در اواخر دوره جنگ‌های ایران و روس، قائم مقام و عباس میرزا دریافتند، دربار قصد ندارد به آن‌ها کمک کند، لذا دست به دامان علما شدند و از آن‌ها خواستند فتوای جهاد صادر کنند. به دنبال این تقاضا فتاوای جهادیه صادر شدند. طبق این فتاوا بر هر مسلمانی واجب بود با کفار روس بجنگد و چنانچه در این جنگ کشته می‌شد، به مقام شهادت می‌رسید. نتیجه این شد که تنها در آذربایجان ۱۰۰ هزار نفر برای مبارزه با روس‌ها بسیج شدند و توانستند همه مناطق از دست رفته را پس بگیرند، اما متأسفانه باز هم عناصر نفوذی این ظرفیت‌ها را از بین بردند و جریان ماسونی و جریان غربگرا مانع از دخالت روحانیت شیعه در امور شدند.  به نظر می‌رسد در بسیاری از ابعاد، تاریخ تکرار می‌شود.  همینطور است. آن‌ها ابتدا تهاجم نظامی داشتند و، چون موفق نشدند، تهاجم فرهنگی و اقتصادی را آغاز کردند و سرانجام به تهاجم سیاسی رسیدند. به این ترتیب ظرفیت‌های مقاومت ایران یعنی مرجعیت شیعه، نیروی عشایر و رجال متدین و وطن‌پرستی، چون قائم مقام و عباس میرزا را یکی یکی از صحنه خارج و ملت ایران را بی‌دفاع کردند. موضوعی که قوای ایران را به مقاومت ترغیب می‌کرد، علاوه بر نفوذ مرجعیت شیعه، شعائر شیعی بود که در دوره صفویه و قاجاریه وجود داشت و در عصر پهلوی از بین رفت و بار دیگر در دفاع مقدس احیا شد و سبب پیروزی ایران گردید. رضاخان تمام ظرفیت‌های مقاومت ما را نابود کرد. ملت ایران تنها در دوره دوم مقطع جنگ‌های ایران و روس ۱۰۰ عالم و مجتهد بزرگ را از دست داد. دشمنان می‌دانستند، عامل اصلی مقاومت مردم در برابر آن‌ها تبعیت محض از مرجعیت شیعه است. از همین روی، فتنه‌گران فعال شدند و با اهانت‌های بسیار ابتدا سعی کردند به جایگاه علما در بین مردم آسیب وارد کنند، از جمله رواج این شایعه که علما باعث جنگ شدند، در حالی که اینگونه نبود. دشمن سرزمین ما را اشغال کرد و هر روز صد‌ها نفر مرد و زن و بچه به علما مراجعه می‌کردند که چرا فکری به حال ما نمی‌کنید که اسیر دست اجنبی شده‌ایم. هیچ‌کسی در دنیا نمی‌تواند دفاع مشروع و مبارزه برای بازپس گرفتن خانه و سرزمین را محکوم کند، الا جریان روشنفکری. فقط این‌ها بودند و هستند که در طول تاریخ جریان مقاومت را متهم به جنگ‌آفرینی کرده‌اند و می‌کنند و این ظرفیت عظیم را از بین می‌برند. با تلاش این جریان بود که دولتمردان قاجار با دشمن سازش کردند و صحنه‌های بسیار ذلت‌باری را برای ملت ایران رقم زدند.  بنابراین به اعتقاد شما اگر ظرفیت‌های مقاومت از بین نروند، حتی با یک حاکمیت ضعیف هم می‌شود مقاومت کرد.  بله، دفاع و مقاومت در صورت از بین نرفتن ظرفیت‌هایش ربطی به دولت و حاکمیت ندارد. البته حاکمیت می‌تواند انگیزه مقاومت را بالا ببرد یا تقویت کند، ولی این ربط چندانی به ارتش، لشکر و قشون ندارد. طبیعتاً نیروی انسانی مجهز موفق‌تر است و نمی‌شود با دست خالی جنگید و ابزار و ادوات لازم است، اما ارتش رضاخانی و بعد‌ها ارتش بسیار مجهز پهلوی دوم نشان دادند که ابزار، بدون انگیزه‌های دینی و میهنی تأثیری در مقاومت یک ملت ندارند.  علاوه بر اشغال، قحطی یا به تعبیری هولوکاست ایرانی هم مزید بر علت شد. به این فاجعه هم که غالباً از کنار آن عبور می‌شود اشاره‌ای داشته باشید.  در دوره اشغال علاوه بر روس‌ها و انگلیسی‌ها، آلمانی‌ها و عثمانی‌ها هم در ایران حضور داشتند. در آن قحطی بیش از ۱۱ میلیون‌نفر از بین رفتند. برخی این آمار را اغراق‌آمیز می‌خوانند، ولی رقم ۵ میلیون‌نفر قطعی است. در آن دوره جمعیت ایران نهایتاً ۱۵ میلیون‌نفر بوده و از بین رفتن یک سوم جمعیت کشور قطعاً فاجعه‌ای بزرگ‌تر از هولوکاست‌های تاریخ است، آن‌هم برای کشوری که درگیر جنگ نبود و اساساً در این میان نقشی نداشت. بدیهی است، انگلیس و روس با یکدیگر به توافق رسیده بودند، ایران را کاملاً نابود کنند و بهترین راهی که به نظرشان رسید، از بین بردن جمعیت کشور بود. با تمام این فجایع، مردم، رجال وطن‌پرست و دلسوز جانانه مقاومت کردند و نگذاشتند کشور تجزیه شود، در حالی که قرار بود جنوب و شرق به انگلیس و شمالغرب و بین‌النهرین به روس‌ها برسد و خاورمیانه جدیدی که این روز‌ها هم حرفش هست ایجاد شود. به اعتقاد من امریکایی‌ها و انگلیسی‌ها در حال حاضر هم به دنبال آن هستند اگر شد ایران را به کلی از بین ببرند و اگر در این زمینه موفق نشدند، با تجزیه ایران، از کشوری قدرتمند، چند کشور ضعیف بسازند، چون حضور یک ایران بزرگ و مقتدر برای آن‌ها دردسرآفرین است.  بر سر کار آوردن رضاخان هم پروژه‌ای برای تضعیف ایران بود؟ قطعاً همینطور است. در قبال ملتی که در هر شرایطی مقاومت کرده، یک بار ۱۰ سال و بار دوم سه سال با روسیه و سه بار برای حفظ هرات جنگیده و کوتاه نیامده، جنگ سخت کارساز نیست و لذا دشمن تلاش می‌کند او را با جنگ نرم از کار بیندازد؛ یعنی همان شیوه‌ای که پس از هشت‌سال دفاع مقدس در پیش گرفت. ما در جنگ جهانی اول ۵ میلیون نفر را در قحطی از دست دادیم، ولی باز هم جنگیدیم و نگذاشتیم دشمن به‌راحتی کارش را از پیش ببرد.  هدف اصلی از کودتای رضاخانی چه بود؟ غرض از کودتا طبق گزارش‌های خود انگلیسی‌ها استفاده از منابع و ظرفیت‌های ایران برای تسهیل تشکیل دولتی صهیونیستی در قلب خاورمیانه بود. انگلیسی‌ها از سال ۱۳۰۰ و حتی جلوتر، نقشه تأسیس اسرائیل را کشیده بودند، منتها می‌خواستند پس از کودتا از ظرفیت‌های ایران برای تأمین منافع این دولت نهایت استفاده را ببرند.  مشخصاً از کدام یک از ظرفیت‌های ایران برای نیل به این مقصود استفاده کردند؟ ابتدا از نفت که منجر به غارت گسترده منابع ایران شد و دوم مهاجرت به فلسطین. پیش از این سلطان حمید‌عثمانی چنین اجازه‌ای را به آن‌ها نمی‌داد، لذا قرار شد با شناسنامه ایرانی و تحت عنوان مذهب تشیع یا دین اسلام به آنجا مهاجرت کنند. پدر امیرعباس هویدا که بهایی بود، کنسولگری‌های ایران در شامات را فعال و به صهیونیست‌های مهاجر کمک کرد. صهیونیست‌ها از روسیه و عراق به ایران می‌آمدند و به عنوان مسلمان گذرنامه می‌گرفتند و به فلسطین می‌رفتند و زمین‌های آن‌ها را می‌خریدند و به تدریج فلسطین را به تصرف درآوردند و دولت صهیونیست را ایجاد کردند. همزمان در ایران کودتای رضاخانی صورت گرفت و مردم و به‌ویژه علما سرکوب شدند. اصلی‌ترین وظیفه رضاخان از بین بردن ظرفیت روحانیت و مردم بود.  برخی تلاش می‌کنند انگلیس را از این کودتا مبرا جلوه دهند، پاسخ شما به این افراد چیست؟ در این زمینه آنقدر مدرک و سند وجود دارد که امکان تطهیر استعمار مخصوصاً انگلیس به‌کلی منتفی است. افراد جیره‌خوار برای تطهیر استعمار هر کاری از دستشان بربیاید انجام می‌دهند، اما تلاش بیهوده‌ای است. هدف استعمار تسلط بر نفت و سپس سلطه بر مسائل مالی ایران بود. در این زمینه بانک شاهنشاهی متعلق به انگلیس و بانک استقراضی متعلق به روس‌ها مسائل مالی ایران را اداره می‌کردند. رضاخان در طول ۱۶ سال سلطنت، پول نفت مردم ایران را صرف خرید تجهیزات برای به اصطلاح ارتش نوین ایران به هدر می‌دهد. ارتشی که به گفته وابسته نظامی سفارت فرانسه تا سه روز هم قادر به مقاومت در برابر تهاجم بیگانگان نیست. ارتشی که باید از کیان کشور دفاع کند، در فاصله ۱۴ سال یعنی از ۱۳۰۳ تا ۱۳۱۷ جز بمباران و سرکوب ایلات و عشایر ایران کاری انجام نمی‌دهد.  سنگر مهم دیگری که رضاخان نشانه گرفت، روحانیت شیعه و حوزه‌های علمیه بود. در این زمینه هم توضیحاتی بفرمایید.  مرحوم شیخ عبدالکریم حائری، یک سال پس از کودتا حوزه علمیه قم را تأسیس کرد. رضاخان در دو سه سال اول سلطنت، جرئت نداشت با حوزه درگیر شود، چون روحانیت به دلیل نقش تعیین‌کننده در مشروطیت، هنوز مهم‌ترین قدرت مورد اعتماد مردم بود. او حتی جلوی دسته‌های عزاداری راه می‌افتاد و به سر و صورتش گل می‌مالید و شام غریبان می‌گرفت. بعد که قدرت گرفت، به سراغ روحانیت شیعه و در رأس آن‌ها شهید مدرس رفت. به دستور او شهید مدرس پنج بار مورد سوءقصد قرار گرفت. سرانجام هم دستور داد در تبعید، ایشان را با زبان روزه شهید کنند. مرحوم شیخ عبدالکریم حائری، حوزه را راه انداخت و نهایت تلاشش را کرد که با رضاخان درگیر نشود، اما رضاخان در مسیر حرکت ضددینی خود از هیچ اقدامی فروگذار نمی‌کرد. از جمله اینکه با چکمه و ماشین وارد حرم حضرت معصومه (س) شد و مرحوم بافقی را به دلیل اینکه به زن و دختر او که بی‌حجاب وارد حرم شده بودند اعتراض کرده بود، زیر لگد و مشت گرفت و تبعید کرد. حاج‌شیخ عبدالکریم حائری که مقصود رضاخان از این شلتاق‌ها را دریافته بود، به همه دستور داد در قبال این حادثه هیچ واکنشی نشان ندهند. او می‌دانست رضاخان قصد دارد کار حوزه را یکسره کند. و سخن پایانی؟ مرور تاریخ در واقع گرفتن عبرت و جلوگیری از تکرار و رویدادهاست. مردم در سوم شهریور ۱۳۲۰ نه رمق مقاومت و نه میل به مقاومت داشتند. آن‌ها فکر می‌کردند آیا باید مقاومت کنند که رضاخان با آن همه فجایع و جنایاتی که مرتکب شده بود همچنان به سلطنتش ادامه بدهد؟ رضاخان در نامه‌ای که از جزیره موریس برای پسرش محمدرضا می‌نویسد می‌گوید که من نمی‌دانم چرا مرا برداشتند؟ من که هر چه را از من خواستند برایشان انجام دادم. تجربه هشت سال دفاع مقدس نشان داد اگر ملتی جایگاه و هویت تاریخی خود را تشخیص دهد، ظرفیت‌های مختلف خود را بشناسد، جریانات تاریخی و نقش عوامل مؤثر در حرکت‌های اجتماعی و نیز عملکرد استعمار را تشخیص دهد، می‌تواند از تمام گردنه‌های خطیر به سلامت عبور کند. البته این حرکت مستلزم زحمت و رنج بسیار، اما همراه با سربلندی و عزت است.
سایر اخبار این روزنامه
چیستی و چگونگی وفاق عدالت ۷ درصدی! عدالت ۷ درصدی! دشمن شناسی و دشمن ستیزی  پیش‌شرط قبول مسئولیت دشمن شناسی و دشمن ستیزی  پیش‌شرط قبول مسئولیت مورد عجیب همسر نرگس محمدی در قاچاق انسان مورد عجیب همسر نرگس محمدی در قاچاق انسان تمرد از دستور مأموران انتظامی جرم است تمرد از دستور مأموران انتظامی جرم است بهشت پرندگان کویر می‌شود! بهشت پرندگان کویر می‌شود! افشای حقوق‌های غیرقانونی ۹ دستگاه اجرایی افشای حقوق‌های غیرقانونی ۹ دستگاه اجرایی رفتار ورزشکاران نمایشگر پشت­‌پرده پنهان جامعه است رفتار ورزشکاران نمایشگر پشت­‌پرده پنهان جامعه است وحشت رژیم صهیونیستی از وضع انفجاری کرانه باختری وحشت رژیم صهیونیستی از وضع انفجاری کرانه باختری مناسبات برلین- لندن در چالش برگزیت مناسبات برلین- لندن در چالش برگزیت اعتراضات ضدصهیونیستی دانشگاه‌های امریکا از سرگرفته شد اعتراضات ضدصهیونیستی دانشگاه‌های امریکا از سرگرفته شد صید طلایی ساره صید طلایی ساره شهریور ۲۰ تنها تحقیر ۲۰۰ سال استکبارستیزی برای ایرانیان بود شهریور ۲۰ تنها تحقیر ۲۰۰ سال استکبارستیزی برای ایرانیان بود نجوم مرا با خدا پیوند داد نجوم مرا با خدا پیوند داد