ماموریت دشوار عراقچی برای حفظ موازنه در دیپلماسی
گروه سیاسی: تحولات چند سال گذشته از این واقعیت بزرگ حکایت دارد که برای جامعه ایرانی، سیاست خارجی معنایی فراتر از مناسبات سیاسی با کشورهای خارجی دارد. برای ایرانیان سیاست خارجی و دیپلماسی در تاروپود زندگیشان معنا پیدا میکند. تحولات سالهای گذشته نشان داده که چگونه سیاست خارجی میتواند بر کوچکترین تا بزرگترین ابعاد زندگی افراد اثرگذار باشد. به گزارش «تجارت»، تردیدی وجود ندارد که همه چیز سیاست خارجی نبوده و نیست، بلکه مدیریت و سیاستگذاری داخلی نیز نقشی پر رنگ را در اداره امور کشور دارند. اما نکتهای که طی سالهای گذشته در جامعه ایرانی از سوی ناظران سیاسی و اقتصادی مورد تایید قرار گرفته این است که سیاست خارجی بیش از آنچه که باید و شاید، بر اقتصاد و جامعه ایرانی اثر میگذارد. به روایتی شفافتر بسیاری از ناظران بر این باور هستند که مشکلات داخل کشور رفع و رجوع نخواهد شد، مگر اینکه در عرصه سیاست خارجی گشایشها و تحرکاتی ویژه صورت بگیرد.
دو گفتمان متمایز در عرصه سیاست خارجی
زندگی جامعه ایرانی تحت شرایط تحریمی به یکی از واقعیات زندگی ایرانیان طی چند دهه اخیر تبدیل شده است. زیستن در وضعیت تحریی در مقام یک صورت مساله برای دولتهای مختلف ایرانی مطرح بوده است. اینکه تحریمها به عنوان یکی واقعیت وجود دارند و باید در مواجهه با آن سیاستگذاری کرد و انتخاب کرد. در چند دهه گذشته دو رویکرد اساسی در زمینه تحریمها حاکم بوده است. یک رویکرد بر این باور است که تحریمهای آمریکا و اروپا علیه ایران آسیبی بزرگ بوده و سیاستگذاری در داخل کشور بسیار دشوار میکند. از نگاه این گروه، تحریمها از یک سو، هزینه حکمرانی را افزایش میدهد و از سوی دیگر، در سطوح کلان و ریز جامعه برای معیشت و زندگی عمومی شهروندان آسیب وارد میکند. از نگاه این گروه باید ایران رویکرد تعامل و توافق –نه تسلیم- را در برابر غرب در پیش بگیرد. تحریمها باید رفع شوند و ایران به عنوان یک بازیگر مهم وارد اقتصاد جهانی شود. از نگاه این گروه زندگی تحت شرایط تحریم، سالانه میلیاردها دلار به اقتصاد کشور آسیب وارد میکند و در بلندمدت کشور را با بحرانهای بزرگ مواجه خواهد کرد. بر خلاف گروه نخست، گروه دیگر بر این بارو هستند که بیش از آنچه که واقعا وجود دارد به تحریمها و مساله تعامل با غرب اهمیت داده میشود. از دیدگاه آنها تحریمها نه تنها مانعی برای مدیریت درست کشور نیست، بلکه میتواند دریچهای از فرصتهای جدید را پیش روی کشور قرار بدهد. از نگاه آنها جهان را نباید در غرب و تحریمهایش خلاصه کرد؛ بلکه باید با یافتن فرصتهای جدید در دیگر نواحی جهان سیاست خارجی را تنظیم کرد. از نگاه این گروه ایران باید با فاصله گرفتن از غرب به سمت گسترش روابط با شرق، آفریقا و آمریکای جنوبی گرایش پیدا کند. دسته تندرو در درون این گفتمان حتی تحریم را کاغذ پاره ارزیابی و نشست و گفتگو با غرب را در مقام خیانت به کشور و منافع کلی ارزیابی میکنند. هر دو این رویکردها در سالهای گذشته در دولتهای مختلف تجلی پیدا کردهاند. دولتهای سید محمد خاتمی و حسن روحانی بر مبنای رویکرد تعامل با غرب و تحریمگریزی سیاستگذاری کردهاند. دولتهای محمود احمدینژاد و شهید شید ابراهیم رئیسی نیز بر مبنای رویکرد دوم سیاستگذاری کردهاند. در عرصه عینی نیز این که هر یک از این دو رویکرد در پیش گرفته شود، بر معیشت و زندگی یارانیان نقشی بیبدیل داشته است. حال برای دولت مسعود پزشکیان و سید عباش عراقچی که با طرح شعار وفاق ملی روی کار آمدهاند مساله مهم این است که ایران چه رویکردی را در قبال غرب و شرق در پیش بگیرد؟
دولت پزشکیان و انتخاب میان شرق و غرب
از نظر خاستگاه گفتمانی، دولت مسعود پزشکیان را میتوان متعلق به رویکرد نخست، یعنی طرفدار تعامل و توافق با غرب ارزیابی کرد اما در عرصه واقعیات میدانی باید به این موضوع توجه داشت که تحولات سیاست در نظام و اقتصاد سیاسی بینالملل با سالهای گذشته تفاوت محسوس و چشمگیری داشته و دارد. طی چند هفته گذشته مقامهای مسئول دولت چهاردهم بارها از راهبرد تعامل با جامعه جهانی و تنشزدایی با بازیگران منطقهای و فرامنطقهای سخن به میان آوردهاند تا امیدها برای توافق با غرب و حل مشکلات مرتبط با برنامه هستهای و متعاقب آن اقتصاد کشور افزایش پیدا کند.
پزشکیان تاکید کرده که سیاست ما صلح و دوستی، پرهیز از تنش و درگیری و تعامل و گسترش روابط با همه کشورهای دنیا است. همچنین، سید عباس عراقچی، وزیر امور خارجه کشورمان در گفت وگو با همتای ژاپنی خود گفته بود، سیاست جدید ایران گسترش روابط با همه دنیا به ویژه شرق آسیا است. همزمان با این موضوعات عراقچی از ضرورت امضای توافق جدید با آمریکا سخن به میان آورده است. مجموع این اظهارات بدین معنا است که به طور حتم دولت جدید به مراتب از دولت سیزدهم اهتمام بیشتری به تنشزدایی با غرب و حل مساله هستهای نشان خواهد داد. اما باید توجه داشت که این رویکرد را نباید تحت عنوان غربگرایی در سیاست خارجی کشورمان مورد تلقی قرار داد. با توجه به پیشرفتهای سیاست خارجی کشورمان در عرصه ایجاد مناسبات استراتژیک با قدرتهای شرقی میتوان این چشمانداز را مطرح کرد که احتمال دولت چهاردهم، اصل خروج از نگاه ایدئولوژیک را در روابط با غرب و شرق مدنظر قرار میدهد.