بخش ناپيداي تصوير

آيا تا به حال به اين فكر كرده‌ايد كه حقيقت پشت هر تصويري چيست؟ شايد پنهان‌ترين بخش در هر تصويري كه مي‌بينيم، حقيقتي باشد كه در سرشت خود تصوير وجود دارد. مواجه شدن با تصوير نوعي جايگزيني در برخورد نمودن با پديدار را جلوه مي‌بخشد، چنان كه با آنچه بازنمايي شده است يكي انگاشته مي‌شود. درك تصويري از جهان در حكم شناخت جهان قرار مي‌گيرد. توهم ديداري در قياس با شناخت بي‌واسطه از وجود حقيقي، مانند قصه‌ مشهور فيل در تاريكي است.
امير منفرد در مجموعه نقاشي «ژورنال» خود، تصوير توليد شده را به ابزاري براي توليد اثر هنري تبديل مي‌كند. در دنيايي مملو از تصوير كه چشم‌هاي حريص ديدن را اشباع مي‌كند، معنا به مجاز تبديل مي‌شود و حقيقت پشت پرده‌ توهم ديداري پنهان مي‌شود. تصاوير مورد استفاده‌ منفرد از بستر خلق خود جدا مي‌شوند تا بار معنايي و روايت‌گري را از روي دوش خود بردارند.
منفرد با استفاده از تكنيك‌هاي پيكسلي و خطوط رنگي، تصاويري خلق كرده كه در نگاه اول به شكل خط‌هايي ايستا و گونه‌اي نقاشي انتزاعي به نظر مي‌رسند، اما با دقت بيشتر، تصاوير ژورنال‌ها و خاطرات كودكي هنرمند نمايان مي‌شوند كه اقتباس از نوستالژي‌هاي دهه‌ شصت در ايران نيز هست. اين تكنيك به نوعي يادآور آثار هنرمنداني مانند ويكتور وازارلي است كه با شناخت عملكرد چشم و ذهن انسان، دست به خلق آثاري مي‌زدند كه سبب به وجود آمدن خطاي ديد و خطاي شناختي در مخاطب مي‌شود.
در حالي كه آثار پيشين امير منفرد در مجموعه يك به يك نقاشي‌هايي از تصاوير كه از ۰ و ۱ تشكيل مي‌شدند و تك‌رنگ بودند، آثار جديد او در نمايشگاه كنوني به صورت رنگي ارائه شده‌اند و يادآور دوران فراواني ژورنال هستند. قبل از اينكه حيات اكثر مجلات و ژورنال‌ها با پيدايش سايت‌ها و پلتفرم‌هاي اينترنتي پايان يابد، مجلاتي كه چاپ افست آنها با رنگ‌هاي شارپ و جادوي تصوير و متن كه چشم و ذهن آدمي را مجذوب خود مي‌كرد، لمس كاغذ گلاسه يا كاغذ چاپ سپس نمايان شدن متن و تصوير جهاني تازه براي مخاطب پر بود از عجايب و شگفتي حتي رويا و آرزو، تا جايي كه بسياري عكس‌هاي آن را جدا مي‌كردند و به ديوار مي‌چسباندند.


هنرمند با پنهان كردن تصاوير ژورنال‌ها در پشت تكنيك خاص خود، به مخاطب نشان مي‌دهد كه چگونه سانسور و محدوديت‌ها مي‌توانند بسياري از حقايق را پنهان كنند و حتي مانند آن را وارونه جلوه بدهند. موضوعي كه نويسنده‌ انگليسي جورج اورول در آثار خود بسيار به آن پرداخته است. اما با دقت و صبوري مي‌توان به كشف صحيح اين حقايق دست يافت.
بازي منفرد با فرم‌ها كه موجب درگيري ادراك ما مي‌شود، نگاهي روان‌شناختي به آثار او مي‌بخشد كه شباهت به نظريه شخصيت زيگموند فرويد دارد و يادآور رفتارهاي پيچيده انساني در روابط و مواجه شدن با محيط و پيرامون است. منفرد با آثار خود، تمام داده‌هاي تصويري ذهن مخاطب را از گذشته تا حال درگير مي‌كند تا مخاطب به چالش  كشيده شود و با حركت در فضا و تلاش براي يافتن مفهوم و تصوير پنهان، داستان اثر را كشف  كند.
پس از تمام اين جست‌وجوها براي يافتن پنهان‌ترين بخش در هر تصوير، اين پرسش كه «باور مبتني بر ديدن است يا ديدن مبتني بر باور؟» همچنان مخاطب را درگير مي‌كند و اين سوالي بنيادين است كه انديشمندان زيادي در شاخه‌هاي مختلف آكادميك از جمله فلسفه، علوم شناختي، پديدارشناسي، روان‌شناسي و در سال‌هاي اخير علوم مغز و اعصاب با آن درگير هستند. در اين نمايشگاه بازتوليد تصويري با وجود رويكرد پديدارشناسانه، در چشم مخاطب يكسان به‌نظر مي‌رسد و اين تركيب جديد در عوض ساخت معنا، تنها همان تصويري كه بيننده با آن مواجه مي‌شود را در حكم موضوعيت و تاريخي بودنش به چالش مي‌كشد تا يادآور «عدم» بازگشت به سوي خود چيزها باشد. توانايي آفرينش معنا از تصاوير تركيب شده براي هنرمند، حاصل عملكرد ذهن انسان است كه در بند جادوي تصوير گير مي‌افتد و هنگام درك برخي از تصوير به‌صورت ناخودآگاه فريب مي‌خورد. چيزي كه فرگشت مغز گونه‌ انسان و آزمون و خطاي قوانين طبيعت باعث آن شده است.
نمايشگاه «ژورنال» امير منفرد، در گالري امروز اصفهان از ۲۶ مردادماه ۱۴۰۳ آغاز شده است و تا ۱۹ شهريورماه ۱۴۰۳ ادامه دارد.