خطر اغراق در نقش تحریم ها!

سعید لیلاز، پژوهشگر و کارشناس مسائل اقتصادی، در پاسخ به پرسشی مبنی بر کفایت دنیای غیر از «غرب» به‌عنوان جایگزین برای ایران می‌گوید؛ من به سیاست خارجی به شکل صفر یا صد نگاه نمی‌کنم؛ از استلزامات چنین نگاهی، یکی باور به این مسئله است که چیزی به‌عنوان جامعه جهانی وجود دارد، که من به آن باور ندارم و مطلقا حرفی بی‌ربط است. دومی باور به این مسئله است که در این جامعه فرضی آمریکا حرف اول و آخر را می‌زند. من به این باور دوم نیز پایبندی ندارم.
او ادامه داد: «در نتیجه من فکر می‌کنم جامعه جهانی مفهومی بدون مصداق است و نیز آمریکا همه‌کاره جهان نیست و بینه‌های فراوانی هم برای اثبات آن دارم که به سادگی قابلیت اثبات‌پذیری دارد.»
لیلاز در توضیح این مطلب بیان کرد: «نخستین و واضح‌ترین دلیل این است که کشورهای ذوب در آمریکا که وضعیتی نامساعد از نظر اقتصادی دارند بسیار زیاد است؛ بهترین مثال‌ها مصر و پاکستان است. از این دو کشور، ارتش پاکستان را عملا آمریکا اداره می‌کند و مصر سالانه ۵ تا ۱۰ میلیارد دلار کمک مستقیم بلاعوض از آمریکا دریافت می‌کند.»
او نتیجه گرفت: «در نتیجه من معتقدم که ما با وجود همین تحریم‌ها قادر هستیم کشور را به بهترین نحو ممکن اداره کنیم. علاوه بر این می‌توانیم روابط بین‌الملل خود را گسترش دهیم.»

 ظهور دنیای چندقطبی



این کارشناس مسائل اقتصادی ادامه داد: «دنیا بسیار متنوع‌تر از چیزی است که اغلب ما در ایران تصور می‌کنیم. بعد از جنگ اوکراین روند متنوع‌شدن قطب‌های قدرت دنیا شتاب بیشتری گرفت، به این معنی که نخست دنیای دوقطبی مُرد، سپس دنیای تک قطبی حالت نزع پیدا کرد و اکنون دنیای ۴ یا ۵ قطبی در حال زایش است.»
لیلاز گفت: «تمامی آمار و اطلاعات روشن موجود می‌گوید عمده مسائل و مشکلات کشورها، مسائلی است که از درون آنها منشا دارد. همین کشور مصر تا ۲، ۳ سال پیش یک اقتصاد پیش‌رونده داشت، امروز تقریبا به خاک سیاه نشسته است؛ پاکستان در آستانه ورشکستگی است؛ ترکیه با بحران‌های عظیم تورم و رشد اقتصادی دست و پنجه نرم می‌کند و در صدر همه اینها عربستان سعودی و امارات قرار دارند که در مجموع در ۴، ۵ سال گذشته عملکرد ضعیف‌تری نسبت به ایران داشته‌اند.»

خطر اغراق درباره تحریم‌ها: سپراندازی ژئوپلتیک
لیلاز درباره اغراق در مورد نقش تحریم‌ها تذکر می‌دهد: «اغراق درباره نقش تحریم‌ها کاری خطرناک است چرا که در وهله اول ممکن است منجر به این شود که سپر ژئوپلتیک خود را در برابر غرب از دست بدهید‌ و به سرنوشت اوکراین و عراق دچار شوید‌.»او دومین خطر را برشمرده و می‌گوید: «خطر دوم این است که اگر با آمریکا مذاکره کردیم و مشکلات حل نشد، ناامیدی سنگینی روی می‌دهد و همه به سرزنش یکدیگر می‌پردازند.»
او در پاسخ به این پرسش که با وجود این، چرا کسری تجاری ما به نزدیک منفی ۱۷ میلیارد دلار و ارزش تناژ صادراتی ما به یک‌سوم واردات تقلیل یافته است بیان می‌کند: «دقیقا این استدلال به نفع من است. توضیح این وضعیت در دستکاری نرخ دلار نهفته است. هنگامی که شما قیمت دلار را تثبیت می‌کنید و رشد آن در ۱۶ ماه گذشته ۲۰ درصد افرایش یافته است اما تورم ۶۰ درصد بوده است. بنابراین و با از دست رفتن ۴۰ درصد از قدرت رقابت کالای ایرانی این اعداد طبیعی است.»
لیلاز در مورد چگونگی مبنای این اتفاق توضیح می‌دهد: «این روند به‌دلیل افزایش صادرات نفت و بهبود شرایط اقتصادی حاصل از آن رخ داده است.»

روابط خارجی؛ ماسک فساد داخلی
او در پاسخ به سؤال دیگری مبنی بر اینکه اتفاقات کشوری مانند مصر ممکن است شرط لازم -ارتباط با غرب- را داشته باشد و این وضعیت به‌معنای نادیده گرفتن نقش آمریکا نیست، بلکه ممکن است به عوامل داخلی مربوط باشد، پاسخ می‌دهد: «این سخن اساسا قابل بحث نیست چون ابطال‌ناپذیر است. اما به واقعیات دقت کنیم. ترکیه عضو ناتو است، از روسیه می‌گیرد با اتحادیه اروپا بزن و ببند دارد، از خود ما می‌گیرد، اما کسری تجاری امسال این کشور از مجموع صادرات ایران بیشتر است و در تمام پنج سال گذشته رشد اقتصادی آن از ایران کمتر بوده است.»
او از طرف دیگر اظهار می‌کند: «افغانستان و سوریه اصلا اقتصاد ندارند، اما تورم خود را به‌عنوان علت‌العلل بدبختی‌ها موفق شدند کنترل کنند.»
لیلاز سپس به اوضاع ایران گریزی می‌زند و می‌گوید: «در ایران ما با مجموعه‌ای از افراد متصل به نظام بانکی دست به گریبانیم که فساد بی‌حدوحصر دارند و اصل مسئله فساد است؛ اصولا هر‌کس سیاست خارجی را دخیل در مسئله اقتصاد می‌کند، مهم‌تر از هر چیز نقش فساد را کمرنگ می‌کند.»
این پژوهشگر اقتصاد به عامل ساختاری دیگری اشاره می‌کند و تأکید می‌کند: «اصل بدبختی ما جز فساد، رشد نقدینگی و تورم با چاپ پول بدون پشتوانه است و هیچ ربطی به ایالات‌متحده ندارد. نباید اجازه داد تحریم، ماسکی برای فساد ساختاری و ناکارآمدی ساختاری اقتصاد در داخل شود.»