جان «جلال» فدای زائران حسین (ع) شد

جوان آنلاین: جلال اسدی بجنوردی، زائر اربعین که در جریان آتش‌سوزی یکی از هتل‌های کربلا ۱۵۰ نفر را از میان آتش نجات داده و خودش دچار سوختگی ۷۰ درصد شده‌بود، آن‌گونه که دوست داشت، فدایی حسین (ع) شد.  ظهر روز بیستم مرداد ماه مصادف با پنجم صفر در ایام برگزاری مراسم اربعین حادثه آتش‌سوزی در یکی از هتل‌های کربلا جایی که در مجاورت آن، موکب آرمان حسین (ع) دانشگاه علوم پزشکی خراسان شمالی برقرار شده‌بود، اتفاق افتاد. حادثه در طبقه هفتم هتل اتفاق افتاده‌بود و زائران زیادی میان دود و آتش گرفتار شده‌بودند. با اینکه حادثه به تیم‌های امداد گزارش شده‌بود، اما خبری از امدادگران نبود، در این شرایط افراد زیادی در محل تجمع کرده‌بودند. جلال اسدی‌که به عنوان آشپز در موکب آرمان حسین (ع) خدمت می‌کرد، برای نجات مردم وارد هتل شد. او به همراه چند نفر خیلی زود خودشان را به طبقه هفتم رساندند و تلاش برای نجات افراد گرفتار شده را به کار گرفتند. آنجا بود که معلوم شد ۱۵۰ نفر در طبقه هفتم گرفتار شده‌اند.  در چنین شرایطی برق ساختمان قطع‌شده و عملیات نجات میان دود و تاریکی کار دشواری بود، با این حال جلال موفق شد افراد زیادی از جمله زنان و کودکان را به طبقات پایین هدایت کند. در چنین شرایطی که افراد گرفتار شده از محل خارج شده‌بودند، جلال تصمیم به خروج گرفت، اما خودش هم دچار سوختگی شدید شده‌بود تا اینکه امدادگران از راه رسیدند و همزمان با تلاش برای مهار آتش، او را به بیمارستان منتقل کردند. جلال بعد از دریافت خدمات درمانی اولیه به بیمارستان مطهری تهران منتقل شد و تحت درمان قرار گرفت. تلاش تیم درمان برای نجات جلال که دچار سوختگی ۷۰ درصد شده‌بود، به کار گرفته شد، اما تلاش‌ها به سرانجام نرسید و او پس از گذشت ۳۴ روز، صبح روز گذشته به دلیل شدت جراحت روی تخت بیمارستان جانش را از دست داد.     شاهد عینی احسان جعفری یکی از خادمان موکب آرمان حسین (ع) می‌گوید: «روز حادثه من هم همراه جلال برای عملیات نجات وارد ساختمان شدم. شدت آتش در طبقه هفتم خیلی زیاد بود و بعد از اینکه عده‌ای نجات پیدا کردند، از ساختمان خارج شدیم. فکر کردم جلال هم از ساختمان خارج شده‌است، اما دیدم از پنجره طبقه هفتم بیرون آمد. آتش و دود همه‌جا را گرفته بود. در حالی که تلاش می‌کرد خودش را از پنجره آویزان کند، دستش رها می‌شود و روی کولر سقوط می‌کند. با دست شیشه را می‌شکند و وارد طبقه می‌شود و حدود ۱۵۰ نفر را نجات می‌دهد. جلال چند کودک را به دوش گرفت و نجات داد، اما در نهایت خودش دچار سوختگی شد.     فداکاری جلال وقتی به تهران منتقل می‌شود، به سرعت تحت درمان قرار می‌گیرد. او زمانی که امکان حرف زدن پیدا می‌کند با جملاتی بریده می‌گوید: «این کار را برای کسی انجام دادم که جانم را مدیونش هستم و هر وقت باشد، جانم را پیشکش می‌کنم.»    سوابق فداکاری  مادر جلال بعد از شنیدن خبر فداکاری فرزندش می‌گوید: «پسرم جلال همیشه به فکر کمک به دیگران بود. او قبلاً هم در حوادث مشابه به کمک مردم رفته‌بود. دو سال پیش حادثه انفجار منجر به آتش‌سوزی در یکی از ساختمان‌های محل‌مان اتفاق افتاد. آن روز هم جلال قبل از اینکه امدادگران از راه برسند خودش را به آتش زد و موفق شد پنج، شش نفر را نجات دهد.» مادر جلال در شرح دومین فداکاری فرزندش هم می‌گوید: «چند روز قبل از اینکه جلال راهی سفر اربعین شود، یکی از ساختمان‌های همسایه به دلیل انفجار دچار آتش‌سوزی شد. خیلی زود معلوم شد مادر و دو دخترش میان آتش گرفتار شده‌اند که جلال خودش را به آتش زد و موفق شد جان مادر و دو دخترش را نجات دهد که آن‌ها هنوز به دلیل سوختگی در بیمارستانی در مشهد تحت درمان هستند.»