روزنامه کيهان
1403/06/26
شاهی که نه با اختیار خودش آمد و نه با اختیار خودش رفت
دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان اگر همۀ واقعیات و حقایق و اسناد مبنی بر عروسکی بودن رژیم پهلوی را در نظر نیاوریم اما واقعیات بسیاری در زمان رضاخان اتفاق افتاد که به نظر میآید هر ایرانی (اگر هیچ اعتقاد دینی و مذهبی هم نداشته باشد) با شنیدن یا مطالعه اخبار و اسناد آن، برای ثروت و آب و خاکی که در طول سالیان سال توسط او و دار و دستهاش غارت شد و در اختیار بیگانگان قرار گرفت، متأسف و متأثر خواهد شد. عجالتا از قلع و قمع وطنپرستان و آزادیخواهان و قومیتها و عشایر مختلف تا کمر بستن به اسلامزدایی و دینستیزی تا اقدام برای مسخ هویت ملی و دینی با تغییر شکل لباسها و هجمه به حجاب بانوان، تا تحدید و تهدید روحانیت و حوزههای علمیه، تا ممنوعیت شعائر مذهبی و آیینهای سنتی، تا کشتار مردم در مسجد گوهرشاد و دیگر اماکن مذهبی، تا بازکردن دست تشکیلات صهیونیسم و فراماسونری و بهائیت در ارکان مختلف مملکتی، تا غارت آثار باستانی و میراث فرهنگی و... میگذریم و تنها به 3 مورد از کارنامه سیاه رضاخان میپردازیم که براساس اسناد منتشره در خارج کشور و ارزیابی شده توسط کارشناسان و محققین و پژوهشگران تاریخ و همچنین از طریق خاطرات نزدیکان خود پهلویها در مکتوبات مختلف حاصل گردیده است. چگونه ثروتمندترین مرد جهان شد! وقتی رضا ميرپنج، افسر ديويزيون قزاق در سوم اسفند 1299 كودتا كرد و در 1304 به تخت سلطنت نشست، نه ملكي داشت نه كارخانهاي و نه وجوه نقدي در بانكهاي خارجي انباشته کرده بود. ولي هنگامی که روز 25 شهريور 1320 هجری شمسی از کشور تبعید و آواره گشت، مشخص شد وي با تملك حاصلخيزترين نقاط كشور در مازندران، گيلان، گرگان و ساير نقاط، بزرگترين مالك كشور ايران بود و با در دست داشتن ذخائر نقدي در بانكهاي انگلستان، آمريكا و آلمان يكي از ثروتمندترين مردان جهان به شمار ميآمد. چگونه اين ثروت كلان در چنين مدت محدودي فراهم شده بود؟ غصب املاک و زمینهای مردم روزنامههاي پس از شهريور 1320، مملو از مطالبی است كه اقدامات عمال ديكتاتور را براي سلب املاك مردم در بر میگیرد. يك نماينده مجلس انگلستان پس از مسافرت به ايران و مطالعه احوال ايرانيان نوشته بود: «رضاشاه، دزدان و راهزنان را از سر راههاي ايران برداشت و به افراد ملت خود فهماند كه از این پس، در سرتاسر ايران فقط يك راهزن بايد وجود داشته باشد.»1 رضاخان شش الي هفت هزار روستا را در ايران به زور تملک کرد. اين املاک از فريمان در استان خراسان شروع ميشد و تا لاهيجان در استان گيلان امتداد داشت و عملاً بيشتر اراضي لرستان، شمال خوزستان و بیشتر کرمانشاهان، بخش مهمي از کرمان و تمامي مناطق جنوبي تهران، به ويژه ورامين، جزو املاک شاه بود. مناطق پهناوري در تهران و شميران از مالکين بي دفاع آنها به زور گرفته شد و در مالکيت شخصي شاه قرار گرفت. به اين ترتيب، رضاشاه نه تنها بزرگترين زميندار قاره آسيا بلکه بزرگترين زميندار در سراسر جهان بود.2 براساس آمار موجود، مجموع زمينهايي که از سوی رضاخان غصب شد، با اقدامات ثبتي به نام او ثبت و براي آنها سند مالكيت رسمي صادر شد در دوره 17 ساله سلطنت او، بالغ بر 44000 سند مالكيت 2400 پارچه آبادی و در حدود یک میلیارد و ششصد میلیون مترمربع از زمینهای ایران را شامل میشد که با تهدید و ارعاب و سندسازی افرادی همچون علیاکبر داور به مالکیت رضاخان درآمد.3 درآمدهاي نفتی در حساب شخصي رضاخان در سال 1931 چارلز. سي.هارت وزيرمختار آمريكا در تهران گزارش داد كه رضاشاه شخصاً بيش از يك ميليون پوند در لندن به حساب خود واريز كرده است. بر اساس تعدادي از اسناد بانكي كه پهلويها به هنگام فرار دستهجمعيشان از ايران در سال 1978 از خود باقي گذاشتند معلوم گردید كه اظهارات «هارت» درباره حسابهاي بانكي رضاشاه در لندن از روي حدس و گمان نبوده است. آنچه هارت نميدانست اين بود كه رضاشاه حسابهاي دلاري متعددي در لندن، ژنو و برلين داشت. اسناد باقيمانده حاكي از انحراف مسير درآمدهاي نفتي ايران به حسابهاي شخصي رضاشاه است.4 مطلب مهم اينجاست كه درآمدهاي نفتي ايران از طرف شركت نفت انگليس و ايران به ذخيره مملكتي در لندن واريز ميشد. اين ذخيره در ابتدا نزد شعبه لندن بانك شاهنشاهي ايران نگهداري ميشد، ولي بعد از مدتي به بانك ميدلند لندن انتقال میيافت. بانکی که تنها شخص رضاخان در آن حساب داشت. از اينجا كاملاً معلوم ميشود كه رضاشاه درآمدهاي نفتي ايران را به حسابهاي شخصياش سرازير ميساخت.5 در اسناد وزارت خارجه آمریکا و بانک مرکزی ایالات متحده که برخی از آنها انتشار یافته، نحوه سرقت درآمدهای نفتی ایران توسط رضا میرپنج به بهانه خرید سلاح و انجام سایر عملیات و كج كردن راه آنها به حسابهای بانکیاش در اروپا و آمریکا تشریح شده است. طبق شواهد و مدارک موجود، از 155 میلیون دلاری که شرکت نفت انگلیس و ایران در طول سالهای 1928 تا 1941 بابت حقالامتیاز نفت به دولت ایران پرداخت کرده بود، حداقل دو سوم آن را رضاخان دزدید و به حسابهای بانکی خود در خارج کشور واریز کرد که این از بزرگترین دزدیهای تاریخ محسوب گردیده است.6 طبق گزارش وزارت خارجه آمريکا، رضاخان در سال 1941، یکصد ميليون دلار در حسابهاي بانکی آمریکا ذخیره کرده بود. براساس گزارش وزارت خزانهداري آمريکا در همين سال، رضاخان در نيويورک 18 ميليون و 400 هزار دلار پول داشت که 14 ميليون دلار آن به صورت پول نقد و طلا و 4/4 ميليون دلار آن به صورت سهام و اوراق بهادار بود. اين گزارشها نشان ميدهد که رضاخان مبالغ هنگفتي در بانکهاي سويیس و همين طور در تورنتو کانادا اندوخته شخصي داشت. طبق اين گزارشهاي کاملاً رسمي و معتبر، در سال 1941 مجموع ثروت رضاخان در بانکهاي خارج به رقم 200 ميليون دلار رسيده بود. يعني در عمل تمامي درآمدهاي نفتي ايران طي سالهاي 1921-1941 به سرقت رفته بود. ممکن است این رقم در شرایط مالی کنونی دنیا و حتی ایران، رقم قابل توجهی به نظر نیاید، اما برای اینکه ارزش واقعی آن را دریابیم، باید توجه کنيم که در سال 1941 کل گردش پول بانک صادرات و واردات آمريکا، صد ميليون دلار بود و در اين زمان رضاخان 200 ميليون دلار پول نقد داشت. بر باد دادن خاک ایران یکی از نقاط سیاه کارنامه رضاخان، واگذاری بخشهایی از خاک ایران به خارجیهاست. زماني كه اراده انگليس به اين تعلق گرفت براساس قرارداد سعد آباد، بخشي از خاك ايران به ترکیه، عراق یا افغانستان واگذار شود، رضاخان بدون هيچگونه مقاومتي فرمانبرداري کرد. اگر در دوران قاجار، بيگانگان با استفاده از بيلياقتي پادشاهان اين سلسله، با زور و لشكركشي بخشهايي از خاك ايران را تجزيه كردند، در دوران پهلوي به صورت بيسابقهاي بدون هيچگونه جنگ و صفآرايي بخشهايي از خاك ايران به غير واگذار شد. چرا که دولت بریتانیا تصمیم گرفته بود برای حفظ منافعش در مقابل دولت شوروی سابق، پیمانی مابین متحدانش در منطقه (ایران و افغانستان و عراق و ترکیه) منعقد سازد و آن که میبایستی در این میان سفره میانداخت، وابستهترین این دولتها یعنی دولت شاهنشاهی ایران بود! به این معنی که برای به میدان کشاندن 3 دولت دیگر، بایستی به آنها باج پرداخت میشد آن هم از خاک ایران، یعنی برای تألیف قلوب دولتهای افغانستان و عراق و ترکیه، این ایران بود که باید تاوان میداد و تاراج میشد، آنهم به وسیله یک مزدور انگلیسی که بعدها لقب «سازنده ایران نوین» گرفت! اولین مورد واگذاری بخشهایی از خاک ایران به ترکیه با تقدیم ارتفاعات آرارات بود. مهدی فرجی (محقق و پژوهشگر) در گنجینه اسناد مینویسد: «بر اساس این قرارداد، آرارات کوچک، به دولت ترکیه واگذار شد.»7 واگذاری ارتفاعات آرارات به ترکیه زمانی حساستر میشود که اهمیت سیاسی و راهبردی آن را بدانیم. سرهنگ ریاض، کارشناس نظامی ایران در پاریس، درباره اهمیت موقعیت نظامی کوه آرارات کوچک بر این باور بود: «اگر این کوه را از دست بدهیم نه فقط نقطه راهبردی مهمی را از دست دادهایم، بلکه کردها نیز از ما سرخورده، متوجه جلب توجه و مساعده دیگران میشوند.»8 دومین مورد حراج خاک سرزمین ایران توسط رضاخان، واگذاری اروند رود و سرزمینهای پیرامون آن بود که در زمان امیرکبیر، خط منصف یا به تعبیر امروزی «خط القعر» مرزی قرار داده شده بود و توسط رضاخان، تمام و کمال به عراق واگذار گردید. با این بذل و بخشش، مسئله اروندرود و حق حاکمیت آن از مهمترین مسائل چالش برانگیز مابین ایران و عراق در طی بیش از نیم قرن شد که در نهایت به یکی از دلائل جنگ هشت ساله دهه 60 علیه ایران مبدل گشت. سومین بذل و بخشش رضا میرپنج براساس توافقنامه سعدآباد، در مورد افغانستان بود که تحت عنوان تقسیم آب هیرمند مطرح گشت. بر این اساس ایران از «دشت ناامید» به مساحت 3 هزار کیلومتر چشم پوشید و عملاً سرچشمه هیرمند از دسترس ایران خارج شد. یعنی علاوهبر اینکه رضاخان بخشی از خاک ایران را به افغانستان واگذار کرد، امکان دخل و تصرف کابل در بخشهای بالایی هیرمند عملاً میتوانست مانع از تقسیم آب به صورت مساوی گردد. همین مسئله باعث چالش جدیدی برای تقسیم آب هیرمند مابین ایران و افغانستان شد که در سالهای اخیر موجب خشکیدن این رود و دریاچه و تالاب هامون گردیده است. ___________________________ 1-دكتر سيدجلالالدين مدني- تاريخ سياسي معاصر ايران- دفتر انتشارات اسلامي- ج اول،- ص 268 تا 276 2- گفتوگو با دکتر محمدقلی مجد- فصلنامه تاریخ معاصر ایران- شماره 25- بهار 1382- ص 181- 200 3- مقاله زمینخواری،میراث پهلویها–ماهنامه الکترونیکی دوران–مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی 4- رضاشاه و بریتانیا براساس اسناد وزارت خارجه آمریکا- دکتر محمد قلی مجد – ترجمه مصطفی امیری – مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی- صفحه 364 5-همان – صفحه 365 6- همان – صفحه 36 7- مهدی فرجی-گنجینه اسناد- بهار 1391 شماره 85- صفحه 38 8- پایگاه اطلاعرسانی دکتر علی اکبر ولایتی –بررسی سیاست خارجی ایران در دوره پهلوی اول/بخش چهارم – قراردادهای ننگین دوره رضاخان/ در دوره پهلوی اول، کجاها از خاک ایران جدا شد؟
سایر اخبار این روزنامه
گواهی عدم سوءپیشینه برای همه الزامی است غیر از دولت چهاردهم
عبرت شهید رجایی برای آقای پزشکیان (یادداشت روز)
اخبار ویژه
نخستوزیر تازه کار انگلیس فاسد از آب درآمد
3 اقدام اساسی دولت سیزدهم برای تأمین برق از ساخت و ارتقای نیروگاه تا مدیریت مصرف
یمن با موشک هایپرسونیک قلب تلآویو را شکافت
امیدواریم مدیرانی معتقد به مبانی انقلاب در تمامی ردههای مدیریتی انتخاب شوند
جنایات در فلسطین وصله ننگ بر پیشانی مدعیان حقوق بشر در غرب است
شاهی که نه با اختیار خودش آمد و نه با اختیار خودش رفت
گاردین:آمریکا و انگلیس نگران انتقال فناوری از روسیه به ایران هستند
یمن با موشک هایپرسونیک قلب تلآویو را شکافت
برکناری استاد انقلابی «دکتر انتظاری» در تقابل با شعار دولت وفاق است
یمن با موشک هایپرسونیک قلب تلآویو را شکافت