بازماندگی از تحصیلی که رایگان نیست!

جوان آنلاین: تحصیل باید رایگان باشد، اما نیست، مدارس خوب دولتی باید در همه مناطق و در دسترس همه دانش‌آموزان باشد، اما نیست! در نتیجه این نبودن ها، تعدادی از کودکان و نوجوانان از تحصیل باز می‌مانند و آینده آنها، خانواده‌شان و همچنین جامعه تحت‌تأثیر قرار می‌گیرد. در مقابل این اتفاق ناخوشایند، مسئولان پشت تریبون می‌آیند و درباره آمار صحبت می‌کنند، بی‌آنکه اقدام مؤثری برای کاهش این آمار انجام دهند.    شرایط به گونه‌ای پیش رفته که خانواده‌ها درگیر دلمشغولی‌های آغاز سال تحصیلی شده‌اند و دیگر از اصل ماجرا که همان سوادآموزی و مهارت‌آموزی آینده‌سازان کشور است، دور مانده‌اند؛ سال‌هاست بسیاری از والدین نمی‌دانند چگونه از عهده خرج تحصیل فرزندانشان بربیایند، چراکه از همان ابتدا، شهریه (یا همان کمک به مدرسه زوری!) طلب می‌شود و کادر آموزشی تلویحاً اعلام می‌کند اگر مبلغ تعیین شده، پرداخت نشود، دانش‌آموز را ثبت‌نام نمی‌کنند! اما این همه ماجرا نیست؛ حتی اگر شهریه مدرسه نیز پرداخت شود، خرج‌های دیگری بابت لباس فرم، کتب درسی و کمک درسی روی دست خانواده‌ها گذاشته می‌شود! البته این به غیر از خرید کیف، کفش و لوازم‌التحریر موردنیاز برای تحصیل دانش‌آموزان است. بماند که در طول سال تحصیلی هزینه‌های دیگری به عنوان تکثیر برگه‌های امتحانی نیز اضافه می‌شود! به همین دلیل است که خانواده‌های عمدتاً از قشر ضعیف جامعه قید تحصیل فرزندشان را می‌زنند، خانواده‌هایی که گاه تعداد فرزندشان کم نیست و وقتی هزینه مدرسه رفتن بچه‌ها را برآورد می‌کنند، می‌بینند که از عهده‌اش برنمی‌آیند، به همین دلیل این کودکان و نوجوانان وارد بازار کار می‌شوند و در آینده‌شان، «علم» جایگاهی ندارد! به تازگی معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش اعلام کرده که فقط در مقطع ابتدایی ۱۸۴ هزار دانش‌آموز بازمانده از تحصیل داریم؛ آماری که یک مقام مسئول به صورت رسمی و فقط برای یک مقطع تحصیلی اعلام کرده و به طور حتم آمار ترک تحصیل پنهان و غیررسمی بیش از عدد مطرح شده است.     فاصله آمار غیررسمی و رسمی  بازمانده از تحصیل در تعاریف، کودکان و نوجوانانی هستند که به دلیل تبعیض طبقاتی، فقر فرهنگی و سایر محدودیت‌ها و محرومیت‌ها از تحصیل جامانده‎اند؛ آن‌ها با گروه سنی ۶ تا ۱۸ سال، با وجود اینکه نیازمند رفتن به مدرسه هستند، اما به دلایل مختلفی در هیچ یک از مقاطع تحصیلی مشغول به تحصیل نیستند، بازماندگی از تحصیل در مقطع ابتدایی یعنی ترویج بی‌سوادی و اینکه یک دانش‌آموز هنوز یک راهی را شروع نکرده که بتواند آن را ادامه دهد.  هفته گذشته، رضوان حکیم‌زاده، معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش در پاسخ به سؤالی درباره آمار دانش‌آموز ابتدایی بازمانده از تحصیل، در سال تحصیلی جدید گفت: «در روز اول شروع به کار در معاونت آموزش ابتدایی، آمار‌های اولیه را درخواست کردم و بنابر آماری که من تحویل گرفتم ما در دوره ابتدایی در سال تحصیلی ۱۴۰۳- ۱۴۰۲ حدود ۲۱۶ هزار و ۲۴۳ کودک بازمانده از تحصیل داشته‌ایم که از این تعداد ۳۱ هزار و ۵۱۸ نفر تاکنون به تحصیل بازگشته‌اند.» البته این آمار رسمی از کودکان بازمانده از تحصیل است، با یک حساب سرانگشتی می‌توان دریافت از میان حدود هزارو ۵۰۰ شهر و ۲ هزارو ۵۰۰ دهستان در کشور، تعداد دانش‌آموزان بازمانده از تحصیل بیش از این حرف‌هاست. بدون شک اگر بتوانیم آمار کودکان بازمانده از تحصیل را دقیق‌تر و براساس محل زندگی آن‌ها پیدا کنیم، راحت‌تر می‌توانیم علت بازماندگی از تحصیل را بیابیم و به دنبال حل آن باشیم.     مهمی که مهم شمرده نمی‌شود! روز شنبه، علی فرهادی، سخنگوی وزارت آموزش و پرورش در یک برنامه تلویزیونی و در پاسخ به این سؤال که آیا برای مهر امسال شاهد کودک بازمانده از تحصیل خواهیم بود یا نه، گفت: «ما آمادگی ثبت‌نام تمامی دانش‌آموزان لازم‌التعلیم را داریم. بر اساس تأکید وزیر آموزش و پرورش هیچ دانش‌آموزی نباید از ثبت‌نام باز بماند، اما ممکن است دانش‌آموزی بازمانده از تحصیل باشد و علت این بازماندگی در آموزش و پرورش نباشد. در حال رصد نقطه‌ای مناطق هستیم که بدانیم یک دانش‌آموز چرا ثبت‌نام نکرده‌است، ولی باید بدانیم که ریشه همه بازماندگی‌ها از تحصیل در آموزش و پرورش نیست.» با توجه به ابعاد متعددی که پدیده بازماندگی از تحصیل دارد و عوامل مختلفی در آن اثرگذار است، آموزش و پرورش به تنهایی نمی‌تواند این مسئله را سر و سامان بدهد، اما باید آمار دقیقی از دانش‌آموزان و اینکه هر کدامشان کجا زندگی می‌کنند، تهیه شود تا برای هر کدام از آنها، راهکار مربوط به خودش در دستور کار مسئولان امر قرار گیرد.  فرهادی در بخش دیگری از صحبت‌هایش با ادعای این مطلب که در مقطع ابتدایی چندان با مشکل بازماندگی از تحصیل مواجه نیستیم، گفت: «در مقطع متوسطه اول و مقطع متوسطه دوم، جذابیت‌های شغلی وجود دارد که هم برای دانش‌آموزان و هم برای والدین آنان گزینه‌های دیگری به جای مدرسه رفتن انتخاب می‌شود؛ اگر چه ما در این مقطع هم با تنوعی که در مدارس ایجاد کردیم و با توسعه آموزش‌های فنی حرفه‌ای، تلاش کردیم عدد بازماندگی را کاهش دهیم.» در حالی این مقام مسئول معتقد است که مشکل چندانی در بازماندگی از تحصیل در ابتدایی وجود ندارد که پیش از آن آمار ۱۸۴ هزار بازمانده از تحصیل در این مقطع اعلام شده‌است. بدون شک هر کودک به تنهایی می‌تواند سرنوشت یک کشور را در آینده بسازد، بنابراین حتی بازماندگی از تحصیل «یک کودک» هم باید برای مسئولان آموزش و پرورش مهم باشد! او همچنین تعداد دانش‌آموزان ثبت‌نام شده در مدارس تا پایان هفته گذشته را ۹۸ درصد تعداد کل کودکان و نوجوانان لازم و تعلیم دانست و گفت: «در برخی استان‌ها این عدد ۹۹ درصد را هم رد کرده‌است.» بر فرض که این آمار ارائه شده درست باشد و تنها دو درصد از دانش‌آموزان هنوز ثبت‌نام نکرده‌باشند؛ (یعنی حدود ۳۴۰ هزار نفر از ۱۷ میلیون دانش‌آموز)، با توجه به اینکه ۱۸۴ هزار نفر از دانش‌آموزان مقطع ابتدایی هنوز ثبت‌نام نکرده‌اند، پس یعنی ۱۵۶ هزار نفر دیگر در مقاطع متوسطه اول و متوسطه دوم تاکنون از تحصیل جامانده‌اند! آماری که عجیب و دور از واقعیت به نظر می‌رسد و باید مجدد مورد بررسی قرار بگیرد.     لزوم انسداد بهنگام بی‌سوادی در عصر و زمانی هستیم که با چندین سامانه مختلف، خانواده‌ها رصد می‌شوند و دولت، اطلاعات دقیق و شفافی از خانوار‌ها دارد، بنابراین تعداد و محل زندگی کودکان لازم‌التعلیمی که به مدرسه نمی‌روند، کاملاً مشخص و قابل پیگیری است. موضوعی که ابراهیم سحرخیز، معاون اسبق وزارت آموزش‌و‌پرورش نیز بدان اشاره می‌کند و به «جوان» می‌گوید: «آمار دانش‌آموزان لازم‌التعلیم براساس آنچه در سازمان ثبت احوال وجود دارد، مشخص است، پیدا کردن اینکه کدام یک از این دانش‌آموزان در مدرسه ثبت‌نام نکرده‌اند یا در کلاس درس حاضر نمی‌شوند کار سختی نیست. بعد از پیدا کردن این دانش‌آموزان می‌توان از برخی از اهرم‌های قانونی برای مجاب کردن خانواده‌هایی که فرزندشان را به مدرسه نمی‌فرستند، استفاده کرد تا هیچ دانش‌آموزی از تحصیل جا نماند.» او ادامه می‌دهد: «البته نباید از این موضوع نیز غفلت شود که گاهی شرایط برای تحصیل دانش‌آموز مهیا نیست، پس باید موانع تحصیل این افراد برطرف شود و بعداً از آن‌ها توقع داشت که راهی کلاس درس شوند؛ گاه کودک معلول است و نمی‌خواهد در کنار دانش‌آموزان معمولی درس بخواند، گاه کودکان در یک منطقه اصلاً مدرسه‌ای در دسترسشان نیست و گاه خانواده‌آنها پولی برای خرج تحصیل‌شان ندارند و موارد دیگر. بدون شک اگر زمینه تحصیل رایگان و باکیفیت برای همه دانش‌آموزان مهیا شود، کمتر کسی است که دلش نخواهد سرکلاس درس حاضر شود.» سحرخیز به لزوم دستیابی به آمار دقیق برای برنامه‌ریزی صحیح اشاره می‌کند و می‌گوید: «گاه آمار‌های ضد و نقیض از سوی مسئولان آموزش و پرورش اعلام می‌شود که سؤال‌برانگیز است. آمار، مبنای برنامه‌ریزی‌هاست و اگر درست نباشد، برنامه‌ریزی‌ها را زیر سؤال می‌برد.» او اظهار می‌دارد: «اگر سامانه وزارت آموزش و پرورش به آمار ثبت احوال متصل شود، به راحتی می‌تواند دانش‌آموزان بازمانده از تحصیل را پیدا کرد؛ آن وقت مشخص می‌شود کدام خانواده‌ها، کودک شش ساله، هفت ساله یا حتی ۱۰ ساله دارند، اما اصلاً او را به مدرسه نفرستاده‌اند، سپس با مهیا کردن شرایط تحصیل آن دانش‌آموزان، صحبت کردن یا حتی مجاب کردن خانواده‌ها برای تحصیل فرزندشان، می‌توانند گام‌های مثبتی در این زمینه بردارند. همچنین باید از ظرفیت‌های قانونی نیز استفاده شود تا دیگر هیچ کودکی بدون سواد نماند.» به گفته سحرخیز، انسداد بهنگام بی‌سوادی در دوره ابتدایی موجب می‌شود در آینده نیاز به نهضت سوادآموزی نداشته باشیم و دیگر هزینه‌های هنگفت برای سوادآموزی بزرگسالان صرف نکنیم.     ابلاغ بخشنامه جلوگیری از بازماندگی تحصیل کودکان به تازگی و برای اولین‌بار، بخشنامه‌ای برای کودکان بازمانده از تحصیل ابلاغ شده‌است؛ بخشنامه‌ای که تلفیقی از اختیارات دادستان کل کشور و دادستان‌های شهرستان‌هاست و در آن از ظرفیت‌های قانونی در جهت مصالح کودکان و به طور خاص کودکان بازمانده از تحصیل بهره‌گیری می‌شود.  سیدعلی کاظمی، دبیر مرجع ملی حقوق کودک در این رابطه گفت: «این بخشنامه که حاصل خرد‌جمعی دستگاه‌هاست، نوعی برنامه اقدام است که با اولویت‌بندی و تأکید بر وظایف دستگاه‌های متولی، در صورت اجرای صحیح و کامل، موجب ریشه‌کنی و انسداد مبادی بی‌سوادی کودکان در ایران خواهد شد.» او با اشاره به کودکانی که ترک تحصیل یا فرار از مدرسه کرده یا بازمانده از تحصیل هستند، اظهار کرد: «عوامل بازماندگی از تحصیل گاه به خود کودک، گاه به خانواده و گاه به محیط‌زیست وی و شرایط اقتصادی و اجتماعی باز می‌گردد. در مواردی نیز کوتاهی و تخلفات صورت گرفته از سوی متولیان امر آموزش موجب فرار، ترک تحصیل یا عدم ثبت‌نام کودکان می‌شود.» دبیر مرجع ملی حقوق کودک ادامه داد: «در قانون آموزش و پرورش آمده که باید امکانات خوبی برای کودکان جهت پوشش کامل تحصیلی آن‌ها در نظر گرفته شود، به گونه‌ای که در همه نقاط باید آموزش و پرورش دارای مدرسه باشد و نبود مدرسه در یک منطقه، عذر موجه نیست. این در حالی است که به طور کلی، قانون حمایت از اطفال و نوجوانان به دادستان‌های شهرستان‌ها به عنوان رئیس دفتر حمایت از اطفال و نوجوانان اختیارات گسترده‌ای برای حمایت از اطفال در معرض خطر محول کرده و مقرر کرده آنجایی که کودک در معرض خطر قرار می‌گیرد باید دادستان‌ها به موضوع ورود کنند.» گاه مناطقی با عدم‌رعایت ضوابط در شهرسازی و طرح‌های جامع، مدرسه نساخته‌اند و گاه به دلیل مهاجرت یا سایر موارد، کودک نتوانسته درس بخواند. در برخی از موارد نیز به دلیل هدایت تحصیلی نادرست، دانش‌آموز تمایل به ادامه تحصیل را از دست داده و آن را ترک کرده‌است. این‌ها برخی از مواردی است که باید مورد توجه ویژه مسئولان امر قرار گیرد تا دیگر حتی یک کودک یا نوجوان از تحصیل جا نماند یا ترک تحصیل نکند.      نمای نزدیک. اما و اگر‌های بازگشت به تحصیل اصل سی‌ام قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به صراحت اعلام کرده که دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم کند و وسایل تحصیلات عالی را تا سرحد خود‌کفایی کشور به صورت رایگان گسترش دهد.  برخورداری از آموزش و پرورش مناسب، بازی و همنشینی با همسالان، لبخند و شادی‌های کودکانه در مدارس و حس کردن مهر معلم، هر چند حق طبیعی و قانونی همگان است، اما برای برخی کودکان این موضوعات و ادامه تحصیل تنها یک رؤیاست و گاهی این رؤیا به حقیقت تبدیل نمی‌شود! ازدواج، فوت، مهاجرت به خارج یا داخل کشور، کوچ‌نشینی ویژه عشایر، اشتغال به کار کودک، نبود مدرسه یا دوری مدرسه، فقر مالی خانواده، بیماری صعب‌العلاج، شرایط استثنایی کودک مانند معلولیت شدید ذهنی و جسمی و بدسرپرستی و بی‌سرپرستی کودک با عواملی مانند طلاق و اعتیاد از عمده عوامل بازماندگی از تحصیل است، البته عوامل دیگری هم در این موضوع دخیل است که متولیان امور آموزشی طی سال‌های گذشته تلاش کرده‌اند با شناسایی و رفع آنان تعداد بیشتری از کودکان و نوجوانان را به محیط مدرسه بازگردانند.  در چنین شرایطی اگر همه بودجه‌هایی که به شکل پراکنده در اختیار سازمان‌های مختلف برای دنبال کردن ترک تحصیل و بازماندگی از تحصیل قرار می‌گیرد به صورت یکجا و متمرکز در اختیار آموزش و پرورش قرار بگیرد، این امکان مهیا می‌شود که گام‌های مؤثری در این جهت برداشته شود. در این رابطه، مدیران مدرسه، بیشتر از هر کس دیگری در جریان مشکلات دانش‌آموزان هستند و دلایل ترک تحصیلشان را می‌دانند، آن‌ها می‌توانند بهترین کمک را کنند، اما، چون بودجه خاصی ندارند، دستشان بسته است و نمی‌توانند موانع را برطرف کنند. بدون شک اگر اعتماد بیشتری به آموزش و پرورش شود و امکانات پراکنده‌ای که وجود دارد، تجمیع شود، آن وقت تمرکز بر مسئله باعث رقم خوردن شرایط بهتری برای این کودکان خواهد شد.