حالا برنامه هفتم غیرقابل اجرا شد؟

آقای پزشکیان در جریان رقابت‌های انتخاباتی و زمانی که باید برنامه خود را برای ریاست جمهوری ارائه می‌کرد، به جای عرضه هر برنامه‌ای، بار‌ها و بار‌ها این مطلب را تکرار کرد که برنامه او اسناد بالادستی و سیاست‌های کلی نظام و برنامه هفتم توسعه است. اما حالا و پس از آنکه به ریاست جمهوری رسید، او به گونه‌ای سخن می‌گوید که یعنی بخشی از برنامه هفتم را نمی‌تواند اجرا کند یا شاید از اساس آن را غیرقابل اجرا بداند! روز گذشته، رئیس‌جمهور در دو جلسه در مجلس شورای اسلامی حضور یافت؛ یک جلسه غیرعلنی و یک جلسه علنی. او در جلسه علنی پشت تریبون قرار گرفت و در سخنانی میثاق مشترک میان دولت و مجلس را «چشم انداز سیاست‌های کلی مقام معظم رهبری و قانون برنامه» دانست. 
پزشکیان در جریان تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری هم بار‌ها همین مضمون را تأکید کرده بود، از جمله در برنامه گفت‌وگوی ویژه خبری صداوسیما گفته بود «من در صحبت‌هایی که بعد از ثبت‌نام انجام دادم گفتم که قرار نیست برنامه جدید بنویسیم و قرار نیست سیاست‌های جدیدی در کشور اجرا کنیم، بلکه سیاست‌های کلی ابلاغی مقام معظم رهبری مشخص است و برنامه‌های توسعه هم وجود دارد؛ هر دولتی که می‌آید باید برنامه‌های موجود را اجرایی کند.»
از همین رو، پزشکیان برنامه جدیدی ارائه نکرد و حتی تأکید داشت که دلیلی برای نوشتن برنامه دیگر وجود ندارد: «نقشه کشیده شده و سیاست معلوم است و وظیفه مجریان اجرای مسیر‌هایی است که ما را به اهداف برساند. در نتیجه نیازی به نوشتن برنامه مجدد برای اجرای برنامه فعلی نیست.»
طبعاً برداشت مخاطب از این سخنان او این بود که او با اشراف کامل به برنامه توسعه می‌خواهد آن را اجرایی کند و البته آن را هم قابل اجرا می‌داند. حالا، اما گویی حرف‌های دیگری شنیده می‌شود. 


او روز گذشته در صحن علنی مجلس گفت «ما تلاش خواهیم کرد که تا جایی که از دستمان بر بیاید و توان داریم قانون برنامه را اجرا بکنیم، حالا جایی هم که نتوانستیم اجرا کنیم می‌آییم به شما می‌گوییم که نمی‌توانیم.»
دولت‌های قبلی هم بخش‌های متعدد از قانون را اجرا نمی‌کردند و با سکوت می‌گذشتند. اگر چه صریح مانند پزشکیان از غیرقابل اجرا نبودن برنامه نمی‌گفتند و بلکه به عکس شعار می‌دادند که همه را اجرا می‌کنند، اما عملاً کار خود را می‌کردند و بعضاً با جابه‌جایی اولویت‌ها، بخشی از برنامه‌ها را عملیاتی نمی‌کردند و کنار می‌گذاشتند. 
حالا پزشکیان ابتدای دولتش آمده و می‌گوید اگر نتوانستیم اجرا کنیم، به نمایندگان می‌گوییم. این صراحت البته ستودنی است، اما از کسی که در جایگاه نمایندگی مجلس، در جریان ریزترین جزئیات برنامه توسعه بوده پذیرفته نیست. همین شناختی که او اکنون نسبت به برنامه هفتم دارد، پیش از ریاست جمهوری هم داشت و اگر تمامی آن را قابل اجرا نمی‌دانست، باید همان زمان مطرح می‌کرد و برنامه جایگزین ارائه می‌داد. حالا بماند که اصل این موضوع هم که کاندیدای ریاست جمهوری برنامه‌ها و اسناد بالادستی کشور را برنامه خود بداند و از ارائه برنامه اجرایی و عملیاتی خود طفره برود، چندان پذیرفته نیست. پزشکیان پیش از آنکه رئیس‌جمهور شود، پنج دوره نماینده مجلس شورای اسلامی بود و طبعاً در جریان جزئیات برنامه هفتم توسعه، فلسفه قوانین آن و دلایل موافقت نمایندگان با آن و روال تبدیل شدن آن به قانون بوده است؛ لذا اکنون غیرقابل اجرا دانستن نمی‌تواند وجهی داشته باشد، زیرا پزشکیان خود یکی از تصویب کنندگان این برنامه بوده است. از کسی که مرتب شعار داده اسناد بالادستی اولویت من است و به همین بهانه برنامه‌ای نداد، این امر غیرقابل پذیرش است. پزشکیان در ادامه هم می‌گوید: «هر کسی که مدعی است می‌تواند جلو بیاید و کمک بکند ما حاضریم اختیار بدهیم و آن چیزی را که ما بلد نیستیم یا نمی‌توانیم او اجرا بکند.»
او پیش از این و همین دو هفته قبل گفته بود که «ما فقط بر اساس اینکه چه کسی توانمندی اجرای کدام بخش از اسناد بالادستی را دارد افراد را منصوب خواهیم کرد. وقتی افراد بر اساس توانمندی‌ها و برای اجرای اسنادی که درباره اهداف آن‌ها اختلافی نیست منصوب شوند، دیگر دعوا و اختلاف موضوعیت ندارد. هر کس بتواند اسناد بالادستی کشور را اجرا کند با ماست و هر کس نتواند با ما نیست» و وقتی رئیس‌جمهور این‌گونه سخن می‌گوید، طبعاً پس از آن نمی‌تواند بگوید نتوانستیم اجرا کنیم. 
از سویی نمی‌شود از مجلس بخواهیم هم کار قانونگذاری و هم کار اجرا را انجام دهد. هر قوه‌ای منفک از قوه دیگر وظیفه خودش را دارد و نباید این بدعت خطرناک گذاشته شود که ما به شما گفتیم نمی‌توانیم اجرا کنیم و شما اگر می‌توانید خودتان اجرا کنید! ممکن است کسی با جنجال و جدل و هیاهو بگوید اجرا نمی‌کنم و یک نفر هم با لحن آرام و زبان خوش؛ اما در هر حال تفاوتی در نتیجه ندارد.