استعدادکشی با برنامه درسی!

جوان آنلاین: مسئولان آموزش و پرورش متفق‌القول معتقدند که باید برنامه درسی تغییر کند و یاری‌رسان محصلان برای رسیدن به آینده‌ای بهتر باشد. روز گذشته وزیر آموزش و پرورش برنامه درسی فعلی مدارس را ناکارآمد و استعدادکش دانست و گفت که باید پیوندی میان فعالیت‌های درسی و آموزشی برقرار شود. البته در چند وقت اخیر این موضوع با جملات متفاوت، بار‌ها و بار‌ها از سوی سایر مسئولان نیز شنیده شده، تا جایی که حتی رئیس سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی نیز به وضعیت نامناسب برنامه درسی در نظام آموزشی اذعان داشته‌است! برنامه‌های درسی مهم‌ترین موضوع آموزش و پرورش است و باید اهداف نظام آموزشی از طریق همین برنامه‌های درسی تحقق پیدا کند. به عبارتی نقشه راهی که ما را به اهداف نظام آموزش می‌رساند همین برنامه درسی است، اما نه برنامه‌ای که همه چیز را در کتب و متن‌های مشخصی که در اختیار دانش‌آموزان قرار داده‌است، منحصر کند، بلکه در نظر گرفتن همه فرصت‌های یادگیری و تربیتی که در فضا‌ها و منابع متنوع و تحت هدایت مدرسه اتفاق بیفتد.   ناکارآمد و استعدادکش
روز گذشته، علیرضا کاظمی، وزیر آموزش و پرورش در نشستی صمیمانه با کارکنان دانشگاه فرهنگیان با اشاره به اینکه برنامه درسی مدرسه ناکارآمد است، گفت: «برنامه درسی، دانش محور، آموزش‌زده، غیرتربیتی، غیر‌مهارتی و استعدادکش است، بنابراین با این روش نمی‌توان استعداد‌ها را شناسایی و هدایت کرد.»
او ادامه داد: «ضرورت دارد پیوندی میان فعالیت‌های درسی و آموزشی برقرار شود تا از این طریق بتوانیم شکاف میان ذائقه‌های دانش‌آموزان را با برنامه درسی پر کنیم.»
وزیر آموزش و پرورش به عدم تناسب درسی دانشجویان و انطباق آن با برنامه‌های درسی دانش‌آموزان نیز اشاره کرد و گفت: «باید پژوهش‌های متقنی در این زمینه تهیه شود و باید بررسی کرد که از گذشته تاکنون چه تغییرات کاربردی در محتوای درسی ایجاد شده‌است.»  پرسشی مهم


متأسفانه در نظام آموزشی ما، برنامه درسی را به کتب درسی و ارزیابی آن را نیز به آزمون‌های پایان سال و نمرات تقلیل داده‌ایم. در صورتی که اگر دقیق‌تر نگاه کنیم باید فراگیری مهارت‌ها را نیز مدنظر قرار دهیم و با سنجه‌های دیگری به جز آزمون‌های مرسوم دانش‌آموزان را محک بزنیم، اما متأسفانه به دلیل تمرکز بر کتب درسی، غفلت از منابع و محیط‌های متنوع یادگیری و همچنین غفلت از پیوند زدن آموخته‌های داخل مدرسه و زندگی واقعی دانش‌آموزان، چنین امری محقق نشده‌است؛ موضوعی که رضوان حکیم‌زاده، معاون ابتدایی وزارت آموزش و پرورش بدان اشاره کرد و گفت: «ممکن است همه دانش‌آموزان نیاز نداشته‌باشند که ریاضیات و فرمول‌ها را در سطح پیشرفته یاد بگیرند، اما قطعاً همه آن‌ها به مهارت‌های زندگی و مهارت‌های کنترل هیجان نیاز دارند، آن‌ها باید مسئولیت‌پذیری را یاد بگیرند تا در هر موقعیتی چه در اجتماع چه در جمع خانواده و چه در موقعیت‌های شغلی آینده‌شان به درستی عمل کنند.»
او ادامه داد: «اگر بخواهیم در میان محصلان، موفقیتی ایجاد کنیم، قطعاً باید روی مهارت‌آموزی و رویکرد کسب شایستگی‌هایشان تمرکز کنیم و نه حفظ کردن یک‌سری اطلاعات در ذهن‌شان. اگر این‌ها در برنامه‌های درسی ما وارد شود، خصوصاً در دوره ابتدایی (که رویکرد تلفیقی و پروژه‌محور دارد و حجم محفوظات کم است)، نتایج بهتری خواهیم گرفت.»
حکیم‌زاده با طرح یک پرسش نیز ایرادات برنامه درسی را به رخ کشید؛ اینکه برنامه درسی تدوین شده چقدر مورد علاقه دانش‌آموزان است و آن‌ها تا چه میزان توانسته‌اند با محتوای برنامه درسی ارتباط بگیرند؟! بدون شک پاسخ به این سؤال، فاجعه رخ داده در نظام آموزشی کشور را به خوبی نشان می‌دهد!
 هم کتب درسی ایراد دارد هم برنامه درسی
اشکالات در برنامه‌های درسی موجب انتقاد احمد محمودزاده، رئیس سازمان مدارس و مراکز غیردولتی و توسعه مشارکت‌های مردمی نیز شده است. او هفته گذشته و با حضور در یک برنامه تلویزیونی گفت: «سند تحول بنیادین از آموزش و پرورش برنامه درسی می‌خواهد، این برنامه درسی که در مدارس اجرا می‌شود باید همه شاخص‌های لازمه را به صورت مستقیم و غیرمستقیم در خودش داشته باشد؛ یعنی یک نقشه راه که به صورت مستقیم در کتاب‌های درسی و بعضاً به صورت غیرمستقیم در قالب کار‌هایی به صورت پیوسته، مستمر، پی در پی و گاهی با واگذاری به خود دانش‌آموزان باید وجود داشته‌باشد.»
به گفته این مقام مسئول، مشکلاتی هم در کتاب‌های درسی الان حاکم است، با این حال، اما او اظهار کرد: «نگاه ما به این است که در وزارت آموزش و پرورش دنبال برنامه درسی باشیم و نه کتاب درسی. اگر بتوانیم به این سمت حرکت کنیم که نوعاً جزو برنامه‌های وزیر آموزش و پرورش نیز هست، ما را به همه آنچه در اهداف سند تحول بنیادین وجود دارد، نزدیک‌تر خواهد کرد.»
محمودزاده معتقد است که مدارس غیردولتی به دلیل فرصت‌هایی که در اختیار دارند در این زمینه پیشتاز هستند. او در این رابطه اظهار داشت: «مدارس غیردولتی فوق برنامه درسی و غیردرسی دارند، برنامه‌های درسی نوعاً به پردازش تکمیلی چرخه آموزش در داخل مدرسه است و مقوله برنامه‌های غیردرسی نیز مثل استفاده از فناوری‌های جدید، دیجیتال، هوش مصنوعی، مهارت‌های پایه، مهارت‌های زندگی، سواد مالی، سواد دیجیتال و فناوری است که مورد توجه قرار دارد. البته محتوای آموزشی این موضوعات حتماً باید تأیید سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی را داشته باشد، بخشی از این تأییدیه‌ها و محتوا‌ها در سایت خود سازمان وجود دارد از آن‌ها می‌توانند استفاده کنند و بخشی را هم که خودشان تولید کرده‌اند حتماً باید از سازمان پژوهش، مجوزش را بگیرند.»  ضرورت تغییر 
ماجرا به قدری بیخ پیدا کرده که اواسط شهریورماه حجت‌الاسلام علی لطیفی، رئیس سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی نیز به لزوم تغییرات در برنامه درسی اشاره کرد و گفت: «سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی در پنج حوزه کلی فعالیت دارد. حوزه نخست آن برنامه‌ریزی درسی است که قطعاً و بدون تردید مهم‌ترین حوزه مأموریتی سازمان است؛ تنظیم برنامه درسی و چارچوب‌هایی که براساس آن فعالیت‌ها در مدارس در تمامی سطوح اتفاق می‌افتد در دل این مأموریت قرار دارد، اما متأسفانه برنامه درسی در نظام آموزشی ما آنطور که باید در وضع مناسبی قرار نگرفته است.»
او گفت: «ما معتقدیم که برنامه‌ریزی درسی بدون ترویج و اشاعه مناسب، زمینه اجرای مساعد را پیدا نخواهد کرد. ما همیشه با چالشی مواجه هستیم که از جنس فاصله میان‌برنامه درسی اجرا نشده و اجرا شده‌است. قطعاً بخشی از این فاصله باید به وسیله اشاعه از بین رود. با اهمیت این حوزه، اما گاهی این بخش سازمان در زمینه اشاعه نادیده گرفته شده‌است. ما در دوره جدید بنای خود را در سازمان گذاشته‌ایم که این بخش از سازمان را هم به‌صورت جدی‌تری پیگیری کنیم.»
معاون وزیر و رئیس سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی با اشاره به ضرورت تغییر در فرهنگ برنامه درسی آموزش‌وپرورش اظهار کرد: «معتقدیم تحقق این مأموریت‌ها نیازمند تغییری در کل فرهنگ برنامه درسی آموزش‌وپرورش است و تغییر در فرهنگ از جمله سخت‌ترین تغییر‌ها است. تغییرات سخت قطعاً نیازمند پشتیبانی شخص وزیر محترم آموزش‌وپرورش و همه کارکنان آموزش‌وپرورش است.»  نیاز به فکر گسترده و عزم کافی داریم
به نظر می‌رسد گفتار برخی از مسئولان حوزه آموزش و پرورش با رفتار آن‌ها تناقض دارد. در حالی که آن‌ها از ایرادات کتب درسی و برنامه درسی صحبت می‌کنند، اما آزمون‌ها و سنجش دانش‌آموزان بر اساس همان برنامه پر ایراد انجام می‌شود. در چنین شرایطی اگر حتی معلمی بخواهد برنامه‌ای در کلاس درس و متناسب با استعداد دانش‌آموزش دست و پا کند، دست آخر هم آن معلم و هم دانش‌آموزانش، مغموم خواهند شد! چراکه پس از گذر از آزمون‌های تعیین‌شده در خواهند یافت که هیچ کدام از سنجش‌های انجام شده براساس نوع آموزش داده شده، نیست!
متأسفانه هیچ‌گاه دست مدارس و معلمان را در ارائه آموزش مهارت‌های پایه و مهارت‌های زندگی باز نگذاشته‌ایم که امروز از تجارب آن‌ها و بهترین برنامه‌هایی که استفاده کرده‌اند، برداشت کنیم. بدون شک تغییرات برنامه درسی بر اساس نیاز‌های روز جامعه یک فکر گسترده و یک عزم کافی می‌خواهد. این تغییری است که باید هر چه سریع‌تر انجام شود و در این زمینه معلمان بهترین مشاوران خواهند بود.