سریال «طوبی» هیچ فصل مشترکی با اربعین ندارد

جوان آنلاین: در حالی که گفته می‌شد پیاده‌روی اربعین از فصول مشترک سریال طوبی و کتاب «اربعین طوبی» به عنوان منبع اقتباسی این سریال است، سیر روایی داستان سریال طوبی و بررسی نمادگرایانه درام آن نشان می‌دهد که این سریال جز ستمکش و مظلوم بودن زنان و پمپاژ تنفر و انزجار مخاطب از کاراکتر‌های غیرایرانی همچنین فعالان انقلابی که زندگی امن و آرام یک خانواده را برهم زده‌اند، آورده‌ای برای مخاطب ندارد. 
سریال «طوبی» به کارگردانی سعید سلطانی و نویسندگی سیدحسین امیرجهانی تازه‌ترین سریال طولانی شبکه یک صداوسیماست که بیش از ۴۰ قسمت از آن روی آنتن تلویزیون رفته است. طوبی به عنوان نقش اصلی و محوری این سریال به همراه پدرش به صورت ناخواسته درگیر مسائل سیاسی می‌شوند و کار تا جایی پیش می‌رود که بعد از کشته شدن پدرش توسط ساواک، مجبور می‌شود به همراه فخرالدین به عراق فرار کند. 
نمایش کتک‌خور و مظلوم بودن زنان در این سریال (و دیگر آثار این کارگردان) و تنفری که مخاطب ایرانی از کاراکتر‌های غیرایرانی پیدا می‌کند در کنار نکات منفی دیگری که طرح آن‌ها فضای خاص خودش را طلب می‌کند، خط اصلی داستان است و برخلاف مدعا‌هایی که در موردش می‌شود بحث پیاده‌روی اربعین صرفاً در حد چند سکانس و دیالوگ بیشتر نیست و به نوعی حس همدلی و اتحادی که پیاده‌روی اربعین با شعار «حب‌الحسین یجمعنا» بین دو ملت ایجاد کرده است را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. جای تعجب است که چطور منتقدان دیروز کارگردان این اثر که به درستی او را به ساختن آثار سیاه و «تاریک» متهم می‌کردند و امروز دارای مسئولیت هم هستند، این تاریکی‌ها را ندیده و اجازه می‌دهند روی آنتن شبکه ملی و سراسری برود! به تصویر کشیدن این همه تلخی و سیاهی موجب جذب مخاطب می‌شود یا اینکه اعصاب و روان خانواده‌ها را به بازی می‌گیرد و آن‌ها را از تلویزیون فراری می‌دهد؟!  زن مظلوم ایرانی!
با اینکه گفته می‌شود سریال طوبی اقتباسی از کتاب «اربعین طوبی»، نوشته سیدمحسن امامیان است که محوریت اصلی آن مهاجرت و زندگی یک زن ایرانی در کشور عراق و موضوع پیاده‌روی اربعین است، اما آنچه در این سریال دیده می‌شود به‌طور کلی نمایش ستمدیدگی دو زن ایرانی توسط شخصیت‌های ظالم و متحجر بعثی عراقی است. البته اینکه فیلمنامه سریال با محتوای کتابی که از روی آن اقتباس صورت گرفته، نباید لزوماً مطابقت داشته باشد امری بدیهی است و اساساً مسئله این گزارش هم نیست. 


مسئله مهم سکانس‌های سیاه و مخربی است که در جای‌جای سریال گنجانده شده‌اند و قطعاً از دل آن مباحثی مثل همدلی و اتحاد دو ملت ایران و عراق استخراج نمی‌شود. حقیقتاً از مخاطبی که شاهد کتک خوردن پریزاد به عنوان یک زن ایرانی است که از سوی پدر و مادر همسر غیرایرانی به‌نوعی گروگان گرفته شده تا جایی که حتی اجازه بغل کردن فرزندش را هم به او نمی‌دهند و به هر بهانه‌ای او را کتک می‌زنند، باید چه انتظاری داشت؟! آیا جز تنفر و عصبیت از شخصیت‌های ظالمی که با یک مادر به آن شکل رفتار می‌کنند باید چیز دیگری توقع داشته باشیم؟!
در طول این سریال تلاش شده شخصیت شیث را برای مخاطب یک عراقی معرفی کند که عرب بودن و عشیره و سرسپردگی به حزب بعث برایش از همه چیز بالاتر است تا جایی که راضی می‌شود فرزندش را به‌خاطر اثبات وفاداری به حزب بعث با اسلحه بکشد. در بخشی از این سریال به بهانه خیانت فخرالدین (همسر طوبی)، حزب بعث همه اموال آن‌ها را مصادره می‌کند و شیث به عنوان نماینده حزب بعث مسئولیت محافظت از آن اموال را به عهده می‌گیرد. در قسمت‌های اخیر این سریال مخاطب شاهد دو زن ایرانی است که خودشان و فرزندانشان تحت ظلم و ستم شیث و همسرش (همسه) هستند. 
در قسمت‌های اخیر سریال هم طوبی و هم خواهرش پریزاد که هیچ پشت و پناه و مدافعی ندارند از طرف شیث و همسرش به شدت مورد توهین و تحقیر قرار می‌گیرند. این اتفاقات به‌گونه‌ای رقم می‌خورد که مخاطب را نسبت به شیث که یک عرب عراقی است دچار انزجار و تنفر می‌کند.   انقلابی‌های ضدآرامش
نوع نگاهی که این سریال در مورد کیفیت زندگی خانواده طوبی به نمایش می‌گذارد در نوع خودش جالب توجه و قابل تأمل است. طوبی همراه خانواده‌اش در دوران قبل از انقلاب با خوشی و خرمی در حال گذران زندگی هستند، اما با پیدا شدن چند نفر مبارز انقلابی که بین ایران و عراق در رفت و آمدند و به انقلابیون کمک می‌کنند همه چیز از بین می‌رود. زندگی طوبی و خانواده‌اش از حالت آسودگی و آرامش به فرار کردن و مخفی شدن تبدیل می‌شود. حتی وقتی طوبی اجباراً به کشور عراق می‌رود تا قبل از شروع جنگ تحمیلی اوضاعش خوب است، اما با شروع جنگ زندگی این زن و خواهرش دوباره دچار مصیبت و بلا می‌شود. 
اگر فیلمنامه سریال طوبی و آنچه تا امروز روی آنتن رفته است را از منظر نمادگرایی هم مورد بررسی قرار دهیم، نمی‌توانیم متوجه شویم که چگونه به چنین فیلمنامه‌ای اجازه ساخت داده شده است. حتی کارآموزان هنرستانی هم می‌دانند که زن در درام و فیلمنامه نماد وطن است و اگر همین یک نکته را در نظر بگیریم، خواهیم دید که ابتلائات و مصایبی که در این سریال بر سر طوبی و خواهرش می‌آید، چه مفهومی پیدا می‌کند، خاصه اینکه منشأ اغلب این ظلم‌ها یک «خانواده» غیرایرانی است!
 
 این همه سیاهی!
به عنوان مثال در قسمت چهل و دوم این سریال که سه‌شنبه شب پخش شد، پریزاد به‌خاطر فشار‌هایی که شیث و همسرش بر او وارد کرده‌اند یواشکی فرزندش را از طبقه پایین بغل می‌کند و به اتاق خودش که در طبقه بالاست، می‌برد و قصد دارد از پنجره به پایین بپرد و خودکشی کند. نهایتاً با حضور اتفاقی طوبی و صحبت‌های او پریزاد از خودکشی منصرف می‌شود و از لبه پنجره کنار می‌رود، اما بلافاصله شیث و همسرش پریزاد را از او می‌گیرند و به صورتش سیلی می‌زنند و بعد شیث، طوبی را روی زمین پرت می‌کند و به خواهرزاده‌اش (ساعد) می‌گوید هر دوی آن‌ها را در انباری زندانی کند. 
تأکید بر مؤلفه‌هایی، چون مردسالاری، خشونت مردان علیه زنان، نشاط زندگی شخصیت زن پیش از انقلاب در مقایسه با مصائب او پس از انقلاب اسلامی و همچنین کمرنگ بودن نقش دین و انقلاب اسلامی مسائلی است که سریال طوبی را به اثری بی‌محتوا تبدیل کرده است.
البته امیدواریم در قسمت‌های باقیمانده سریال این کاستی‌ها جبران شود.