روزنامه اعتماد
1403/07/09
برق راهبرديترين انرژي
پس از گاز و بنزين، سومين حامل انرژي كه بايد درباره آن نوشت، برق است. برق از جهاتي راهبرديترين حامل انرژي است چون بر خلاف گاز و بنزين ميتواند از منبع نامحدود خورشيد گرفته شود كه هم نامحدود است و هم پاك و سالم. بهعلاوه برق را ميتوان جايگزين انرژيهاي ديگر كرد ولي معمولا آنها را نميتوان جايگزين برق نمود. صنعت برق ايران سابقه طولاني و بيش از صدساله دارد ولي به علل گوناگون اين صنعت، امروز دچار مشكل شده است. بزرگترين عارضه آن را كه مردم ميبينند، ناترازي برق است كه در شرايطي و در ماههاي گرم سال به بيش از ۱۵ هزار مگاوات ميرسد. پيشبيني ميشود كه اين رقم به زودي به ۲۰ هزار مگاوات برسد. اين رقم چيزي حدود ۳۰ درصد توان توليد عملي نيروگاههاي كشور است. در واقع از چند دهه پيش كه تاكنون نيروگاه برق احداث كردهايم، بايد حدود يك سوم آنها را هماكنون احداث كنيم تا ناترازي نداشته باشيم. مشكل ديگر صنعت برق ايران تمركز آن بر نيروگاههاي حرارتي است كه حدود ۹۰ درصد برق را توليد ميكنند، و از تنوع كافي برخوردار نيست. ولي مهمترين مشكل آن فقدان سرمايهگذاري كافي است. در دهه گذشته، بهطور متوسط قدرت عملي نيروگاهها فقط 3/2 درصد در سال رشد كرده است، در حالي كه نياز به برق و تقاضا براي مصرف آن بسيار بيشتر بوده است. از سوي ديگر راندمان و بهرهوري نيروگاههاي ايران مدتي افزايشي بود ولي به نظر ميرسد كه اين روند به علت فقدان سرمايهگذاري متوقف شده و فاصله زيادي با شاخصهاي مطلوب دارد. صنعت برق، صنعت مادر و عامل مهم زيرساختي است. برق، آب، اينترنت، جاده و ارتباطات، زيرساختهاي اصلي توسعه اقتصادي هستند، وجود كوچكترين خللي در يكي از آنها، روند توسعه را با مشكل مواجه ميكند.در ميان اين عوامل وجود برق از برخي جهات اهميت بيشتري دارد. بسياري از حوزههاي زندگي بهطور لحظهاي وابستگي كامل به وجود برق دارند. روشنايي و گرمايش و سرمايش شايد كماهميتترين آنها باشند. اهميت كاركرد آسانسورها، بانكها، دستگاههاي الكترونيك بيمارستانها، كارخانجات، پمپهاي آب و... چنان گسترده است كه بدون برق لحظهاي نميتوانند كار كنند. لذا تأمين پايدار برق، شرط ضروري توسعه است. اتفاق ديگري هم در چند سال اخير رخ داده كه از آن غفلت كردهايم و آن رشد تصاعدي انرژيهاي پاك و استفاده از آن از طريق برق است كه در حال متحول كردن دنيا است. انتقال برق يا حتي توليد آن در مناطق روستايي و دورافتاده به جاي گاز بسيار مقرون به صرفهتر شده است. اتلاف بزرگ گاز كشور در خطوط لوله انتقال گاز يكي از مشكلات بخش انرژي ايران است. پرداختن به مساله صادرات برق، توليد آن از سوي بخش خصوصي، انرژي پاك، بحث قيمتگذاري برق، سرمايهگذاري كافي و... تقريبا همگي متوقف شده است. در اين ميان مساله اصلي سرمايهگذاري است كه بدون وجود منابع لازم، ممكن نيست كه كسري تراز برق را بتوان كاهش داد يا حتي ثابت نگه داشت. گازوييل ديگر حامل انرژي است كه چون تقاضاي آن از طرف مردم براي امور مصرفي نيست (برخلاف گاز و برق و بنزين) يك كالاي واسطهاي است كه براي توليد كالاهاي ديگر به كار ميرود و در نتيجه وضعيت آن تا حدي متفاوت از سه حامل انرژي ديگر است. ولي در هر حال با توجه به قيمت اندك آن در ايران، گازوييل نيز سهم بسيار مهمي در زنجيره حاملهاي انرژي و بحران مربوط دارد. كمبود آن يا گران كردن گازوييل آثار بسيار متفاوتي از گران كردن بنزين دارد. زيرا كاهش مصرف بنزين و برق ميتواند هدف باشد، ولي كاهش مصرف گازوييل از طريق كاهش حمل و نقل هدف مطلوبي نيست، مگر اينكه خودروهاي مصرفكننده گازوييل، با كيفيت شده و مصرفشان كم شود. متاسفانه كيفيت كاميونها و طول عمر بالاي آنها موجب افزايش مصرف گازوييل شده است. در هر حال مساله انرژي كه نقطه قوت اقتصاد و جامعه ايران بود، به دلايل گوناگون اكنون تبديل به نقطه ضعف و شايد پاشنه آشيل آن تبديل شده است. علت نيز ناتواني حكومتها در استفاده درست از اين منبع طبيعي بود. نفت كه قرار بود نعمت باشد به دليل رفتار ما تبديل به نقمت و بلا شده است. در كنار ناترازيهاي مالي و محيط زيستي، شايد مقدم بر همه آنها ناترازي انرژي مسالهساز است. حل اين مساله نيز امري تكنيكي و فني نيست. اين مسالهاي سياسي و اجتماعي و اقتصادي است. هر روز كه بگذرد حل آن سختتر ميشود.