روزنامه اعتماد
1403/07/21
پایان تلخ و تمهیدات تلطیفکننده
طي يكسال اخير هر بار كه خبرها و مطالبي درباره داريوش مهرجويي ميخوانم غيرممكن است به ياد آن شب هولناك كه خبر دادند او و همسرش كشته شدهاند نباشم، هم با وحيده محمديفر مختصر آشنايي و دوستي داشتم و هم از سر كنجكاوي عكسها و فيلمهاي شب قتل را بيشتر از پنجاه بار ديده بودم و ميخواستم ببينم در شب قتل چه گذشته است؟ همين نكته مرا بيشتر آزار ميداد، طي يكسال اخير بارها با خودم فكر كردهام چه كينه عميقي باعث چنين انتقام فجيع و سنگدلانهاي شده؟ چقدر آدم بايد قسيالقلب و ظالم باشد كه به روي پيرمرد ۸۰ساله كارد بكشد و او را از پاي دربياورد؟عكس قاتلها را بيشتر از ده بار ديدم باخودم فكر ميكردم آن شب بين اين آدمها و مهرجويي و همسرش چه لحظات وحشتناكي گذشته است؟
چرا وحيده بار اولي كه قاتلها به او حمله كرده بودند قضيه را جدي نگرفت و شبهاي بعد درب خانه را سه قفله نكرده است؟ اصلا قاتلها چقدر ساده وارد حريم خصوصي دو آدم در حال استراحت شدند و آنها را با ضربات چاقو از پاي درآوردند؟ آنها از كجا ميدانستند نفرسومي يا شخص خاصي در خانه نيست؟ با اينكه در آپارتمان زندگي ميكنيم ولي از شب قتل مهرجويي به اين طرف، محال ممكن است كه شبها سه يا چهار بار قفل در ورودي خانه وتراس را چك نكنم، وقتي منزل اقوام كه خانه ويلايي دارند، ميروم يا شب نميمانم يا با استرس ميخوابم. همين چند شب پيش كه منزل بستگان بوديم شبهنگام، زمان خواب صداي دعواي گربهها را اشتباه گرفتم و فكر كردم به بچهها در طبقه پايين ويلا كه خوابيده بودند،حمله شده است . بعد از يكسال هنوز نتوانستهام عكسهاي شطرنجي شده قاتلان مهرجويي را از ذهنم پاك كنم، وقتي توي كوچه و خيابان به نمونه چنين آدمهايي با شباهتهاي قاتلين داريوش مهرجويي برخورد ميكنم با احتياط از كنارشان رد ميشوم، چند وقت پيش نانوايي بودم ،كارگري از جنس همين بچهها آمده بود تا نان بگيرد، چند دقيقه به دستان و چشمهاي مظلومش خيره شدم با خودم گفتم چطور آدمها در شرايطي تغيير ميكنند و به هيولا تبديل ميشوند. شايد در اين نوشته كمي اغراق كرده باشم ولي خودم كه ميدانم حقيقت را ميگويم. ماجراي مهرجويي جداي اينكه به لحاظ عصبي تا مدتها روي من اثر منفي گذاشت، من را به آدم بهشدت ترسويي تبديل كرد. آدمي بودم كه شبها تا دير وقت هم اگر به خانه ميرسيدم از كوچهها و خيابانها به سادگي عبور ميكردم و نميترسيدم، اما الان ترس و اضطراب از تاريكي شب آزارم ميدهد. مدام پشت سرم را نگاه ميكنم تا كسي به من حملهور نشود. همان روزهاي اول حادثه، وقتي با مردم سطح شهر در اتوبوس و تاكسي درباره قتل صحبت ميكردم هر كسي نظرات خاص خودش را داشت، اما جالب بود كه همه از بروز چنين حادثه فجيعي تعجب و اين نكته را مطرح ميكردند كه چه كينهاي بوده كه باعث چنين قتل ظالمانهاي شده است؟ حالا بعد از يكسال منتظرم در خبرها بخوانم قاتل يا قاتلان مهرجويي و همسرش به مجازات برسند. مثل بسياري از شهروندان قتل مهرجويي و همسرش به لحاظ روانشناختي تاثير نامطلوبي رويم گذاشته است و بعيد ميدانم به اين زودي اثر نامطلوب اين تاثيرات از حافظه من پاك شود.
سایر اخبار این روزنامه
توافقنامه جامع آماده امضا
ايران و اسراييل امريكا و روسيه
بدر مقاومت وعد صادق۳
جنبش ضد اشغالگري و جنگ بيپايان
انتخابات كانون مركز و شكوه ساختارها
روزهاي آتش...
دومين پاس...
فراغي و شعر و ادب تركمني
سوالات پاسخ داده نشده اقتصاد انرژي در برنامه توسعه هفتم
پایان تلخ و تمهیدات تلطیفکننده
هرمس سرخ
كلمب بر ساحل باهاما
كيكاووس (6)
بدر مقاومت وعد صادق۳
جنبش ضد اشغالگري و جنگ بيپايان
انتخابات كانون مركز و شكوه ساختارها
پيام عراقچي
پیشنهاد تغيير دكترين دفاعي يا گل به خودي؟
در مسلخ عشق
ايران و اسراييل امريكا و روسيه