دانشگاه؛ ازخاتمي تا پزشكيان

  سيما   پروانه‌گهر
سالي كه نكوست از بهارش پيداست؛ اگرچه فارسي شكر است و ضرب‌المثل‌ها چاشني روايت‌هاي تاريخي و سياسي اما نخستين حضور مسعود پزشكيان در دانشگاه و بنايي كه تشكل‌هاي اصولگراي دانشجويي در مواجهه با او در دستوركار قرار دادند، مي‌تواند نويد تلخ بهار همان سالي باشد كه اميد به نكو بودنش بود.
اگرچه ديپلماسي رفتاري مسعود پزشكيان و منش و روحيه‌اش باعث شد جلسه‌‌اي كه مي‌رفت تا به تنش كشيده شود، الگويي براي رفتار با منتقدان باشد اما پيام‌هاي سياسي منتقدان و رقيبان دولت و رييس آن نيز شنيده شد. پيام‌هايي كه افق روابط دانشگاه با مسعود پزشكيان را ترسيم و برگ جديدي به دفتر فرم روابط روساي جمهور در جمهوري اسلامي با نهاد دانشگاه اضافه مي‌كند.
بعد از رخدادهاي پاييز 1401 بود كه اتخاذ رويه‌اي در برخورد با دانشجويان و استادان سايه تاريكي بر سر نهاد دانشگاه انداخت. با اين وجود پيروزي پزشكيان در انتخابات تا اندازه‌اي اين ابرهاي كدر را كنار زد؛ برخي استادان به دانشگاه بازگشتند و برخي دانشجويان به كلاس‌هاي درس.


با اين وجود در ماجراي حضور پزشكيان در دانشگاه تهران رويه نه مساله تحصيل و دست‌اندازهاي سياسي - امنيتي كه موضوع نوع ارتباط نهاد دانشگاه با رييس دولت است. آنچه در اين جلسه كوتاه مورد توجه قرار گرفت، رويه‌اي بود كه تشكل‌هاي دانشجويي در زمان حضور رييس تازه نفس دولت در پيش گرفتند، صداهايي كه بلند شد و از ميان آنها صداهايي كه شنيده شد و فرم ارتباط آتي رييس‌جمهور و دانشگاه است. فرمي كه از دوم خرداد 1376 تا امروز فراز و نشيب‌هاي زيادي به خود ديده است و خود تاريخ شفاهي از وضعيت سياست داخلي در كشور در زمان حضور دولت‌هاي مختلف بوده است.
 
دولت خاتمي؛ فرم‌دهي يك ارتباط
و هويت‌بخشي به دانشجو و دانشگاه
اگر چه مسعود پزشكيان به مناسبت آغاز سال تحصيلي در دانشگاه تهران حاضر شد و اين حضور با اعتراضات تشكل‌هاي دانشجويي منجر به دادن تريبون به يكي از چهره‌هاي بسيج دانشجويي شد اما مساله حضور روساي جمهور در دانشگاه‌هاي كشور به‌خصوص دانشگاه تهران از اساس به حضور و سخنراني‌هاي روساي جمهور در 16 آذر باز مي‌گردد. سيدمحمد خاتمي را بايد مبدع حضور رييس‌جمهور در يك دانشگاه و در اجتماع دانشجويان در روز دانشجو دانست. خاتمي با شعارهاي خود در ايام انتخابات نشان داده بود كه نسبت به دولت قبل از خود، توجه بيشتري به قشر دانشجو دارد.
به جز رخدادهاي مهم و تاريخي در 16 آذر در 8 سال رياست‌جمهوري او فرم رابطه خاتمي و دانشگاهي، فرمي پرتنش اما پويا بود؛ رويه‌اي زنده كه البته با رخدادهايي مثل حوادث تلخ كوي دانشگاه نيز عجين شد.
نخستين مساله در ارتباط با فرم ارتباط سيدمحمد خاتمي با دانشگاه فتح باب جديدي در نوع ارتباط و گفتمان دانشجويان با رييس‌جمهور بود. واقعيت امر اين است كه تا پيش از دوم خرداد 1376 فضاي سياسي براي جلساتي با محور طرح مسائل آزادي‌هاي سياسي و مدني و موضوعات حول محور آزادي‌هاي مطبوعاتي مهيا نبود؛ اين روحيه دولت سازندگي بود يا اقتضاي سال‌هاي جنگ و بعد از آن اما اين شرايط و فضا از همان نخستين سال‌هاي دولت سيدمحمد خاتمي تغيير كرد. همين اتمسفر در هويت‌بخشي به روز 16 آذر نيز موثر بود. اهميت احياي 16 آذر از 76 به بعد هم به اين سبب است كه اين روز بيش از آنكه سبقه آكادميك و دانشگاهي داشته باشد رنگ و بوي سياسي دارد و طبعا در دولتي كه با شعار توسعه سياسي بر سر كار آمده بود نمود بيشتري يافت تا دولت‌هاي قبلي كه دل مشغول سازندگي و جنگ تحميلي بودند.
16 آذر 1376 و در نخستين سالي كه خاتمي به رياست‌جمهوري رسيده بود، تهران به خاطر ميزباني سران كشورهاي عضو سازمان كنفرانس اسلامي (سازمان همكاري‌هاي اسلامي بعدي) تعطيل بود و امكان حضور رييس‌جمهور جديد در دانشگاه وجود نداشت. خاتمي اما در نخستين سالروز دوم خرداد و در سال 77 به دانشگاه تهران رفت و نطق مشهوري ايراد كرد. آذر ماه همان سال به‌رغم فضاي ملتهب جامعه و دانشگاه‌ها به خاطر موضوع قتل‌هاي زنجيره‌اي اما سيدمحمد خاتمي در دانشگاه حاضر شد و سخنراني كرد. جمله معروف او در اين سخنراني كه «به دنبال قهرمان نباشيد» در آن زمان در مطبوعات بازتاب گسترده‌اي داشت. آذر ماه سال بعد هم هنوز تن دانشگاه‌ها زخمي از رخدادهاي تيرماه همان سال بود و دانشجويان و خاتمي از هم دلخوري‌هاي كلاني داشتند، با اين وجود خاتمي مساله حضور رييس‌جمهور در دانشگاه را به اين رخدادها گره نزد و در دانشگاه حاضر شد. فضاي دانشگاه‌ها در آن روزها به خاطر بازداشت كديور و عبداالله نوري به‌ شدت ملتهب بود. چند روز بعد از 16 آذر همان سال خاتمي به دانشگاه علم و صنعت رفت؛ در شرايطي كه فضاي دانشگاه به‌ شدت زير سايه انتخابات مجلس ششم و كانديداتوري ‌اكبر هاشمي‌رفسنجاني پرتنش بود.
- 16 آذر 1383 و در آخرين سال رياست‌جمهوري خاتمي متفاوت‌ترين 16 آذر رقم خورد. فضا به ‌شدت راديكال شده بود. با تشكيل مجلس هفتم دانشجويان اصلاح‌طلب و تحول‌خواه احساس نوميدي مي‌كردند و خاتمي را به خاطر برگزار كردن انتخابات مجلس هفتم مقصر مي‌دانستند. از سوي ديگر برخي چهره‌هاي سياسي بيرون از اصلاح‌طلبان درون حكومت، طرح فراخوان ملي برگزاري رفراندوم را در شبكه‌هاي اينترنتي به راي گذاشته بودند. طرحي كه سعيد حجاريان درباره آن گفت: «اگر از طرح هخا-اهورا مضحك‌تر نباشد دست‌كمي از آن ندارد. اينها مي‌خواهند با چند كليك حكومت را آبكش كنند!»
برخي دانشجويان معترض هم حين سخنراني خاتمي «هو» كردند. هر چند كه گفته شد اين «هو» هنگامي بوده كه رييس‌جمهور نام يك نهاد را بر زبان آورد نه اينكه متوجه خود او باشد اما اين‌طور تعبير شد كه سخني از خود او را هو كرده‌اند و همان‌جا بود كه جمله تاريخي را بر زبان آورد با اين مضمون كه ترديد دارد جانشين او نيز در فضايي باز و آزاد با دانشجويان گفت‌وگو كند و با اين طعنه و كنايه كه «ان‌شاء‌الله بعد از من كساني مي‌آيند كه خوب عمل خواهند كرد.»
عده‌اي هم در سخنراني اخلال مي‌كردند و رييس‌جمهور با خشم گفت: «كاري نكنيد بگويم شما را از سالن بيرون كنند!» كه بعدتر دستمايه انتقاد شد. عده‌اي شعار دادند: «مزخرف، مزخرف...» خاتمي گفت: «ان‌شاءالله بعد از من كساني خواهند آمد كه خوب عمل خواهند كرد!»
ارتباط خاتمي با دانشگاه‌ها آغازي روشن و ادامه و پاياني با افت كيفيت داشت. با اين وجود كماكان به اذعان دانشجويان و دانشگاهيان رويه‌اي كه در فرم ارتباط رييس‌جمهور با دانشگاه در دولت سيدمحمد خاتمي شكل گرفت رويه‌اي برگشت ناپذير مي‌نمود. فضايي كه دانشجو به عنوان شهروند مسوول در مقابل رييس‌جمهور مطالبه‌گري مي‌كرد حتي اگر پاسخي هم نمي‌گرفت. مطابق پيش‌بيني خاتمي كه مي‌گفت «بعد از من كساني خواهند آمد كه...» كسان بعدي در دانشگاه باب ديگري باز كردند و رويه‌اي ديگري را باب.
 
احمدي‌نژاد و دانشگاه؛ دل خون دانشگاه
و خوني كه به دل دانشگاهي و دانشجو شد
نخستين حضور محمود احمدي‌نژاد در قامت رييس‌جمهور كه دانشگاه اميركبير را مقصد خود انتخاب كرده بود، برخلاف نخستين حضور خاتمي شروع روشني نبود. در همان روز بود كه دانشجويان شعار دادند كه «دانشجو مي‌ميرد، ذلت نمي‌پذيرد..» اگرچه در آن روز احمدي‌نژاد با خونسردي لبخند زد و گفت: «يكي از ويژگي‌هاي دانشجويان تحمل سخنان ديگران است و شما بايد نشان بدهيد كه دانشجو آگاه است، مي‌ميرد؛ اما از بيگانه ماموريت نمي‌پذيرد. شما به اندازه كافي حرف زديد و شعار داديد، اما حالا وقت آن رسيده كه حرف برادر كوچك خود را كه از دانشگاه براي برپايي عدالت قيام كرده، بشنويد.»
اين حاشيه‌ها در سخنراني سال اول احمدي‌نژاد ديگر تكرار نشد. علت هم اين بود كه در مراسم بعدي معمولا سالن محل سخنراني با طرفداران و حاميان دولت پر مي‌شد البته موارد ديگري از اعتراضات نيز رخ داد، به عنوان نمونه وقتي در سال 1386 احمدي‌نژاد براي سخنراني به دانشگاه تهران رفت خيلي از دانشجويان تجمع اعتراضي كردند و عليه او شعار دادند. با اين وجود سخنراني‌هاي رييس دولت نهم و دهم در دانشگاه با حضور دانشجوياني كه با اتوبوس به محل سخنراني آورده مي‌شدند، همراه بود.
فرم روابط دانشگاه و رييس‌جمهور در دولت احمدي‌نژاد فارغ از بررسي موردي حضور او در دانشگاه‌هاي مختلف كشور اما رويه‌اي و فرمي تخريبي بود. اين فرم تخريبي بيش از هر چيز با ويراني شالوده مديريتي دانشگاه آغاز شد. در نخستين سال دولت نهم، عباس‌علي عميد‌زنجاني به عنوان فردي كه هيچ‌گاه در دانشگاه تحصيل نكرده و مدرك خود را در رشته «فقه و اصول اسلامي» از حوزه علميه دريافت كرده بود، به رياست دانشگاه تهران منصوب شد.
عميدزنجاني، عضو جامعه روحانيت مبارز بود و مدتي نيز رياست دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران را برعهده داشت و از چهره‌هاي اصلي در جريان انقلاب فرهنگي دانشگاه‌ها بود. اين رويه در مورد دانشگاه‌هاي ديگر نيز كم و بيش تكرار شد.
منتقدان احمدي‌نژاد و مديريت و رويه او در دانشگاه‌ها مي‌گويند كه در دوران رياست‌جمهوري او در دولت نخست فضاي سياسي دانشگاه‌ها به‌شدت محدود و بسته شد. شوراي مركزي دفتر تحكيم وحدت در گزارشي از وضعيت دانشگاه‌ها در سال ۸۵ مدعي شده است كه در اين سال «صدور حكم مجازات از سوي كميته انضباطي براي ۳۰۰ فعال دانشجويي، توقيف ۵۷ نشريه دانشجويي و تحت فشار قرار گرفتن يا انحلال ۳۵ نهاد و تشكل دانشجويان» رخ داده است.
در آغاز دومين دولت محمود احمدي‌نژاد دانشگاه‌ها زير سايه حوادث بعد از انتخابات رياست‌جمهوري سال 1388 رفتند. علاوه بر اين انتصاب كامران دانشجو به عنوان وزير علوم در دولت دهم از جانب برخي چهره‌هاي دانشگاه و سياسي «انقلاب فرهنگي دوم» توصيف می‌شد؛ بر اساس گزارش‌هاي موجود در سه ماه نخست وزارت كامران دانشجو حدود يك چهارم دانشگاه‌هاي كل كشور شاهد تغيير رييس و جابه‌جايي‌هاي معناداري در تركيب هيات‌هاي علمي بودند. تغييراتي كه عموما سياسي بود و در بسياري از برخوردها با دانشجويان و استادان نيز رد‌پاي مسائل انتخابات سال 1388 و رخدادهاي بعد از آن نيز ديده مي‌شد.
فضاي دانشگاه‌ها بعد از سال 1388 به‌رغم تلاش براي تغيير سياسي استادان و دانشجويان به اندازه‌اي عليه احمدي‌نژاد و دولتش بود كه حتي از چشم مسوولان نيز پنهان نماند. حجت‌الاسلام محمد محمديان، رييس نهاد نمايندگي رهبري در 21 آذر سال 1388 در اجلاس شصت و دومين نشست روساي دانشگاه‌هاي علوم پزشكي با تاكيد بر اينكه غالب دانشگاهيان به كساني راي داده‌اند كه اكنون در راس مديريت كشور نيستند، اظهار داشت: بر اساس آمارهاي موجود غالب دانشگاهيان به كساني راي داده‌اند كه اكنون در راس مديريت كشور نيستند، بنابراين اين مساله به نوعي دلسردي ايجاد مي‌كند چرا كه كسي به فردي راي مي‌دهد و اگر آن فرد راي نياورد، دچار دلسردي مي‌شود.
يك سال بعد از آن هم محمدتقي مصباح‌يزدي ريشه فتنه -‌كليدواژه‌اي كه مصباح و نيروهاي همفكرش درباره حوادث بعد از انتخابات سال 1388 به كار مي‌بردند‌- را در دانشگاه‌ها توصيف كرد و گفت: «بسياري از كساني كه در فتنه‌ها نقش كليدي داشتند، از تربيت‌شدگان همين استادان فاسد دانشكده‌هاي حقوق و علوم سياسي بودند.»
سايت خبري بازتاب، بهمن ماه سال ۹۱ در گزارشي با بيان اينكه «بلايي كه دولت احمدي‌نژاد بر سر دانشگاه‌ها آورد چيزي بدتر از فاجعه بود» نوشت: «يكي از اولين برنامه‌هاي دولت نهم، دستكاري در تركيب هيات‌هاي علمي دانشگاه‌ها بود كه با اخراج و بازنشسته كردن بسياري از استادان توانمند و استخدام تعداد زيادي از فارغ‌التحصيلان درجه دو و سه به جاي آنان شكل گرفت.»
رويه پاكسازي استادان و دانشجويان در دولت دوم محمود احمدي‌نژاد ادامه داشت اگر چه در سال‌هاي پاياني دولت دهم، احمدي‌نژاد سعي كرد با انتشار نامه‌اي توپ مسووليت موضوع را از زمين خود بيرون بيندازد. او در 10 تيرماه ماه سال ۱۳۹۰ در نامه‌اي به وزيران علوم و بهداشت از «بازنشستگي بي‌رويه» استادان انتقاد كرد و تشكيل كلاس‌هاي تك‌جنسيتي را اقدامي «سطحي و غيرعالمانه» خواند.
احمدي‌نژاد همچنين در اسفندماه سال 1391 در نامه‌اي به وزير علوم، روساي دانشگاه تهران و تربيت مدرس را متهم به داشتن «رويكرد سياست‌زده، غيرعلمي يا احيانا امنيتي» كرد و خواهان بركناري آنان شد.
نامه‌اي كه با واكنش چهره‌هاي مختلف رو به رو و اين‌گونه تفسير شد كه صداي اعتراض آقاي رييس‌جمهور در مورد فضاي امنيتي دانشگاه‌ها در ماه‌هاي آخر دولتش بلند شده است. كما اينكه رسول جعفريان، رييس وقت كتابخانه و مركز اسناد مجلس شوراي اسلامي در ۲۹ اسفندماه همان سال در يادداشتي در وبلاگش، انگيزه احمدي‌نژاد از انتشار نامه به وزير علوم را انتخاباتي خواند و با بيان اينكه «تقريبا همه ما مي‌دانيم داستان سياست‌زدگي و امنيتي شدن دانشگاه يا جاهاي ديگر، ازجمله مسائلي بود كه براي مقابله با جرياني پديد آمد كه برابر احمدي‌نژاد درآمد و خواستار كنار زدن او بود» نوشت: «هدف احمدي‌نژاد اين است كه گناه برخورد با دانشگاهيان را به گردن حكومت بيندازد و آراي قشرهايي را جذب كند كه رو به بي‌اعتمادي به نظام دارند.» او با طرح اين پرسش از احمدي‌نژاد كه «آيا كسي به اندازه دولت شما مردم را از تخصص و علم دور كرده و نگاه قريه سالاري را حاكم كرده است؟» در بخش ديگري از يادداشت خود نوشت: كسي نيست بگويد اگر رويكرد غيرعلمي بوده كه بوده و هست و دانشگاه‌ها مصداق بارز آن هستند، دقيقا وضعيتي است كه طي 8 سال در دولت شما با كنار گذاشتن نخبگان دنبال شده است؟
يادداشت جعفريان تحليلي واقعي از وضعيت دانشگاه‌ها در دوره احمدي‌نژاد است. 8 سال سكوت رييس دولت در مقابل كنار گذاشته شدن افراد كارشناس و نخبگان و به يك‌باره چنگ انداختن به نهاد دانشگاه براي استفاده تبليغاتي و سياسي بوده است.
 
روحاني و دانشگاه؛ سال‌هاي خاكستري و صداي بلند مخالفان روحاني از تريبون دانشگاه
با پيروزي حسن روحاني در انتخابات رياست‌جمهوري سال 1392 دانشگاه‌ها رنگي از اميد را به خود ديدند. فضاي بحث دوباره در دانشگاه‌ها باز شد با اين تفاوت كه اين ‌بار تشكل‌هاي دانشجويي اصولگرا و غيراصلاح‌طلب و غيرهمسو با دولت صداي دانشجو و حق دانشجو براي مطالبه‌گري را حق مسلم دانشجو و دانشگاه خواندند. در غير اين موارد اگرچه فضاي عمومي براي تشكل‌هاي دانشجويي غيراصولگرا نيز در قياس با دولت احمدي‌نژاد باز شده بود اما واقعيت امر اين است كه فضاي سياسي در دوران حسن روحاني براي تشكل‌هاي دانشجويي منتقد دولت اعم از تشكل‌هاي عدالتخواه تا بسيج دانشجويي و امثالهم فراهم بود و باز هم گشايش خاصي براي دانشجويان منتقد سياست‌هاي ديگر مهيا نبود.
سخنراني‌هاي حسن روحاني نيز بعضا در دانشگاه با سر و صداي تشكل‌ها و دانشجويان معترض بر هم مي‌خورد اما به صورت عمومي فرصت مطالبه‌گري خاص و بي‌سابقه‌اي از جانب تشكل‌هاي غيراصولگرا از رييس‌جمهور در دانشگاه مهيا نشد. حضور روحاني در سال 1394 در مراسم روز دانشجو نيز حواشي قابل‌توجهي داشت. وقتي برخي دانشجويان سخنراني او را بر هم زدند، دانشجوياني كه بعدها سر از سياست درآوردند و به چهره‌هاي آشنايي بدل شدند؛ اعتمادآنلاين در خبري كه در سال 1402 منتشر كرد با انتشار تصاوير اين سخنراني نوشته است كه «يكي از اين افراد محسن دهنوي است كه اكنون عضو هيات رييسه مجلس شوراي اسلامي است و ديگري محمدامين آقاميري است كه با حكم سيدابراهيم رييسي دبير شوراي عالي و رييس مركز ملي فضاي مجازي شده است.» نگاه برجسته كارنامه حسن روحاني و دانشگاه شايد پرونده دانشجويان ستاره‌دار باشد. نيمه دهه ۸۰ و در همان سال‌هاي نخست دولت نهم، دانشجوي ستاره‌دار به كليدواژه‌اي پرتكرار بدل شد؛ دانشجوياني كه عموما در مقطع تحصيلات تكميلي و به دلايل غيرعلمي از تحصيل محروم مي‌شدند. با پيروزي حسن روحاني در انتخابات ۹۲، اميدها براي بازگشت ستاره‌دارها به دانشگاه زنده شد و اين يكي از شعارهاي دولت حسن روحاني بود.
روحاني در آذر ۱۳۹۶ باز هم از دانشجويان ستاره‌دار گفت و با صراحت به وزير علوم دستور داد كه نبايد دانشجوي ستاره‌دار داشته باشيم. روحاني در آن سخنراني، تجسس در زندگي داوطلبان تحصيلات تكميلي را مذمت كرد؛ همان سخنراني معروف كه در آن گفته بود: «والله پيغمبر شنود نمي‌گذاشت!»
با پافشاري دولت روحاني بر حق تحصيل، بسياري از دانشجويان ستاره‌دار به دانشگاه بازگشتند اما براي حل اساسي اين معضل نياز به تدوين و تصويب لايحه در دولت و پيشنهاد آن به مجلس بود تا در آينده هيچ دولت و نهادي نتواند اين حق بنيادين را با عذري غير از صلاحيت علمي از شهروندان سلب كند. مجلس دهم نتوانست در سال پاياني‌اش به بررسي اين لايحه در صحن بپردازد و كار به مجلس يازدهم رسيد. كميسيون آموزش مجلس در مهر ۹۹ طرح اين موضوع بدين شكل در حال حاضر را به مصلحت كشور ندانست! و لايحه را رد كرد تا نهايتا دولت رييسي نيز لايحه را پس بگيرد.
منتقدان حسن روحاني مي‌گويند او بي‌اعتناترين رييس‌جمهور به نهاد دانشگاه بوده است اما حاميان دولت بازگشت بسياري از دانشجويان ستاره‌دار را دستاورد بزرگ دولت روحاني در حوزه دانشگاه مي‌دانند. ترديدي نيست كه تلاش براي بازگشت دانشجويان ستاره‌دار در پويا شدن دوباره تركيب انساني دانشجويان تاثير زيادي داشت اما نبايد از نظر دور داشت كه بعد از اعتراضات سال 1396 و آبان سال 1398 دوباره اين دانشگاه و دانشجو بود كه زير سايه فضاي كدر و خاكستري بعد اين رخدادها رفتند.
 
دولت سيزدهم؛ پاييز 1401
و روزهاي سخت دانشگاه
فضاي دانشگاه‌ها در دولت سيزدهم شرايطي مشابه با دولت محمود احمدي‌نژاد داشت. روزنامه اعتماد در آذر سال 1402 در گزارشي تحقيقي نوشت «از آغاز فعاليت دولت سيزدهم در مرداد ۱۴۰۰ تا هشتم شهريور سال 1402، ۱۱۰ استاد دانشگاه برخلاف خواست خود از تدريس محروم شده‌اند. اين اساتيد يا اخراج شده يا به اجبار بازنشسته شده‌اند. دانشگاه‌هاي آزاد، تهران، علوم پزشكي تهران، علامه طباطبايي و شهيد بهشتي، بيشترين احكام تعليق، انفصال موقت از تدريس، ممنوع‌الورودي، قطع حقوق استاد، پايان همكاري و بازنشستگي اجباري را داشته‌اند.»
براساس اين واحد علوم تحقيقات دانشگاه آزاد با ۲۹ مورد، دانشگاه تهران با ۲۷ مورد، دانشگاه علوم پزشكي تهران با ۱۱ مورد، دانشگاه علامه طباطبايي با ۸ مورد، دانشگاه شهيد بهشتي با ۷ مورد، دانشگاه علوم پزشكي ايران با ۵ مورد، دانشگاه‌هاي فردوسي مشهد و شهيد باهنر كرمان هر كدام با ۳ مورد، بيشترين فراواني حذف استادان را در اين بازه زماني داشته‌اند.
بر اساس گزارش «اعتماد» در فاصله پاييز سال گذشته تا هفته اول شهريور 1402 استادان زيادي در دانشگاه‌هاي وابسته به وزارت علوم و وزارت بهداشت از كرسي استادي محروم شده‌اند. دلايل مختلفي براي محرومیت اين استادان اعلام شده از جمله ركود علمي، تخلف علمي، تاييد نشدن صلاحيت علمي، نداشتن كد استادي، ارائه ندادن مقالات پژوهشي و حضور نداشتن در دانشگاه.
 
پزشكيان و دانشگاه؛ فصل تازه با تعاريف تازه
با پيروزي مسعود پزشكيان در انتخابات اخبار جسته و گريخته‌اي مبني بر بازگشت برخي استادان و دانشجوياني كه در سال‌هاي اخير از دانشگاه كنار زده شده بودند، شنيده شد. خبري مثبت در نوع خود اما درباره فرم روابط مسعود پزشكيان و دانشگاه با توجه به تجربه نخستين حضور او در دانشگاه تهران چند نكته نيازمند توجه است؛ نخست اينكه حق صحبت تشكل‌هاي دانشجويي در زمان حضور روساي جمهور در دانشگاه‌ها بايد بر اساس يك تقسيم‌بندي منطقي انجام شود نه اينكه هر تشكلي كه صداي بلندتري داشت به تريبون برسد. رويه مسعود پزشكيان مبني بر اينكه تريبون را در اختيار دانشجوي معترض مي‌گذارد پسنديده و مبارك است اما بايد در مورد تعريف يكسان از «دانشجوي معترض» نيز دقت كافي وجود داشته باشد.
دوم اينكه دولت مسعود پزشكيان بايد و حتما از تجربه فضاي دانشگاه‌ها در دولت‌هاي گذشته درس بگيرد. اينكه آقاي رييس‌جمهور رويه‌اي مبني بر شنيدن صداي منتقد دارد بسيار خوب است اما در دانشگاه‌ها صداهاي منتقد، آواهاي مختلفي دارد. ارتباط درست دولت و دانشگاه در شرايطي شكل خواهد گرفت كه صداي «همه منتقدان» شنيده شود و فضاي امن براي همه طرح انتقادات باز شود نه فقط صداي اعتراض منتقد دولت وقت كه احتمال انتشار عكس چهره‌هاي‌شان با رقيب انتخاباتي رييس فعلي دولت نيز زياد است. فرصت دولت پزشكيان در اين رابطه نبايد دست‌كم گرفته شود.