روزنامه جوان
1403/07/25
تشکر رهبر انقلاب از استاد علاء بهخاطر سروده «جمعه نصر»
از اینکه امام و مقتدایمان در همه برههها و بزنگاهها و با وجود دغدغههای خطیر و مشغلههای طاقتسوز از شعر متعهد این روزگار غافل نیستند و همچنان خود را موظف میدانند بابت اثری که از سر صدق و با خون دل و عرقریزی روح سروده شده، ابراز لطف و فروتنی کنند، خداوند منان را شاکرم.استاد افشین علاء، شاعر پیشکسوت کشورمان در گفتگو با «جوان» گفت: «باخبر شدم حضرت آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب اسلامی پس از خواندن شعر اخیرم پیرامون حماسه جمعه نصر، خطاب به این فرزند کوچک خود نوشتهاند: قوی، زیبا و استادانه سرودید. کاش شأن نزولش این حقیر نبود. به هر حال وظیفه داشتم، تشکر کنم.»
علاء در ادامه عنوان کرد: از اینکه امام و مقتدایمان در همه برههها و بزنگاهها و با وجود دغدغههای خطیر و مشغلههای طاقتسوز از شعر متعهد این روزگار غافل نیستند و همچنان خود را موظف میدانند بابت اثری که از سر صدق و با خون دل و عرقریزی روح سروده شده، ابراز لطف و فروتنی کنند، خداوند منان را شاکرم. بدیهی است، این توجهات پدرانه ایشان، خستگی و تلخکامی ناشی از مشاهده ناآشنایی و بیتفاوتی برخی اصحاب قدرت، بهویژه در مدیریت فرهنگی کشور را در کام دلسوزان عزلت گزیده به شهدی شیرین تبدیل میکند.
شعر استاد علاء که رهبر معظم انقلاب به خاطر آن تشکر کردهاند، اینگونه سروده شده است:ای خطبه غرای تو، چون آب بر آتش
تسکین دل سوته اصحاب بر آتش
شد هیمنهی خصم در آن جمعه بشکوه.
چون دود ز جمعیت احباب بر آتش
یکپارچه در سوز و گداز آمده بودند
تا روی تو بینند چو مهتاب بر آتشای پیر جوانبخت! ز آهنگ نمازت
مانند سپندی شده محراب بر آتش
بر چیرگیات در سخن، اعدا متحیر.
چون خیرگی کرمک شبتاب بر آتش
خنیاگر صهیون نگر از نطق بلیغت
افکنده ز کف، آلت و مضراب بر آتش
فهماند کلام تو به صیاد جهانخوار
ماهی نشود صید ز قلاب بر آتش
از شش جهت افروخت شرر، جانی غاصب
زین رو شده بریان، خود قصاب بر آتش
ما، چون تو اگر سوختهایم از غم یاران
گشتیم بهاور چو زر ناب بر آتش
تصویر «حسن» شیر عرب، حک شده بر عرش
هرگز نتوان سوختن این قاب بر آتش
دست از تو نداریم، اگر پا بگذارند
بسیار سران از پی ارباب بر آتش
فردا چو بسوزند عجب نیست که امروز
کردند بنا کاخ خود، اعراب بر آتشای پیر! هوادار توأم، چون که در این راه
بیداری و بس قافله در خواب بر آتش
دل کندهام از راست و چپ یکسره، چون تو
بر خندق سلمانی و احزاب بر آتش
از بغض تو بر گرده ما دشنه دشنام
بسیار زند سفله چو تنداب بر آتش
خفاش چه داند ز چه در چرخشمای دوست
گرد تو چو پروانهی بیتاب بر آتش
از طعن رقیبان به فلاخن، چو خلیلم
در باغ گل افتاده ز پرتاب بر آتش
بگذار حسودم بزند طعنه که افتاد
زین شعرتر و تازه و شاداب بر آتش
سایر اخبار این روزنامه
بازار لبنیات شیرتوشیر شد!
مهاجرانی: با دم شیر بازی نکنید
هویت یابی در مدارس فقط با آموزش و پرورش نمیشود
تشکر رهبر انقلاب از استاد علاء بهخاطر سروده «جمعه نصر»
نعیم قاسم: معادله «درد مقابل درد» را آغاز کردیم
هولوکاست المعمدانی
حجاریانها باز میگردند؟
اتهام میزنم، جریمهاش را میدهم!
بدرقه باشکوه عباس مقاومت در تهران