در برابر پدیده شوم صهیونیزم

 بعد از گذشت بیش از یک سال از آغاز عملیات طوفان‌الاقصی، رژیم صهیونیستی در رسیدن به اهداف خود (به خصوص آزادی اسیرانش) در غزه کاملاً شکست خورده است و تنها دستاورد این رژیم در قبال غزه، قتل عام مردم بیگناه بوده که نفرت جهانیان از مردم تا بسیاری از سیاستمداران را برانگیخته است. از طرفی برای اولین بار رژیم صهیونیستی با انجام جنایات بی‌سابقه در غزه، با حملات متعدد جبهه مقاومت از یمن تا لبنان و عراق مواجه شده که آرامش را از سرزمین‌های اشغالی گرفته و این رژیم را در یک وضعیت نامتعادل روانی و اجتماعی قرار داده است. با درک شکست در رسیدن به اهداف اعلامی در غزه و هزینه بالای اعتباری که این رژیم در افکار عمومی جهان پرداخت کرده، رژیم صهیونیستی تصمیم گرفته با اقداماتی جنایتکارانه و بزرگ، به دستاورد‌های راهبردی فراتر از میدان غزه دست یابد. انفجار پیجر‌ها در لبنان و ترور همزمان هزاران لبنانی از جمله نیرو‌های حزب‌الله، ترور و به شهادت رساندن سیدحسن نصرالله و کادر فرماندهی حزب‌الله و حملات گسترده به بیروت و جنوب لبنان در همین چارچوب انجام شد. در تصور رژیم صهیونیستی با شهادت سیدحسن نصرالله که عملیات تروریستی منجر به آن را عملیات «نظم نوین» نامگذاری کرده بود و با سلسله اقدامات تروریستی انجام داده شده در همان مقطع، به یک دستاورد راهبردی بزرگ دست پیدا کرده و با نابودی حزب‌الله، نظم نوینی در منطقه غرب آسیا حاکم خواهد شد که با برتری این رژیم همراه است. 
عملیات وعده صادق ۲ و هماهنگی کامل میدان و دیپلماسی پس از آن، که در سفر آقایان قالیباف و عراقچی به بیروت و مواضع قاطع آقای پزشکیان نمایان بود، تا حدی ورق را برگرداند و به مقاومت روحی تازه دمید. با این حال باید توجه داشت که دستگاه محاسبات رژیم صهیونیستی به خصوص با همراهی امریکایی‌ها که تحولات کنونی را فرصت مناسبی برای رسیدن به یک وضعیت متفاوت در منطقه و استقرار نظمی جدید مهیا می‌بینند، دچار تحول شده و دیگر نمی‌توان با مدل‌های قبلی آن را تحلیل و ارزیابی کرد. عدم تمایل به ایجاد آتش‌بس علی‌رغم ضربات جدی وارده به رژیم به خصوص موشک‌باران تل‌آویو و حیفا و هضم و تحمل آن توسط رژیم صهیونیستی، نشان می‌دهد که این رژیم اهداف و برنامه‌های شوم و بلندپروازانه‌ای در سر دارد و این بار با مدل‌های قبلی نمی‌توان افسار آن را کشید. از سویی جمهوری اسلامی ایران در حرف و عمل نشان داده که دوران خویشتن‌داری‌اش به پایان رسیده و در برابر هر اقدام رژیم صهیونیستی واکنش مناسب را نشان می‌دهد. 
با این اوصاف، می‌توان گفت که شرایط کنونی، یکی از نقاط عطف تاریخ ایران است که اگر با درایت مردم و مسئولان مدیریت شود با تثبیت قدرت ایران و محور مقاومت در منطقه و جهان همراه خواهد شد و دستاورد‌های بزرگی به ارمغان خواهد آورد ولی اگر به خوبی مدیریت نشود و به الزامات گذر از آن توجه نشود، آثار جبران‌ناپذیری در پی خواهد داشت. برخی ملاحظات اساسی در شرایط کنونی عبارت‌اند از:
امروز در سطح جامعه میان مردم با مردم و مردم با مسئولان، نیاز به بالاترین همبستگی ملی وجود دارد. ورای نگاه سیاسی به جمهوری اسلامی، کیان ایران عزیز و ملت ایران با تهدیدات و نیز فرصت‌های جدی مواجه است که لازمه موفقیت در عبور از این مرحله، همراهی و اعتماد کامل مردم به مسئولان و همبستگی بالای اجتماعی است. همچنین ضرورت دارد که مسئولان نیز تمام همت خود را برای صیانت از این همبستگی بالای اجتماعی به کار گیرند و از هرگونه اقدامی که خلاف این مهم باشد پرهیز نمایند و تمام تلاش خود را برای تحقق آن به کار گیرند. 


در وضعیت حساس کنونی، هماهنگی بیش از پیش عرصه میدان و دیپلماسی بسیار ضروری است. هرچند در تحولات اخیر این هماهنگی در سطح بسیار بالایی وجود داشته ولی لازم است از آن حفاظت شود و آن را تعمیق کرد. اقدامات و تمهیدات نیرو‌های مسلح در دفاع از کشور باید بیش از گذشته با اقدامات دیپلماتیک فعال و قدرتمند همراه شود تا توطئه‌های دشمنان را خنثی و دستگاه محاسباتی آنان را بر اساس منافع ملی ایران و محور مقاومت تنظیم کند. رژیم صهیونیستی همان‌گونه که امام خمینی (ره) فرمودند یک غده سرطانی است که باید از روی زمین محو گردد. این رژیم علاوه بر ذات جنایتکار و نژادپرست خود، ماهیتی کاملاً استعماری دارد و در نقش پادگان بزرگ غرب و امریکا در منطقه نقش‌آفرینی می‌کند. این غده اگر پیشرفت نماید کل منطقه را به خود آلوده خواهد کرد و سرنوشت ملت‌های دیگر منطقه بهتر از وضعیت کنونی مردم فلسطین و غزه نخواهد بود. از این رو، لازم است از طرق دیپلماسی رسمی و عمومی همه ملت‌ها و دولت‌های منطقه را از این مهم آگاه و برای مقابله با این موجودیت جنایتکار بسیج کرد. در تحلیل رفتار دشمن نباید به الگو‌های سنتی بسنده کرد، باید به پویایی شرایط و نیات دشمن و تحول دستگاه ادراکی و محاسباتی آن، توجه کرد و پاسخ متناسب با آن را طراحی نمود. این پاسخ لزوماً واکنشی و ضربه دومی نباید باشد بلکه می‌بایست در صورت لزوم، پیشگیرانه و ضربه اولی و بازدارنده باشد. 
اگر تمهیدات متعارف و معمول، نیاز بازدارندگی جمهوری اسلامی را تأمین نمی‌کند و خطرات امنیت ملی قابل توجه نسبت به کیان کشور و مردم را رفع نمی‌کند، باید نسبت به تدوین دکترین جدید امنیت ملی و راهبرد‌های جدید در قبال آن اقدام کرد. در دنیای آشوبناک کنونی و حضور رژیم‌ها و حکومت‌های وحشی و ضدبشری که از ریختن خون هزاران زن و کودک برای رسیدن به اهداف سلطه‌طلبانه خود هیچ ابایی ندارند، هیچ تابو و خط قرمزی بالاتر و مهم‌تر از حفظ خون مردم وجود ندارد.